|
|
|
|
|
بهنام مفصل شارکو (Charcot's Disease) هم معروف است. نوعى آرتروپاتى شديداً مخرب است که در مفاصل فاقد حس درد و وضعيت اتفاق مىافتد. اين بيمارى مىتواند در نوروپاتى ديابتي، تابسدورساليس،
سيرنگوميلي، آميلوئيدوز و ضايعه اعصاب نخاعى يا محيطى روى دهد. معمولاً در يک مفصل منفرد شروع مىشود ولى ممکن است به مفاصل ديگر گسترش يابد. افيوژن مفصل معمولاً غير التهابى است
ولى مىتواند هموراژيک باشد. در راديوگرافى مىتوان جذب استخوانى يا تشکيل استخوان جديد همراه با دررفتگى و فراگمانتاسيون استخوانى را مشاهده کرد.
|
|
|
ثابت نگهداشتن مفصل، جوش دادن به روشهاى جراحى ممکن است عملکرد را بهبود بخشد.
|
|
|
نوعى اختلال ايديوپاتيک که با التهاب راجعه ساختمانهاى غضروفى مشخص مىگردد. تظاهرات اصلى شامل ديگرى گوش و بينى با ناهنجارىهائى بهصورت گوش نرم و بينى زينىشکل، التهاب
و کلاپس حلقههاى غضروفى تراشه و برونش و پلىآرتريت حملهاى و غير قرينه بدون ايجاد دفرميتى است. علائم ديگر اسکلريت، کونژنکتيويت، ايريت، کراتيت، نارسائى آئورت،
گلومرولونفريت و ساير علائم واسکوليت سيستميک است. شروع بيمارى عمدتاً ناگهانى و بهصورت ظهور التهاب غضروفى در ۲-۱ محل است. تشخيص بهصورت بالينى است و با نمونهبردارى غضروف
مبتلا تأييد مىگردد. معيارهاى تشخيصى هم طراحى شدهاند.
|
|
|
گلوکوکورتيکوئيد (پردنيزون ۶۰-۴۰ mg/d و متعاقب آن قطع تدريجي) مىتوان علائم حاد را سرکوب کند و شدت / فرکانس عودها را کاهش دهد. در بيمارانى که پاسخى به درمان نمىدهند يا نياز به دوز
بالاى گلوکوکورتيکوئيد دارند مىتوان داروهاى سيتوتوکسيک را در نظر گرفت. برخى اثرات درمانى متوترکسات را در اين بيمارى کشف کردهاند.
|
|
| استئوآرتروپاتى هيپرتروفيک
|
|
سندرمى که شامل تشکيل استخوان جديد از پريوست، کلابينگ انگشتان و آرتريت است. بش از همه همراه با کارسينوم ريه ديده مىشود ولى در بيمارى مزمن ريه يا کبد، بيمارى قلبي، ريوى يا
کبدى مادرزادى بچهها و به اشکال ايديوپاتيک و خانوادگى هم اتفاق مىافتد. علائم شامل سوزش و درد مبهمى است که در ديستال اندامها بارزتر است. در راديوگرافى ضخيمشدگى پريوستئال
همراه با تشکيل استخوان جديد در انتهاى ديستال استخوانهاى بلند مشاهده مىگردد.
|
|
|
|
|
|
تعيين و درمان اختلال همراه، آسپيرين، NSAIDs، ساير ضدٌ دردها، واگوتومى يا بلوک عصبى به طريقه پرکوتانئوس مىتوانند در رفع علائم کمک کنند.
|
|
|
اختلالى شايع که با درد واضح يا مبهم، خشکى تنه و اندامها و وجود تعدادى نقاط دردناک مشخص مىگردد. در زنان شايعتر از مردان است. عمدتاً با اختلال خواب همراه است. تشخيص بهصورت
بالينى است. در ارزيابى بيمار نقاط دردناک در بافت نرم کشف مىگردد ولى هيچ اختلال مفصلى عينى در معاينه، آزمايشات يا راديوگرافى وجود ندارد.
|
|
|
بنزوديازپينها يا داروهاى سهحلقهاى براى اختلال خواب، درمانهاى موضعى (گرما، ماساژ، تزريق موضعى در نقاط دردناک)، NSAIDs.
|
|
| سندرم ديستروفى رفلکسى سمپاتيکى (RSDS)
|
|
سندرم درد و تندرنسى که معمولاً در دست و پا مىباشد و همراه با ناپايدارى وازوموتور، تغييرات تروفيک پوست، و دمينراليزاسيون سريع استخوان است. بهطور عمده بهدنبال رويدادى
زمينهساز (تروماى موضعي، انفارکتوس ميوکارد، سکته مغزى يا آسيب اعصاب محيطي) ايجاد مىشود. تشخيص زودرس و درمان بيماران مىتواند در جلوگيرى از ناتوانى مؤثر باشد.
|
|
|
درمان شامل کنترل درد، استفاده از گرما يا سرما، ورزش، بلوک عصب سمپاتيک و مصرف کوتاهمدت پردنيزون با دوز بالا همراه با فيزيوتراپى است.
|
|
| پلىميالژيا روماتيکا (PMR)
|
|
سندرمى بالينى که با درد مبهم و خشکى صبحگاهى کمربند شانهاي، کمربند لگنى يا گردن بهمدت بيش از يک ماه، افزايش ESR و پاسخ سريع به پردنيزولون با دوز کم (۱۵mg در روز) مشخص مىگردد.
بهندرت قبل از ۵۰ سالگى روى مىدهد. PMR مىتواند همراه با آرتريت ژانتسل (تمپورال) باشد که در اين حالت نياز به دوز بالاترى از پردنيزولون دارد. ارزيابى بيمار شامل تاريخچهاى دقيق
براى مشخص کردن علائم مطرحکننده آرتريت ژانت سل، ESR، آزمايشاتى براى رد فرآيندهاى ديگر از قبيل SPEP, CPK, CBC, ANA, RF و تستهاى عملکردى کليه، کبد و تيروئيد است.
|
|
|
بيماران بهسرعت با تجويز پرنيزولون - ۲۰-۱۰ mg در روز - بهبود مىيابند ولى ممکن است براى ماهها تا سالها نياز به درمان باشد.
|