سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

آگاهی خسرو از عشق فرهاد


حکایت فاش گشت اندر زمانه    به گوش عالمی رفت این فسانه
چو اندر شهر گشت این داستان نو    رسید آگاهی اندر گوش خسرو
که شیرین راز عشق سست بنیاد    به دل شد رغبت خسرو به فرهاد
ندیمان هر چه بشنیدند از آن راز    همه گفتند شهرا یک به یک باز
فتاد اندر دل شه خارخاری    که دامان گلشن بگرفت خاری
بزرگ امید گفتش کانچه را یست    منت گویم دگر به دان خدای است
روان کن نامه‌ای با یاد گاری    عتاب و لطف را در وی شماری
جواب نامه را چون باز خوانیم    مزاجش هر چه باشد بازدانیم
وزان پاسخ قیاس خویش گیریم    بدان اندازه کاری پیش گیریم
ملک فرمود کاین معنی صواب است    کلید هر سالی را جوابست
دبیر خاص را فرمود تا زود    کند نوک قلم را عنبر آلود
به املای ملک مرد هنرسنج    فشاند از کلک چوبین گوهرین گنج


همچنین مشاهده کنید