|
|
نورولپتيکها فنوتيازينها شامل کلرپرومازين، فلوفنازين، مزوريدازين، پرفنازين، پروکلرپرازين، پرومازين، پرومتازين، و تيوريدازين و داروهاى مشابه از نظر فارماکولوژيک، مانند هالوپريدول، لوکساپين، پيموزيد، و تيوتيکسن از دپرسانهاى CNS هستند و ممکن است موجب لتارژي، بىحسى نسبت به درد، دپرسيون تنفسي، و کوما گردند. اغلب مردمکها تنگ هستند. هيپوترمي، هيپوتانسيون، SVT، بلوک AV، آريتمىها (از جمله تورسادوپوآن)، طولانى شدن QRS,PR و فاصله QT، اختلالات موج T ديده مىشوند. سندرم نورولپتيک بدخيم بهندرت بهوجود مىآيد. سمپتومهاى واکنش ديستونيک حاد شامل سختي، اوپيستوتونوس، سفتى گردن، هيپررفلکسي، تحريکپذيري، ديستوني، گفتار ثابت، تورتىکولي، ترمور، تريسموس، و بحران اوکولوژبريک است.
|
|
درمان مصرف بيش از حد دارو شامل آلودگىزدائى GI بهوسيله شارکول فعال شده مىباشد. تشنج را بايد با بنزوديازپينها درمان کرد. هيپوتانسيون به افزايش حجم و آگونيستهاى α پاسخ مىدهد. بيکربنات سديم براى اسيدوز متابوليک داده مىشود. از مصرف پروکائينآميد، کينيدين، يا هر داروئى که رپولاريزاسيون قلبى را طولانى مىکند بپرهيزيد. واکنشهاى ديستونيک حاد به ديفنهيدرامين (mg/kg ۱-۲ وريدي) يا بنزتروپين (mg ۱-۲) پاسخ مىدهند. در صورت لزوم مىتوان دوزها را در ۲۰ دقيقه تکرار نمود.
|
|
|
شلکنندههاى عضلانى تظاهرات مسموميت با کاريزوپرودول، کلرافنرين، کلرزوکسازون، و متوکاربامول شامل تهوع، استفراغ، سرگيجه، سردرد، نيستاگموس، هيپوتونى و دپرسيون CNS مىباشد. سيکلوبنزاپرين و اورفنادرين موجب آژيتاسيون، توهم، تشنج، استوپور، کوما، و هيپوتانسيون مىشوند. اورفنادرين همچنين مىتواند موجب تاکىآريتمىهاى بطنى گردد. بکلوفن موجب دپرسيون CNS، هيپوترمي، تحريکپذيري، دليريوم، ميوکلونوس، تشنج، اختلالات هدايتي، آريتمىها، و هيپوتانسيون مىشود.
|
|
آلودگىزدائى فورى GI، شارکول فعالشده تکدوز (در صورت مصرف بيش از حد بکلوفن تکرار مىشود)، و مسهلها انديکاسيون دارند. فيزوستيگمين (mg ۱-۲ وريدى در مدت ۵-۲ دقيقه) براى اثرات آنتىکولينرژيک مفيد است.
|
|
| مهارکنندههاى منوآمين اکسيداز (MAO)
|
|
مهارکنندههاى MAO شامل فورزوليدون، ايزوکربوکسازيد، نيالاميد، پارژيلين، فنليزين، پروکاربازين، و ترانيلسيپرومين مىباشند. تظاهرات در مدت ۱۲-۶ ساعت مصرف ظاهر مىشود و شامل تحريک CNS، تب، تاکيکاردي، تاکىپنه، هيپرتانسيون، تهوع، استفراغ، مردمکهاى متسع همراه با نيستاگموس، و پاپيل ادم مىباشد. فاسيکولاسيون، انقباض ناگهاني، ترمور، و سختى ممکن است وجود داشته باشد.
|
|
شارکول فعال شده روش ارجح آلودگىزدائى GI مىباشد. دانترولن (mg/kg ۵/۲ خوراکى يا وريدى هر ۶ ساعت) براى هيپرترمى مؤثر است. کنترل هيپرتانسيون نياز به نتيروپروسايد و کنترل تاکيکاردى نياز به پروپرانولول دارد. هيپوتانسيون بايد با مايعات واستفاده محتاطانه از داروهاى پرسور درمان شود. تشنج با بنزوديازپينها و فنىتوئين درمان مىگردد. در موارد شديد هيپرترمي، سرد کردن اکسترنال لازم است، و پاراليز نوروموسکولار براى آژيتاسيون ضرورت دارد.
|
|
|
متهموگلوبينمى مواد شيميائى که فروهموگلوبين (+Fe2) را به شکل فريک (+Fe3) اکسيده مىکنند شامل آنيلين، آمينوفنولها، آمينوفنونها، کلراتها، داپسون، داروهاى بىحسى موضعي، نيتراتها، نيتريتها، نيتروگليسرين، نفتالين، نيتروبنزن، اکسيدها نيتروژن، فنازوپيريدين، پريميکين، و سولفوناميدها مىباشند. سيانوز با سطوح متهموگلوبين >۱۵% اتفاق مىافتد. وقتى سطوح آن از ۳۰-۲۰% بيشتر شود، سمپتومها شامل خستگي، سردرد، سرگيجه، تاکيکاردي، و ضعف مىباشد. در سطوح > ۴۵%، ديسپنه، براديکاردي، هيپوکسي، اسيدوز، تشنج، کوما، و آريتمىها ايجاد مىشوند. مگر معمولاً در سطوح > ۷۰% اتفاق مىافتد. آنمى هموليتيک ممکن است ۱ تا ۳ روز بعد از مواجهه منجر به هيپرکالمى و نارسائى کليه گردد. سيناوز در پيوند با O2 نرمال و کاهش ميزان اشباع O2 (که با اکسىمتر اندازهگيرى مىشود) و خون 'شکلات قهوهاي' پيشنهادکننده اين تشخيص است. رنگ شکلاتى در صورت در معرض O2 قرار گرفتن قرمز نمىشود ولى اگر با سيانيد پتاسيم ۱۰% مواجه شود اين رنگ برطرف مىشود.
|
|
توکسينهاى خورده شده را بايد را درمان شارکول فعال شده برداشت. براس سطح متهموگلوبين > ۳۰ گرم در ليتر يا متهموگلوبينمى هراه با هيپوکى متيلنبلو انديکاسيون دارد. دوزاژ آن mg/kg۱-۲ بهصورت محلول ۱% در عرض ۵ دقيقه است. ممکن است به دورزهاى بيشتر نياز باشد. متيلن بلو در کمبود G6PD کنترانديکه است. تجويز O2 %۱۰۰ و ترانسفوزيون گلبول قرمز فشرده تا ايجاد سطح ۱۵۰g/L هموگلوبين مىتواند ظرفيت حمل O2 خون را افزايش دهد. ترانسفوزيونهاى تعويض خون ممکن است در بيماران دچار کمبود G6PF انديکاسيون داشته باشد.
|