عکسالعمل گياه به اکسينها از تأثير روى متابوليسم سلول، تا هماهنگى ساختار ظاهرى گياه که شامل ريزش برگها و پيرى گياه است، تغيير مىکند. تأثيرات سلولى شامل:
۱. افزایش در نوکلئوتیدهای DNA و RNA و ساخت پروتئین و آنزیم.
۲. افزایش در تبادل پروتون ، بار غشائی و جذب پتاسیم.
۳. تأثیر روی عمل فیتوکروم با نورهای قرمز.
عکسالعمل اکسين به غلظت آن بستگى دارد. غلظت بالاى اکسين بهدليل رقابت در اتصال روى محلهاى گيرنده، بازدارندهٔ رشد است، زيرا افزايش غلظت، احتمال اشغال محلهاى گيرنده بهوسيله مولکولهائى که تا حدودى بههم چسبيدهاند را افزايش مىدهد و از اين طريق باعث تأثير کمتر کمپلکس مىشود. بهعلاوه عکسالعمل گياه نسبت به اکسين تا حد زيادى بسته به ميزان حساسيت اندام گياهى تغيير مىکند. ساقهها به طيف وسيعى از غلظت اکسين، عکسالعمل نشان مىدهند. رشد ريشه اساساً در قسمت اعظمى از دامنه غلظت اين هورمون بازداشته مىشود.
تا چندى قبل عکسالعملهاى گياه نسبت به جاذبه زمين و نور را بهترتيب ناشى از اثر نامتقارن جاذبهٔ زمين (که موجب پخش مجدد اکسين مىشود) و اثر نامتقارن تخريب نورى اکسين در طرفى که در معرض نور قرار مىگيرد، مىدانستند. در عکسالعملهاى زمينگرا، يا جاذبهاي، اکسين به سلولهائى که در لبهٔ پائينى يک اندام افقى قرار دارند حرکت مىکند و موجب طويل شدن و انحناء نامتقارن سلولها مىگردد. اين امر تحت عنوان تئورى کلاسيک کلوندى ونت شناخته مىشود. در اين فرضيه گفته شده است که حرکت اکسين به بخش پائينى ريشه از رشد آن قسمت جلوگيرى مىکند و در نتيجه انحناء بهسمت پائين است. تعدادى از فيزيولوژيستها نستب به اعتبار اين فرضيه مشکوک هستند. اينطور حدس زده مىشود که کلاهک ريشه نسبت به نيروى جاذبه از نقطه رويش حساستر است و حرکت اسيدآبسيسک (که يک بازدارنده است) بهطرف بالا و همچنين به قسمت پائين ممکن است عکسالعملهاى گرايشى ريشهها را توجيه کند. همچنين تئورى کلوندي-ونت نيز مورد سئوال قرار مىگيرد. زيرا ديده شده است که اتيلن بهطرف بالا پخش مىشود و از رشد قسمتهاى بالاى ساقههائى که بهطور افقى قرار گرفتهاند جلوگيرى مىکند و همين امر مىتواند دليل انحناء ساقه بهطرف بالا باشد. بهنظر مىرسد که IAA کندتر از آن حرکت مىکند که موجب زمينگرائى شود و امکان دارد که بيشتر بهطور تصادفى همراه آن باشد و نه بهصورت يک عامل جداگانه.
عامل علّى هرچه که باشد اينگونه بهنظر مىرسد، که رشد يک طرفه ساقه و ريشه متناسب با انبساط ديوارهٔ سلولى است که بهظاهر، از طريق آزاد شدن قالب پلىساکاريد انجام مىشود.
اکسينها به غشاء پروتوپلاسمى بهويژه به ليستين که باعث تحريک عمل تنفس و جذب پتاسيم مىشود، متصل مىشوند. اين تأثيرات مىتواند انبساط غيرقابل برگشت ديوارهٔ سلولى که با ذخيره کردن پلىساکاريد اضافى در قالب آزاد شده انجام مىگردد را توجيه کند.
اکسينها براى رشد کال ضرورى هستند و اين امر در موارد کشت بافت يا بافتهاى کال و گرههاى باکترى تثبيتکننده ازت صادق است. اعتقاد بر اين بود که اکسين پيچش تارهاى کشنده را که شرط لازم براى سرايت توسط ريزوبيومها است موجب مىشود.
اکسينها فرآيندهائى گياهى که در تکوين گياه نقش دارند را هماهنگ مىکنند. براى مثال اکسين از رشد جوانهٔ جانبى و ريشه جلوگيرى مىکند و ليکن موجب پيشبرد رشد ريشهء تازه بر روى کال که در روى قلمهها تشکيل شده، مىگردد. در گونهها يا ارقامى که به سختى به ريشه مىروند، لازم است که اغلب از منبع اکسينى خارج از گياه استفاده شود. بافت کال ابتدا روى قلمه شکل مىگيرد و ريشهها متعاقب آن از کال متمايز مىشوند. قلمه بسيارى از گونهها چنانچه جوانهٔ فعال يا بافت برگ جوان روى آن باشد (اغلب عامل برگ ناميده مىشود)، بهآسانى ريشهدار مىشوند.
اکسينها، افتادن ميوه و برگ را به تأخير مىاندازند و بکرزائى (بىدانگي) را در ميوهها تحريک مىکنند. براى مثال، ميوههاى توتفرنگى اگر با نفتالين استيک اسيد (NAA) يا با پيکلورام آغشته گردند، بى هسته مىشوند. معمولاً وجود دانهها يا يک منبع خارجى اکسين براى رشد ميوه ضرورى است. غلظتهاى زياد اکسين موجب پديدههاى غيرطبيعى مثل اپىناستى (تشکيل ناقص برگ که در نتيجهٔ رشد مختلف در قسمت بالا و پائين رگبرگ اصلى ايجاد مىشود)، برگ پيازي، ريشههاى هوائى متصل بههم، و ساقههاى علفى شکننده، مىشود. حتى بخار اکسينى که از يک منبع دور برمىخيزد مىتواند منجر به اپىناستى در گونههاى حساسى مثل گوجهفرنگى يا انگور گردد. غلظت بالاتر از حد مطلوب اکسين، مىتواند بعضى از گونههاى مشخص را از بين ببرد و روى ديگر گونهها اثر نگذارد. بنابراين اکسينها، بهعنوان علفکشهاى انتخابى بهکار مىروند. هنوز دليل يک چنين درجه بالائى از انتخابى عمل کردن، بهطور کامل روشن نشده است.
موارد استفاده اکسينها در کشاورزى
اکسينها به ويژه آنالوگهاى فنوکسى استيک اسيد مثل ۵،۴،۲-T و MCPA از با ارزشترين و پرکاربردترين علفکشها در کنترل علفهاى هرز هستند. يکى از قديمىترين علفکشهاى انتخابى ۴،۲-D است که هنور بهعنوان مهمترين علفکش منحصر به فرد طبقهبندى اکسينها به ويژه آنالوگهاى فنوکسى استيک اسيد مثل ۵،۴،۲-T و MCPA از با ارزشترين و پرکاربردترين علفکشها در کنترل علفهاى هرز هستند. يکى از قديمىترين علفکشهاى انتخابى ۴،۲-D است که هنور بهعنوان مهمترين علفکش منحصر به فرد طبقهبندى مىشود. ۴،۲-D بهطور کامل انتخابى عمل مىکند، اثر فرساينده ندارد، در غلظتهاى پائين اثر مىکند، از نظر حمل و نقل و کاربرد، درجهٔ ايمنى بالائى دارد، فورمولاسيون آن نسبتاً ساده بوده و کاربرد اقتصادى آن مقرون به صرفه است. چندين آنالوگ اسيد بنزوئيک (مثل داىکامبا، کلرامبن و اسيد پيکولينيک استخلاف شده، پيکلورام (توردون) نيز از علفکشهاى مهم هستند.
اکسينها استفادههاى تجارى مهم ديگرى هم دارند که توسط وپور در سال ۱۹۷۲ بررسى گرديد. در استفاده از اصل جلوگيرى از تشکيل لايهٔ جداکننده، اکسينها، مواد مؤثرى در جلوگيرى از ريزش ميوه در سيب و گلابى هستند (مثل NAA يا ۴،۲-D). اکسينهائى مثل ۴،۲-D موجب تحريک تشکيل اتيلن و تشکيل ميوه در آناناس مىشوند (بارگ و بارگ، ۱۹۶۶).
سالآورى (Biennial bearing)، (محصولدهى کم و زياد در سالهاى متوالي) در بسيارى از محصولات باغى محصول است. اين مشکل را مىتوان با تنک کردن ميوه در سالهاى پربار با استفاده از NAA يا اکسينهاى ديگر حل کرد.
ترکيبات تجارتى ريشهزا در بازار وجود دارند. اين ترکيبات تشکيل کال و ريشه را جلو مىاندازد، که اين امر مىتواند استقرار گياه پس از قلمهزنى را بهبود بخشد. گونهها و ارقامى که به سختى ريشه مىدهند. يا فروبردن سطح قلمه در يک ترکيب ريشهزا تکثير مىنمايند. خزانهداران (صاحبان قلمستان) تجارتى نيز اهميت قلمههاى انتخابى را که داراى مقدارى جوانهٔ فعال هستند از جهت توليد اکسينهاى داخلى مىدانند. اکسينها همچنين در جلوگيرى از جوانهزنى سيبزمينىهائى که انبار مىشوند مؤثر هستند. سيبزمينى ممکن است در محلول اکسينپاشى شود. همچنين مىتوان سيبزمينى را در ورقههاى کاغذى آغشته به محلول اکسين نيز انبار نمود. در حال حاضر مواد تنظيمکننده رشد جديدتر و مؤثرترى براى دستيابى به اين اهداف وجود دارند.