|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اغلب خانهها بهخصوص خانههاى مجلل داراى سردر يا درگاه بودهاند. نسبت عرض به تورفتگى سردر معمولاً يک به دو بوده است. اجزاى سردر متشکل از چارچوب و قابهاى روى آن بوده است.
|
|
برجستگى عمودى وسط در که از بيرون ديده مىشود دماغه نام داشته است. دو عنصر فلزى حلقه براى زنان و کوبه براى مردان بر روى اغلب درها جاى داشته ولى در بعضى جاها فقط يکى بوده است.
|
|
در اجزاء ديگرى مثل باهو، ميان باهو، سربند، پاسار يا پاسال ميانبند يا پاسال وسط و غيره ... دارد.
|
|
|
بعد از سردر وارد هشت يا هشتى يا کرياس مىشدند. منظور از هشت چيزى است که از فضاهاى داخلى خانه بيرون آمده و تنها جايى است که با بيرون خانه ارتباط دارد. اين فضا و راهروهاى پيچ در پيچ منتهى به حياطهاى اندرونى و بيرونى مانع ديد افراد غريبه به داخل حريم مقدس خانواده مىشده است.
|
|
داخل هشتى عناصر مختلفى مثل سکو، چراغداران و براى رفتن به فراور (اتاق بالاى هشتي) پلهاى در نظر گرفته مىشده است. پوششهاى هشتىها نيز بسيار متنوع و معمولاً با کاربندىهاى بسيار زيبايى پوشيده شده است.
|
|
|
براى وارد شدن به فضاهاى مختلف از جمله فضاى مهمانى و اندرونى مىبايست از راهروهاى پرپيچوخم عبور کنند. راهروهاى پيچدرپيچ خانه را دالان مىگفتند. راهرو و سرپوشيده بزرگ را نيز دالان مىگويند.
|
|
|
در خانههاى شهرهاى مختلف مثل يزد، شيراز، اصفهان، کرمان و غيره حياط آنها بهصورت باغى کوچک عمل مىکرده است. حوضهاى داخل حياط نيز متنوع هستند. اين حوضها در شکلهاى شش ضلعى ايراني، دوازده ضلعي، مستطيل با تناسب طلايى بودهاند و در بعضى شهرها مثل شيراز حوضها را گرد مىساختند.
|
|
|
در خانههاى ايرانى اتاقها بهصورت سه دري، پنج دري، تالار و ... ساخته شده و هر کدام ويژگى خود را داشتهاند. اين اتاقها نيز براساس تناسب طلايى طراحى مىشدند. اتاقهايى که از عرض نور مىگرفتند نصف تناسب طلايى داشته و در نهايت شکلى متناسب و زيبا بهدست مىآمده است.
|
|
نورگيرى اتاقها بسته به نوع آن متفاوت بوده است. بعضى از اتاقها که مطلقاً آفتاب به آنجا نمىتابيد و نور کم داشت روشندانى در بالاى آن مىگذاشتند.
|
|
اتاق سه درى اتاقخواب خانه بوده است. براى سهدرىها و ديگر اتاقها اين بوده که هيچوقت از فضاى آزاد وارد آنها نمىشدند.
|
|
در طاقچهها مىبايست وسايل روزمره مثل آينه، جا نماز، آفتابه لگن، سرمهدان و چيزهاى ديگر و در رفها يا بالا طاقچهها يا طاقچه بلند، وسايل کمتر مورد نياز قرار مىگرفته است.
|
|
پنجدرى به عنوان اتاق مهمانى بوده است. در پنج درىهايى که از طرف طول نور مىگرفتهاند از تناسب کل طلايى بهکار گرفته شده است. در دو طرف پنج درى نيز دو راهرو قرار داشتهاند. در داخل اين اتاق تورفتگى کمى بالاتر از سطح زمين بهنام شاهنشين قرار داشته که در آن مهمانهاى بزرگ يا بزرگ خانه مىنشستهاند. در دو طرف پنج درى چراغدان قرار مىگرفته است، چراغداران چيزى شبيه بخارى بود ولى در داخل ديوار قرار داشت.
|
|
در بعضى خانهها که توانايى مالى صاحبخانه کم بوده بالاخانهاى بهنام فَروار با عملکرد اتاق مهمان روى سردر کوچه مىساختند. راه آن از راهپلهاى در گوشهٔ هشتى بوده است.
|
|
تالار - کربال يا تلوار يعنى ساختمان بزرگ و ريشه واژه تالار است. اين فضا براى استفاده فصل گرما بوده و به هواى باز راه داشته است.
|
|
تهرانى - در شمال خانه، اتاق زمستاننشين يا تهرانى جاى داشته است. اين قسمت آفتابگير و بزرگترين اتاق زمستانى بوده است. تهرانى دو اتاق کوچک با ارسى داشته و در کنار آن نيز آشپزخانه قرار مىگرفته است. در قسمت زمستاننشين فضايى صليبىشکل بهنام شکم دريده نيز قرار مىگرفته است.
|
|
آشپزخانه - اين فضا در محلى قرار مىگرفته که به اتاق مهمان نزديک باشد و نقشه آن بنا بر نقشه کلى خانه قابل تغيير بوده است. اصولاً در گذشته در تابستان غذاى گرم نمىخوردند و بيشتر غذاى خود را از بيرون تهيه مىکردند. بارهٔبند محلى مخصوص براى نگاهدارى چهارپايانى مثل اسب و قاطر يا الاغ و چيزى بهنام تخت روان بوده است.
|
|
در ايران بنا بر شرايط اب و هوايى در نقاط مختلف، خانههاى متفاوتى را داريم. در شمال خانههاى گالىپوش، در غرب ايران خانههاى ايواندار، در مناطق گرمسير خانههاى ايوان داروصفهدار و در نقاطى ديگر با توجه به ويژگىهاى محلي، ساخته شدهاند.
|
|
در اينجا نام چند خانه قديمى بهجاى مانده آورده مىشود: در شهر يزد، خانه کبير، خانه حسينى در محله فهادان (کوچه يوزداران)، خانه طاقچه بلندها (از قرن ششم) و مدرسه ضيائيه از قرن هفتم و هشتم که تقريباً يک خانه است.
|
|
از خانههاى زمان صفويه در جلفاى اصفهان، خانه داويد است که آميختگى با خانههاى ارمنى دارد.
|
|
|
|
|
در نائين خانهاى بهنام خانه پيرنيا، که باقىمانده دوازده خانه به هم چسبيده بوده و اصل آن از واخر قرن هشتم يا اوايل قرن نهم است. و تعداد زيادى خانهٔ ديگر بهجاى مانده در شهرهاى کاشان، شيراز، کرمان ... .
|