|
|
دربارهٔ وجه تسميهٔ سميرم مطالب مختلفى نقل شده است. از همه معروفتر ، گويند به علت آب و هواى سرد به اين منطقه سميران گفتهاند که بعدها به سميرم تبديل شده و به معناى سردسير است. اين شهر يکى از ييلاقات استان اصفهان محسوب مىشود و آبشار و چشمههاى معروفى دارد.
|
|
|
اين شهر که شهرى بسيار قديمى است ، در ابتدا «قُمشه» نام داشت؛ ولى بعدها به علت وجود مقبرهٔ شاهرضا (ع) به شهرضا معروف شد.
دربارهٔ وجه تسميهٔ آن مطالب گوناگونى نقل شده است. بنا به عقيدهٔ بعضى از نويسندگان ، کلمهٔ قمشه از دو کلمهٔ «کوم» و «شه» به معناى شکارگاه تشکيل شده است. برخى نيز گفتهاند که کلمهٔ قمشه به معنى مکان آبخيز و پرقنات است. از آثار مهم اين شهرستان ، شبستان مسجد جامع است که از يادگارهاى عهد سلجوقى است.
|
|
|
فريدن در دورهٔ هخامنشى «پرتيکان» نام داشت و يکى از ايالات بزرگ آران بود که پس از هجوم اسکندر مقدونى ميدان تاخت و تاز يونانيان گرديد و رو به ويرانى نهاد. بعضى از مورخان نيز اين منطقه را به نام «پارتياکن» ناميدهاند. در زمان صفويه ، عدهاى از ارمنىها و گرجىها به اين منطقه کوچانده شدند و در آن سکنى گزيدند.
|
|
|
طبق مدارک تاريخى و جغرافيايى ، اين شهر بخشى از ناحيهٔ «پرتيکان» است که شامل فريدن و فريدونشهر مىشود. وجود سنگقبرهاى باستانى متعدد در مزرعهٔ قهستان قدمت تاريخى آن را به چند هزار سال مىرساند. اين منطقه مرکز ييلاق عشاير طايفهٔ چهارلنگ بختيارى است.
|
|
|
نام قديمى فلاورجان ، «برزه» (بر وزن لرزه) بود که به معنى شاخ درخت و کشت و زراعت است و جمع آن «برزان» مىباشد. اين نام در تغييرات آواييِ زبان فارسى به «ورجان» تبديل شده است. به واسطهٔ پلى که در زمان صفويان بر روى زايندهرود احداث شد ، به «پُلاورجان» و سپس به فلاورجان معروف گرديد و امروزه نيز به همين نام معروف است. از مهمترين بناهاى تاريخى اين شهرستان ، بقعهٔ پيکران و مسجد تاريخى روستاى اُشتُرجان است.
|
|
|
نام شهر کاشان در مآخذ اسلامى ، «قاشان» يا «قاسان» ضبط شده و از شهرهاى بسيار قديمى ايران است. به استناد تحقيقات باستانشناسان در تپههاى سيلک واقع در ۴ کيلومترى غرب کاشان ، اين ناحيه يکى از نخستين مراکز تمدن و محل سکونت بشر ماقبل تاريخ شناخته شده است. کاشان در زمان ساسانيان منطقهاى آباد بوده است. اين شهر در دورهٔ اسلامى نيز يکى از شهرهاى معروف عراق عجم بود.
به استناد روايت جغرافىدانانِ اسلامى ، نام قديم کاشان «چهل حصاران» نيز بوده است. در سال ۴۲۲ هـ.ق طغرل اول سلجوقى بر شهرهاى بزرگ جبال عجم از جمله کاشان استيلا يافت. در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقى ، به علت توجه اين پادشاه و وزيرش خواجه نظامالملک به عمران و آبادى کشور ، کاشان هم از نعمت توسعه و عمران بهرهمند شد.
در سال ۵۳۲ هـ.ق ملک سلجوق بن محمد بن ملکشاه با سپاهيان خود به کاشان حمله برد و خرابىهاى زيادى به بار آورد.
|
|
در سال ۵۵۴ هـ.ق بعد از درگذشت محمد بن محمود ، از سلاطين سلجوقى عراق ، ترکمنها به شهرهاى جبال از جمله کاشان هجوم آوردند و به تاراج پرداختند.
در سال ۵۹۰ هـ.ق پس از کشته شدن طغرل سوم و انقراض سلاجقهٔ عراق ، سلطان تکش خوارزمشاه يکى از سرداران خود به نام اينانج را به حکومت اصفهان منصوب کرد.
در سال ۵۹۴ هـ.ق يکى ديگر از سرداران سلطان تکش خوارزمشاه به نام مياجق که حاکم رى بود ، اينانج را کشت و براى دستاندازى به حوزهٔ فرمانروايى او به کاشان حمله برد و شهر را در محاصره گرفت. ليکن به علت پايدارى اهالى موفق به گشودن آن نشد ، به ناچار با مردم از در آشتى درآمد؛ اما سپاهيان وى به روستاهاى اطراف کاشان خسارت زيادى وارد آوردند. تکش خوارزمشاه بعد از دستگيرى مياجق ، حکومت عراق عجم را به تاجالدين علىشاه فرزند خود سپرد. بعد از درگذشت تکش ، به فرمان سلطان محمد خوارزمشاه (۶۱۸-۵۹۶ هـ.ق) فرزندش ، رکنالدين به حکومت رى ، قم و کاشان منصوب گرديد.
در سال ۶۲۱ هـ.ق که مغولها اهالى شهرهاى ايران را قتلعام مىکردند ، در هنگام تاخت و تاز سپاهيان هلاکوخان در حدود کاشان ، خواجه نصيرالدين طوسى که از ملتزمين رکاب خان مغول بود ، به احترام وجود بابا افضلالدين مرقى کاشانى سپاهيان را از کشت و کشتار مردم کاشان باز داشت.
در دورهٔ زمامدارى اباقاخان (۶۸۰-۶۶۳ هـ.ق) خواجه بهاءالدين محمد به حکومت اصفهان و قسمت مهمى از شهرهاى عراق عجم از جمله کاشان منصوب شد. در سال ۶۷۴ هـ.ق هندوشاه نخجوانى حاکم کاشان بود. بعد از درگذشت ابوسعيد بهادرخان ، ممالک ايلخانى به قطعاتى چند بين امراى متنفذ تقسيم گرديد و در هر گوشهاى از ايران سلسلهاى تأسيس شد. از جملهٔ آنها سلسلهٔ آلمظفر بود که در يزد و کرمان اعلام استقلال کرد. مسکوکات نقرهاى که در کاشان به نام شاه شجاع ضرب شده است ، نشان مىدهد که از سال ۷۶۸-۷۵۷ هـ.ق اين شهر جزو قلمرو آلمظفر بوده است.
|
|
هنگامى که اميرتيمور نواحى مرکزى و جنوبى ايران را مورد تاخت و تاز قرار داد ، امير مجدالدين مظفر کاشى که به فرمان سلطان زينالعابدين مظفرى ، خواهرزادهٔ خود را حاکم کاشان و اصفهان کرده بود ، با حسن تدبير از قتل و غارت سپاهيان اميرتيمور جلوگيرى کرد. بعد از مرگ تيمور ، کاشان به تصرف جانشينان او در آمد.
کاشان هميشه از مراکز مهم پيروان مذهب شيعه بوده است. به همين جهت در دورهٔ صفويه ، به علت علاقهمندى آنان نسبت به اين مذهب ، شهر رو به آبادى نهاد. شاهعباس دوم در اين شهر به تخت سلطنت نشست.
کاشان به کرات بر اثر زلزله ويران شده است. از جمله در سال ۱۱۹۲ هـ.ق در دورهٔ سلطنت کريمخان زند بر اثر زلزله خسارت بسيار ديد. آخرين بار در سال ۱۲۶۰ هـ.ق زلزلهٔ سختى کاشان را لرزاند و باعث ويرانى روستاها و قصبات اطراف آن شد. از آثار تاريخى مهم کاشان تپههاى سيلک در جنوب غربى آن است. شهر کاشان معمارى ويژهٔ بومى جالب توجهى دارد و آثار و بناهاى تاريخى و مذهبى فراوانى در آن به جا مانده است.
|
|
|
گلپايگان از شهرهاى قديمى ايران است. در اواخر سلسلهٔ ساسانيان «گردپاذگان» نام داشت که معرب آن «جردباذکان» است و بعدها به «جرفاذقان» تبديل شده است. عدهاى از جغرافىدانان اسلامى ، از جمله حمداللّه مستوفى ، نام آن را «گلبادگان» ضبط کردهاند که به معنى گلآبادگان است.
از مهمترين آثار تاريخى اين شهرستان ، مسجد جامع است که از يادگارهاى محمد بن ملکشاه سلجوقى (اوايل قرن ششم هجري) است که کتيبههاى متعددى دارد.
|
|
|
نائين از شهرهاى بسيار قديمى استان اصفهان است. در مورد نام نائين و وجه تسميهٔ آن مىگويند که کلمهٔ نائين از نى که يک گياه باتلاقى است ، گرفته شده است. همچنين عدهاى وجه تسميهٔ آن را در ارتباط با نام يکى از پسران نوح مىدانند که گويا بانى شهر بوده است. نائين شهرى جالب و ديدنى است و آثار تاريخى متعدد و زيبايى دارد.
|
|
|
از پيشينهٔ تاريخى نطنز ، تا قبل از قرن هفتم هـ.ق اطلاعات مستند و مکتوبى در دست نيست. در نوشتههاى مورخان ، سياحان و جغرافىدانان دورههاى بعد از اسلام ، به نام «نطنز» مختصر اشاراتى شده است و اين شهر را از نظر موقعيت طبيعى ، ارتباطى و سوقالجيشى واجد اهميت دانستهاند. آثار تاريخى کشف شده از نواحى مختلف شهرستان نيز اطلاعات دقيقى را در رابطه با قدمت آن بيان نمىکنند؛ ولى بقاياى آتشکده ، قلعه ، کاريزهاى متروکه و بناهايى که گاه از زير ريگ روان سر برون مىآورند ، تاريخ آن را به پيش از اسلام مىرسانند.
اوضاع تاريخى ، سياسى و تحولات اجتماعى شهرستان نطنز ، حداقل از سدههاى نخستين اسلامى ، تحت تأثير اوضاع اصفهان و کاشان قرار داشته و تا دوران مغول ، اين تأثير همچنان تداوم يافته است.
اين منطقه به علت وضع جغرافيايى ، تا حدى از يورشها و خرابىهاى حملهٔ مغول محفوظ مانده و حتى در زمان هلاکو مورد توجه آخرين ايلخانان مغول قرار گرفته است. مسجد جمعه ، خانقاه و آرامگاه شيخ عبدالصمد که توسط خاندان ماسترى احداث شده است ، از يادگارهاى ارزشمند اين دورهٔ تاريخى است. در دورهٔ مغول ، نطنز پناهگاه و معبر فراريان بود و به علت وجود دو خانقاه معتبر ، عدهاى از صوفيان و دراويش نامدار نيز در آن زندگى کردهاند.
در زمان صفويه ، نطنز به صورت ولايت مستقلى درآمد و حکام آن مستقيماً از پايتخت - قزوين و سپس اصفهان - انتخاب مىشدند. شاهعباس اول که نطنز شکارگاه و گردشگاه تابستانى او محسوب مىشد ، با احداث دو کاخ ، آن را به صورت پايتخت تابستانى خود در آورد. توجه شاهعباس به حدى بود که نطنز را ولايت خاصهٔ خود اعلام کرد.
پس از انقراض سلسلههاى صفويه ، افشار ، زنديه و روى کار آمدن قاجاريه ، باز هم حاکم نطنز از بين مأموران سرشناس دولت و يا شاهزادگان و مستقيماً از پايتخت تعيين مىشد.
نظنز در سال ۱۳۳۶ هـ.ش از کاشان جدا و شهرستان مستقل اعلام شد و در محدودهٔ سياسى استان دوم قرار گرفت. امروزه شهرستان نطنز از مناطق ديدنى و گردشگاهى استان اصفهان است. وجود مجموعهٔ آرامگاهى شيخ عبدالصمد و ساير آثار مذهبى و تاريخى ، همچنين ويژگىهاى طبيعى منطقه ، اهميت شايان توجهى به آن بخشيده است. گلابى اين شهرستان به عنوان «تحفهٔ نطنز» از شهرت زيادى برخوردار است.
|