سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

سفر کردم به هر شهری دویدم


سفر کردم به هر شهری دویدم    به لطف و حسن تو کس را ندیدم
ز هجران و غریبی بازگشتم    دگرباره بدین دولت رسیدم
از باغ روی تو تا دور گشتم    نه گل دیدم نه یک میوه بچیدم
به بدبختی چو دور افتادم از تو    ز هر بدبخت صد زحمت کشیدم
چه گویم مرده بودم بی‌تو مطلق    خدا از نو دگربار آفریدم
عجب گویی منم روی تو دیده    منم گویی که آوازت شنیدم
بهل تا دست و پایت را ببوسم    بده عیدانه کامروز است عیدم
تو را ای یوسف مصر ارمغانی    چنین آیینه روشن خریدم


همچنین مشاهده کنید