لپهها ضخيم و طول آنها دو برابر عرض آنها است. در قسمت قاعده به هم متصل بوده و به شکل يک پيالهٔ کمعمق درآمدهاند. طول اولين برگهاى حقيقى سه تا چهار برابر عرض آنها است و پهناى بخش پائينى برگ بيشتر از بخش ميانى و رأس آن است. سطح فوقانى برگ توسط کرکهاى کوتاه و زبر پوشيده شده و رگبرگ اصلى را مىتوان در سطح زيرين و حاشيههاى آن مشاهده کرد. کرکهاى موجود در قاعدهٔ برگ بزرگتر و از نظر طول يکنواخت نيستند و دمبرگ آن نيز قابل رؤيت نيست.
گياه کامل
- اندامهاى رويشى:
گياهى دوساله، علفي، در بعضى مواقع يکساله، ايستا و به ارتفاع سى تا دويست سانتىمتر که توسط بذر تکثير مىيابد. اين گياه سال اول جوانهزنى را بهصورت روزت سپرى کرده و در اين مرحله نيز داراى برگهاى بزرگى است. ساقهٔ آن طويل، تنومند و داراى انشعابات متعددى است که بهطور مستقيم رشد کرده و توسط کرکهاى بههم پيچيده، متراکم و متمايل به خاکسترى پوشيده است. ساقهها در محل اتصال برگها داراى بالهائى هستند که حدود پنج سانتىمتر پهنا دارند و علاوه بر اين داراى تعداد زيادى خارهاى محکم و افقى هستند که تا زير پهنک برگ توسعه يافته است. سطح فوقانى برگها سبزرنگ و سطح تحتانى آنها سبز متمايل به خاکسترى است. در مراحل اوليهٔ رشد گياه، برگها مستطيلى شکل و در گياهان مسنتر واژ سرنيزهاى است. اندازهٔ آنها بزرگ (به طول ۳۵ و عرض ۱۰ سانتىمتر) و حاشيهٔ آنها داراى لوبهائى است که خود نيز شامل خارهائى تيز است. برگهاى بالائى گياه باريکتر و کوچکتر و برگهاى پائينى آن مستطيلى تا تخممرغى شکل، به طول چهل و عرض بيست سانتىمتر و بدون دمبرگ هستند. حتى بعضى مواقع برگهاى بالائى گياه باريکتر از بالهاى روى ساقه هستند.
- اندامهاى زايشى:
گلآذين کلاپرک، کروى شکل، بزرگ و به قطر دو تا شش سانتىمتر که بهصورت انفرادى و يا در دستجات کوچک در انتهاء انشعابات قرار گرفته و داراى براکتههاى سرنيزهاى شکل است و پوشيده از خارهاى کوتاهى است که صدمهٔ زيادى بهدست نمىرسانند. گلهاى اين گياه به رنگ بنفش تا قرمز و ميوهٔ آن فندقه از نوع آکن، باريک، تخممرغى شکل، تا حدودى پهن، به اندازهٔ پنج تا شش ميلىمتر و کرکدار است که در قاعده به رنگ خاکسترى متمايل به قهوهاى و در رأس سياهرنگ هستند. بذرها چهارگوش، خاکسترى رنگ با لکههاى تيرهتر و به اندازهٔ چهار تا پنج ميلىمتر که بهطور عرضى داراى چين و چروک هستند. آنها داراى پاپوسهائى هستند که طول آنها دو برابر بذر بوده و اغلب در گلآذين از آن جدا مىشوند. تعداد بذر توليد شده در يک گياه ممکن است به ۲۰،۰۰۰ عدد برسد. اين بذرها قادر هستند در هر زمان از سال جوانه زده و گياهى جديد توليد کنند. به هر حال اواخر تابستان تا پائيز و همچنين اواخر زمستان تا بهار عمدهترين زمانهاى جوانهزنى اين گياه محسوب مىشود.
موسم گلدهى آن خرداد تا مردادماه بوده و دانهها در اواخر مردادماه مىرسند.
گونههائى که دوساله هستند و در طول اولين تابستان به شکل روزت باقى مانده و در دومين بهار يا تابستان به گل خواهند رفت. چنانچه گياه از طريق قطع کردن، عمليات شخم و يا مواد شيميائى بهطور ناقص کنترل شود، مجدداً رشد کرده و به يک گياه چندسالهٔ کوتاه عمر تبديل خواهد شد.
محل رشد و پراکنش
اين علف هرز، حاشيهٔ جوىها و نواحى نيمه مرطوب که داراى خاکهائى با حاصلخيزى متوسط تا زياد هستند را ترجيح مىدهند. در مناطقى با بارندگى ساليانه ۵۰۰ تا ۸۵۰ ميلىمتر به خوبى رشد مىکند، اما در خاکهاى اشباع و با زهکشى ضعيف رشد مناسب نخواهد داشت.
اين گياه بومى اروپا و غرب آسيا است و عمدتاً در حاشيهٔ جادهها، زمينهائى خشک، قطعات آيش و زمينهاى باير مشاهده مىشود.
عمدهترين راه انتقال بذر است، اما در صورت انتقال قطعات ريشه به مناطق ديگر، آلودگى گسترش خواهد يافت. پاپوسها عامل مهمى جهت انتقال بذرها توسط باد محسوب نمىشوند، اما ممکن است ساقه همراه گلآذين توسط بادهاى شديد به مناطق ديگر انتقال يابد. علاوه بر اين بذرها حتى در صورتىکه مورد استفادهٔ دامها قرار گيرند، زنده مانده و از طريق فضولات آنها به مناطق ديگر منتقل مىشوند.