چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

به من از دولت وصل تو مقرر می‌شد


به من از دولت وصل تو مقرر می‌شد    کارم از لعل گهربار تو چون زر می‌شد
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن    با فراق تو کرا خواب میسر می‌شد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک    خانه دیگر ز خیال تو منور می‌شد
عقل دل را ز تمنای تو سعیی می‌کرد    عشق می‌آمد و او نیز مسخر می‌شد
گر چه بسیار بگفتیم نیامد در گوش    خوشتر از نام تو، با آنکه مکرر می‌شد
شرح هجران تو گفتم: بنویسم، لیکن    ننوشتم ، که همه عمر در آن سر می‌شد
اوحدی را غزل امروز روانست، که شب    صفت خط تو می‌کرد و سخن تر می‌شد


همچنین مشاهده کنید