|
|
گاهى کزاز بهدنبال عمل جراحي، آزمونهاى پوستى و تزريقها، رخ مىدهد. اين بيمارى دربين معتادان شيوع بيشترى دارد و اين امر شايد بهاين خاطر باشد که هروئين و بعضى مواد ديگر، پتانسيل اکسيد - احيا را در محل تزريق، بهشدت کاهش مىدهد و محيط را جهت رشد ميکروب آماده مىکند. شايان ذکر است که گاهى اپيدمىهاى محدودى دراثر ختنه با وسايل آلوده، رخ مىدهد و درضمن کزاز ناشى از اُتيت مزمن در کشور هندوستان، از شيوع زيادى برخوردار است. و اسپورهاى باسيل کزاز را در هروئين نيز يافتهاند.
|
|
يکى از گونههاى ميکروبى شايعى که از زهر مار زنگى (Rattlensnake Venom) يافتهاند، گونههاى کلوستريديوم است و بنابراين در مارگزيدگي، نيز بايد احتمال بروز بيمارى کزاز درنظر باشد.
|
|
|
بهطور معمول اولين و شايعترين خودنمايى بالينى اختصاصى کزاز، تريسموس است که باعث قفلشدگى فک مىگردد.
|
|
در اشخاصى که از بيماري، جان سالم، بدر مىبرند سِکِلى (داغي) باقى نمىماند و بهبود آنها کامل است. همچنين ميزان مرگ ناشى ازکزاز، در نوزادان، بيشتر از سالمندان و در سالمندان بيشتر از جوانان ۱۰ تا ۲۰ ساله است و حدود ۶۰ تا ۷۵% موارد مرگ ناشى از بيماري، در هفتهٔ اول کزاز، رخ مىدهد و بيشتر، دراثر آسپيراسيون و عفونت ششي، حاصل مىشود.
|
|
انواع کزاز عبارتند از: کزاز ناشى از جراحت، کزاز نفاسى پس از سقط يا بهنگام زايمان، کزاز ناشى از اُتيت، کزاز سفاليک، کزاز نوزادان، کزاز موضعى و کزاز ايديوپاتيک بدون راه
ورود مشخص و شايعترين شکل بالينى کزاز، شکل ژنراليزه، مىباشد.
|
|
|
- سنين نوزادى و سالمندى دورهٔ کمون و دورۀ شروع کوتاه
|
|
- تب و هيپرپيرکسى
|
|
- کزاز نوع سفاليک پيشآگهى بدى دارد، درصورتى که نوع موضعى از پيشآگهى خوبى برخوردار مىباشد.
|
|
درضمن پيشآگهى کزاز موضعى بهتر از نوع ژنراليزه است و درصورتى که پادزهر (آنتىتوکسين) در خلال دورۀ نهفتگى يا اوايل بيماري، تجويز شود ممکن است بيمارى خفيفترى ايجاد شود.
|
|
| حساسيت و مقاومت درمقابل بيمارى
|
|
بهنظر مىرسد که حساسيت افراد مختلف، نسبت به بيمارى کزاز، يکسان نباشد، زيرا در سرم بعضى از اشخاص که هيچگونه سابقهاى از دريافت توکسوئيد ذکر نمىکنند، پادزهر کزاز را با ميزان محافظتکنندهاى يافتهاند. گرچه ممکن است چنين ايمنى طبيعى ازنظر باليني، تأييد نشود، ولى بااينحال نکته جالب توجهى مىباشد. همچنين پس از خوراندن مکرر هاگهاى کلوستريديوم تتانى به خوکچه هندى توانستهاند باعث بوجود آمدن ميزان محافظتکنندهاى از پادزهر (آنتىتوکسين) در اين حيوان بشوند. زيرا ممکن است هاگها مقادير کمى 'تتانواسپاسمين' که مغايرتى با سلامتى حيوان نداشته باشد در لولهٔ گوارش آزاد نموده، سرانجام باعث توليد پادزهر (آنتىتوکسين) در بدن حيوان بشوند. درصورتى که خوردن مکرر هاگها قادر به توليد ايمنى در انسان نيز باشد، اين واقعه در کشورهاى درحال پيشرفت که هاگ کزاز در محيط، در حيوانها و در انسان بهفراوانى يافت مىشود، بهوقوع مىپيوندد.
|
|
نوزادانى که از مادران ايمن، متولد مىشوند، داراى ايمنى انفعالى مىباشند و به کزاز نوزادان، مبتلا نمىگردند. ولى ابتلا به کزاز، باعث ايجاد ايمنى نمىشود و بنابراين
افرادى که پس از ابتلا جان سالم بهدر مىبرند، لازم است عليه بيماري، واکسينه شوند تا درمقابل ابتلاهاى بعدي، ايمن گردند.
|
|
|
دورهٔ نهفتگى کزاز درحدود ۱۴ روز و دورهٔ شروع آن درحدود ۶ روز است. دورهٔ کمون عبارت است از فاصلهٔ ورود باسيل به بدن و بروز اولين تريسموس. دورهٔ شروع عبارت است از فاصلهٔ اولين تريسموس تا اولين اسپاسم ژنراليزه. درصورتى که دوره کمون، کمتر از ۹ روز و دورهٔ شروع کمتر از ۴۸ ساعت باشد، حمله بيماري، شديدتر خواهد بود. درضمن هرچه فاصلهٔ محل زخم و سيستم اعصاب مرکزى بيشتر باشد، دورهٔ نهفتگى نيز افزونتر و درصورتى که زخم، مرکزى يا بر روى سر و گردن قرار داشته باشد، دورهٔ نهفتگي، کوتاهتر مىباشد. بهطورى که دورهٔ نهفتگي، در کزاز سفاليک، درحدود ۱ تا ۲ روز است و پيشآگهى بدى نيز دارد.
|
|
دورهٔ کمون متوسط کزاز نوزادان درحدود ۶ روز است، ولى مىتواند از ۳ تا ۲۸ روز، متغير باشد و درمواردى که اين دوره کوتاه است تا ۸۰% موجب مرگ نوزادان مىگردد.
|
|
| منابع و مخازن، نحوه انتقال و دوره قابل سرایت
|
|
مخزن اصلى کلوستريديوم تتانى را خاک تشکيل مىدهد. اين ميکروارگانيسم، درضمن بخشى از فلور طبيعى مدفوع حيوانها مىباشد و بنابراين، باسيلها و هاگهاى موجود درمدفوع حيوانها، به محيط خارج، راهيافته و باعث آلودگى خاک مىشوند و زمانى که طى حوادث و سوانح مختلف، اينگونه خاکها با زخمهاى باز انسان تماس يابند، باعث ورود هاگها به موضع و ايجاد کزاز، مىشوند. همچنين ازطريق ختنه با وسايل آلوده و پوشاندن بندناف با فضولات حيوانها يا مواد آلوده ديگر نيز منتقل مىشود. ولى از انسانى به انسانديگر، قابل انتقال نمىباشد. شايان ذکر است که اجسام خارجى يا بافتهاى نکروزه، شرايط را براى رشد باسيل کزاز، مساعد مىنمايد.
|
|
|
بعضىاز آسيبهايى که مىتوانند منجربه کزاز شوند عبارتند از زخم ناچيز سوزن، بريدگى پوست، زخمهاى عميق، سوختگي، نيش حشرهها، گازگرفتگى انسان، جراحىها، زايمان غيربهداشتي، بريدن بندناف با وسايل غيراستريل، کشيدن دندان، تزريق، ختنه، شکستگىها، اُتيت مياني، زخمهاى مزمن پوستي، عفونتهاى چشمي، گانگرن پا و... ولى بعضى از زخمها براى ابتلا به کزاز، مستعدترند و گرچه تعريف دقيق 'زخم مستعد به کزاز' دشوار است، ولى مىتوان اين اصطلاح را به ضايعههاى زير و امثال آنها اطلاق نمود:
|
|
۱. شکستگى مرکب
|
۲. زخم ناشى از اصابت گلوله و ترکش و...
|
۳. سوختگىها
|
۴. لهشدگىها
|
۵. زخمهاى حاوى جسم خارجى
|
۶. زخمهايى که با خاک، مدفوع، يا بزاق آلوده شده باشند.
|
۷. زخمهايى که براى بيش از ۲۴ ساعت مورد توجه و پرستارى قرار نگرفته باشند.
|
۸. زخمهايى که بهوسيله ديگر ميکروارگانيسمها دچار عفونت شده باشند.
|
۹. زخمهايى که حاوى بافتهاى فاقد حيات يا بدون عروق مىباشند.
|
۱۰. سقطى که با وسايل غيراستريل، ايجاد شده باشد.
|
۱۱. زخمهاى نافذ و سرمازدگى.
|