|
|
|
|
اينگونه کودکان اغلب افرادى هستند شلوغ، بنظر عدهاى ناسازگار. اغلب آنان افرادى هستند درونگرا، بغرنج، ناتوان در برقرارى ارتباط با افراد کوچکتر و نادانتر از خود، در عينحال افرادى هستند، بخود متٌکي، خودانگيخته، مستقل از ديگران در شرايطى هستند که خانواده برايشان دنياى کوچکى است و نمىتوانند در آن بگنجند و ادامه حيات دهند.
|
|
در مواردى ممکن است داراى رفتارى باشند فاقدجاذبه و اغلب داراى دافعهاند، لجوجند، رفتار غيردوستانهاى از خود بروز مىدهند و گاهى ممکن است دچار بحران گردند و جنونآميزانه کارى انجام دهند و يا عمل وحشيانهاى از آنها سرزند و با پشيمانى شديد همراه است.
|
|
|
چنين کودکانى يادگيرى سريع دارند بدانخاطر که فهم و درکشان بسيار و انتقالشان سريع است. اينان از هوش سرشارى برخورداند و زود از جزئى به کلى منتقل مىشوند و قضاياى متنوٌعى را کشف مىکنند. بمحض شنيدن مطلبى مباحث بسيارى به ذهنشان خطور مىکند، در درک آن تأملى نشان نمىدهند.
|
|
اينان به تنهائى قادر به تحصيل هستند، راحتتر از همسالان درس مىخوانند و در علوم اطلاعات وسيعى مىتوانند داشته باشند قادرند دو کلاس يکسال بخوانند ولى خوبتر از آن غنىسازى برنامه و افزايش اطلاعات در آن قسمت است. معمولاً آنان را قبل از سن مدرسه اسم مىنويسند بدانخاطر که خود کودکان اعداد و کلمات ساده را طبيعى فرا مىگيرند و بسرعت مطالعه کرده و بدان دست مىيابند. و بهمينخاطر نيازى به تقلب در درس و امتحان ندارند.
|
|
چنين فرزندانى استعدادهاى فوقالعادهاى دارند. در دوسه سالگى قادرند خوب حرف بزنند کلماتى را ابداع کنند جملاتى بسازند. در اينان قدرت دليليابى قوى است و در يادگيرى توان استثنائى دارند، حافظهشان بسيار قوى است، توان تخيليشان، اراده و استدلالشان نيرومند است و از اين بابت مىتوانند براى خود در اجتماع جائى بدست آورند.
|
|
بخاطر استعداد فوقالعاده به کارهاى ذهنى علاقمندند، کنجکاوى نيرومندى دارند، خلاقيت و ابتکارشان بسيار است. مىتوانند در هنر پيشرفتى چشمگير داشته باشند. و بهمينخاطر براى خود سرگرمىهاى وسيع و متنوع دارند، نقاشى دارند، در برخى از کشورها اينان موسيقى مىآموزند به سرگرمى هاى رياضى مشغول مىشوند.
|
|
|
اينان در وضع و شرايطى هستند که با بزرگترها بازى مىکنند به سادگى مىتوانند با آنها و با ديگران ارتباط برقرار کنند ولى بعلت تفاوت در فکر و رأى دامنه و روابطشان وسيع نيست و حتى گاهى نامعقول و عصيانمنشانه است. زمانى هم ممکن است با بالغان و معلمان روش منفى در پيش بگيرند.
|
|
گاهى ممکن است اينان اهل ستيزه باشند و با ديگران همکارى و هماهنگى لازم را نداشته باشند، و يااين امکان وجود دارد که در ميان جمع به بازى گرفتهنشوند و در نتيجه منزوى گردند. اين ناسازگارىها در مواردى ممکن است سبب عقبماندگى اجتماعى آنان شود و حتى از درس وابمانند.
|
|
از لحاظ اخلاق احساس مسؤوليت دارند، حق گويند، امينند، عامل به تعهدند. باوجدانند، صادقند، عدمتفاخر و عضويت در گروه براى آنها مطرح است ولى تغييرات خُلقيشان شديد است و گاهى ممکن است لجوج و آشتىناپذير باشند و مخصوصاً نوجوانيشان توأم با تلاطم است.
|
|
|
شوخطبعند، خوشبينند، ثبات خلقى دارند، مشکل عاطفى آنها اندک است مىتوانند دوستخوبى باشند و در آينده همسر وفادارى شوند. ثبات عاطفى درآنان بسيار است و مىتوان از اين بابت به آنان اعتماد کرد.
|
|
ترسشان زياد است و البته ترس معقول دارند. اينان از چيزهائى مىترسند که ديگران از آنها نمىترسند زيرا مىتوانند عاقبت امرى را حدس بزنند و خطر را نيکو درک کنند. درهر معرکهاى وارد نمىشوند از کسانى نيستند که دل به دريا زنند.
|
|
|
براساس بررسىهائى که بعمل آمده ( تحقيقات دانشگاه هاروارد) اغلب اينان:
|
|
- سرى بزرگ، مغزى پرحجم و پيشانى برآمده دارند. شيارهاى مغزيشان پيچيدهتر است.
|
|
- از نظر جسمى سالم و تکامل چشمانشان خوب است.
|
|
- قدشان بلندتر، وزن آنها زيادتر است و در پى آنند که قواى خود را به کار و فعاليت تبديل کنند.
|
|
- ممکن است کوچک و ظريف باشند ولى از چهرهشان مىتوان پيشرفتشان را حدس زد.
|
|
- برخى از تيزهوشان ممکن است نقصهائى داشته باشند.مثلاً کپلر در چشم ضعيف بوده، گوش اديسون سنگين مىشنيده، حتى برخى کوتاهقد هم بودهاند.
|
|
|
اغلب اينگونه کودکان:
|
|
- اهل جنبوجوش و حرکت و بازى هستند و قرار و آرام ندارند.
|
|
- زودتر از ديگران به راه مىافتند و زودتر سرپاى خود مىايستد. حتى زودتر دندان در مىآورند.
|
|
- افزايش وزن و قد و رشد سريعتر است گوئى غذا در رشدشان بيشتر مؤثر مىباشد.
|
|
- جستوخيز و انعطافپذيرى بدن در آنان زيادتر است و بهتر مىتوانند خود را باشرايط تغيير دهند.
|
|
- و در کل چنانند که گوئى دائماً در تبوتابند و نمىتوانند در پوست خود بگنجند.
|
|
- به بازى بسيار علاقه دارند مخصوصاً بازىهاى فکري، و با بزرگترها بازى مىکنند.
|
|
- اسباببازيشان ابتکارى است، و همبازىهاى آنان خيالى و اين بازىها پيچيده و دشوارند.
|
|
|
نظرات متعدٌدى در اين زمينه وجود دارد که هيچکدام نمىتوانند قاطع باشند. عدهاى تکيه به وراثت دارند و گروهى تکيه به محيط. ما ضمن اينکه نقش وراثت را در اين زمينه طرد نمىکنيم و اهميٌت عامل محيط را از ياد نمىبريم متذکر مىشويم که هيچکدام و حتى ترکيبى از آن دوهم نمىتوانند موجد نبوغ باشند.
|
|
تيزهوشانى را مىشناسيم که فرزندانى سفيه و عقبمانده ذهنى از خود برجاى گذاشتند و افراد عادى و متوسطى را مىشناسيم که فرزندانشان جزء تيزهوشان و نوابغ بودهاند. همچنين برخى از آنها در محيط فقر رشد کردهاند و عدهاى در محيط غنا و در کل از طبقات بالا زيادتر بودهاند.
|
|
در کل ترکيبى از عوامل وراثت، محيط، تربيت را دراين زمينه نام مىبريم و عوامل ناشناخته ديگرى را هم در آن دخيل مىدانيم و بهتراست آن را عنايتى خاص از جانب خدا ذکر کنيم. تلاشهاى دانشمندان که موجباتى پديد آورند تا کودک سر از نبوغ درآورد و يافردى تيزهوش بزايد تا حال به نتيجه قابل ذکرى نينجاميده است.
|
|
|
با همه تيزهوشى و نبوغى که دارند شکستشان در تحصيل امرى شگفتآور نيست. برخى از اينان در موقعيت بسيار تأثرانگيزى قرار مىگيرند و در علم افت پيدا مىکنند. براساس تحقيقات رالف، پاسو، و گلدبرگ از ۴۹۰۰ نوجوان تيزهوش حدود ۵۴ درصد از پسران و ۳۳ درصد از دخترانه نمرههاى بسيار بدى گرفتند و نتوانستند در دانشگاه قبول شوند. در مورد علل شکستشان در تحصيل دلايل متعددى را ذکر کردهاند از جمله:
|
|
وجود معلمان ناشي، بيسوارى والدين، عدم سازگارى با ديگران، علاقمندى به کارهاى فوقبرنامه، بىاعتنائى به محتواى درسي، کوچک و ناچيز دانستن کار، عدمانگيزه کافى در تحصيل و کسبکار، را در اين جنبه ذکر کردهاند.
|
|
از موارد ديگر در اين جنبه عدم تناسب روشهاى تدريس با ذوق و سليقه آنها، وجود آرزوهاى پردامنه و شگفتآور، ناتوانى معلم در درک آنها، و ... قابل ذکرند.
|
|
از شکستهائى که در نوابغ ديده شده است موارد بسيارى را مىتوانيم ذکر کنيم از جمله گفتهاند، اينشتاين در ورد به دانشکده پلىتکنيک در زبان مردود شد و در جانورشناسى و گياهشناسى نمره کافى نياورد، گاليله نتوانست مدرک دکتراى خود را بدست آورد، مندل دو بار در امتحان آموزگارى مردود شد، حتى برخى از آنان از نظر هوشى افت پيدا کردند.
|