|
|
| مدلهاى برنامهريزى آموزشى تک مؤسسهاى
|
|
هدف مدلهاى برنامهريزى آموزشى تک مؤسسهاى اين است که ترکيب مناسب فرادادهاى (input) يک مؤسسه آموزشى نظير يک دانشگاه را براى بهدست آوردن نتيجهٔ مطلوب معلوم کند، تعداد شاگردان و ترکيب آن را در رشتههاى مختلف براى آينده تخمين بزند، و نياز به هيئت آموزشي، کادر اداري، تجهيزات، ساختمانها و تأسيسات، اعتبارات مالى و غيره را مشخص سازد.
|
|
يکى از مدلهاى جالبى که از نوع بسته محسوب مىشود و توسط سيسون (Sisson) به سال ۱۹۶۸ ساخته شده است، نشان مىدهد که چگونه مىتوان با تغيير دادن عوامل، و منابع مختلف يک مؤسسه، کيفيت آموزش را به سطح مطلوب رسانيد. ولى اکثريت مدلهايى که براى برنامهريزى در سطح مؤسسهٔ آموزشى تهيه شدهاند از نوع مانندسازى هستند. از آن جمله يمتوان از مدلهايى که توسط کاسکى (Koski)، جودى (Judi) و سالمون (Salmon) و همکاران وى تهيه شدهاند، نام برد. اين قبيل مدلها فقط براى موقعيتها يا واحدهاى آموزشى خاصى ساخته شدهآند و قابليت استفاده از آنها در ساير مؤسسات محدود است. هدف اين قبيل مدلها اين است که نتايج خط مشىها و سياستهاى مختلف آموزشى را در تخصيص منابع به عوامل مختلف نشان دهد و عواقبى که محتملاً حاصل خواهد شد پيشبينى کند و بدين ترتيب، به برنامهريز در اتخاذ تصميم و انتخاب راهبرد مناسب کمک کند. قابليت استفاده و اعتبار اين قبيل مدلها براى مؤسسات و موقعيتهاى به خصوصى که براى آنها ساخته شدهاند، بسيار زياد است.
|
|
ميزان استفاده از تئورى آمار مارکو و همچنين اصول رگرسيون در اين سطح از برنامهريزى تا کنون بسيار محدود و ناچيز بوده است. ولى مدلهايى که بر اساس برنامهريزى خطى ساخته شدهاند، به طورىکه مکنامارا (Mc Namara) آنها را بررسى کرده، بسيار هستند.
|
|
| مدلهاى برنامهريزى در سطح نظام آموزشى
|
|
هدف اين قبيل مدلها اين است که تعداد شاگردان و عوامل اجرايى لازم از قبيل تعداد معلمان، اعتبارات و تأسيسات و غيره را براى توسعهٔ تمام سيستم يا بخش عمدهاى از سيستم آموزش و پرورش، مانند تعليمات ابتدايي، تعليمات متوسطه، يا تعليمات دانشگاهي، در يک کشور يا در يک منطقه از کشور، پيشبينى کند و مشخص سازد.
|
|
مدلهايى که در اين سطح تهيه شدهاند يا از نوع بسته هستند مانند مدل آسيايى توسعه آموزش و پرورش، يا از نوع مانندسازى هستند مانند مدل يونسکو و مدل رايزمن و تفت (Reisman and Taft) يا برداشتى بر اساس تئورى آمارى زنجير مارکو دارند، مانند مدل تونستاد (Thonstad) که مورد استفاده اين تئورى را در برنامهريزى آموزشى کشور نروژ نشان مىدهد، و مدل جانستون و فيليپ ( Johnstone and Philip) که کاربرد عملى اين برداشت را در برنامهريزى آموزشى استراليا نمايان مىسازد يا از نوع رگرسيون هستند مانند مدل کارس (Carss)، مدل بنکس و هوهنشتاين (Banks and Hohenstein)، مدل فاکس (Fox).
|
|
| مدلهاى برنامهريزى بيرونى توسعه آموزش
|
|
مدلهاى برنامهريزى تک مؤسسهاى و سيستمى آموزش و پرورش را مىتوان مدلهاى برنامهريزى درونى توسعهٔ آموزش و پرورش خواند؛ زيرا، فقط با محاسبهٔ عوامل داخلى مورد نياز توسعهٔ آموزش و پرورش، از قبيل شاگرد، معلم، تأسيسات و غيره، سر و کار دارد و توسعهٔ آموزش و پرروش را از ديدگاه خودش بررسى مىکند.
|
|
مدلهاى برنامهريزى بيرونى توسعه آموزش و پرورش بر اساس ارتباط بين توسعهٔ آموزشى و توسعهٔ ملي، بهخصوص توسعهٔ اقتصادي، ساخته شدهاند و هدف آنها اين است که نيروى انسانى مورد نياز توسعهٔ اقتصادى را پيشبينى کنند و بر اساس آن به برنامهريزى براى توسعهٔ آموزشى بپردازند.
|
|
مدلهايى که در اين سطح ساخته شدهاند يا از نوع بسته هستند مدل مشهور تينبرگن، باس، کريا (Tinbergen - Bos -Correa) که در برنامهريزى کشورهايى مانند ترکيه، يونان، ايتاليا و استراليا امتحان شده است، يا بيشتر از نوع برنامهريزى خطى و رياضى هستند مانند مدل بنارد (Benard) که براى برنامهريزى در فرانسه بهکار گرفته شده، مدل آدلمان (Adleman) که براى برنامهريزى آموزشى آرژانتين ساخته شده، و مدل بولز (Bowles) که در برنامهريزى نيجريه بهکار رفته است.
|