|
| جشن نوروز، استان كهكلويهوبويراحمد
|
|
دو روز قبل از عيد نوروز زنان و دختران ايل بويراحمدى نانى با کنجد و شکر مىپزند که به «سفرکنان» معروف است. شب بعد دور اجاق جمع مىشوند که به «گرمکنان» مشهور است. در اين شب بايد در سفره پلو يا چلو يا کنگر باشد. بدين ترتيب آنها به استقبال نوروز مىروند.
|
|
در ايام نوروز همه لباس نو مىپوشند و به ديدار يکديگر مىروند، معمولاً قرار مىگذارند که يک روز معين همگى به خانهٔ ريش سفيد يا بزرگ ايل بروند. در اين روز براى او هدايايى از قبيل بره، کره (بزغاله) يا قند مىبرند و چنانچه کدورت و اختلافى بين اعضاى ايل باشد در اين ايام برطرف مىگردد. پس از چند روز ريش سفيد يا بزرگ ايل مجلس جشنى برپا و از مردم ايل مفصلاً پذيرايى مىنمايد.
|
|
| جشن و سرورهاي خصوصى، استان فارس
|
|
اين قبيل جشنها عمدتاً به صورت جشنهاى عروسى و همسر گزينى در مراحل مختلف برگزار مىشوند. شيوه برگزارى اين نوع مراسم، در قياس با ساير نقاط کشور، تفاوتهاى چندانى ندارد، ولى ويژگى برگزارى اين مراسم به ويژه در مناطق عشايرى متفاوت است.
|
|
مراسم عروسى در ميان عشاير فارس با خواستگارى آغاز مىشود. پس از اين مراسم، به مدت سه تا هفت روز در خانهٔ عروس جشن و شادى برگزار مىگردد. روز هفتم که معمولاً با يک روز فرخنده مقارن است. جمعى از بستگان داماد سوار بر اسب با مقدارى خواروبار، شيرينى، قند، چاى و گوشت به خانهٔ عروس مىروند. مراسم عقد در خانهٔ دختر برگزار مىشود. پس از آن، دختر را بر اسبى که پسربچهاى کوچک بر ترک او نشسته است، سوار مىکنند (نشاندن پسربچه بر ترک عروس به نشانهٔ آرزوى پسر شدن اولين نوزاد است) و مردى محترم افسار اسب را به دست مىگيرد و به سوى چادر داماد مىبرد. همراه عروس، افراد ايل با شادى و سرور به راه مىافتند و او را تا چادر داماد مشايعت مىکنند. سپس عدهاى از دوستان داماد، با اسبدوانى به پيشباز عروس مىروند و معمولاً عروس را در حالت اسبدوانى به نزديکى چادر داماد مىآورند. وقتى به چادر نزديک مىشوند، داماد به استقبال مىآيد و با يک نارنج به سينه عروس مىزند. بلافاصله کسان عروس براى گرفتن داماد مىروند و اگر بتوانند او را بگيرند با چوب او را مىزنند. در همين گير و دار، عروس را وارد چادر داماد مىکنند و بستگان داماد هدايايى از قبيل، اسب، دام يا سند مزرعه و ملکى را به عنوان رونما به عروس مىدهند.
|
|
مراسم فرا رسيدن سال نو نيز در ميان عشاير منطقه به ويژه قشقائيان با شور و شوق خاصى برگزار مىشود. همزمان با فرا رسيدن بهار، هلهله و شادى همهٔ ايل را در بر مىگيرد. بر روى چادرهايى که از موى بز بافته شده، پارچههاى رنگارنگ آويزان مىکنند و با در بغل گرفتن برهها، بزغالهها و رنگ کردن ميش و قوچ اين روز را به همديگر تبريک مىگويند. رسم است که عشاير قبل از آمدن نوروز برهها را هم رنگ مىکنند و صبح روز اول عيد هنگامى که خورشيد با طلوع خود آغاز روز اوّل بهار را نويد مىدهد، شادىکنان به ديار هم مىروند و سال نو را تبريک مىگويند. تزئين رنگارنگ چادرها و رنگ کردن برهها و ميشها در روزهاى عيد چشمانداز دلنشينى را در گسترهٔ زيست بومهاى عشايرى به نمايش مىگذارد.
|
|
| جشن و مراسم عروسى، استان مازندران
|
|
مراسم عروسى در شهرها و روستاهاى مازندران با مشابهتهايى برگزار مىشود. در اين جا به نمونهاى از اين مراسم در چالوس اشاره مىشود:
|
|
مراسم عروسى مردم روستاهاى چالوس مثل ديگر نواحى مازندران و گيلان است. بدين ترتيب که جشن پلوخوران مفصلى همراه با ترانهها، رقصها و آوازهاى محلى ترتيب مىدهند و سازهاى محلى مىنوازند. جشن عروسى در خانهٔ پدر عروس ترتيب مىيابد. پس از انجام تشريفات عروسى، عروس را سوار بر اسب به خانهٔ داماد مىبرند. داماد هم در فاصلهٔ دور، سوار بر اسب به پيشوار عروس مىآيد و براى اطرافيان مقدارى سکه يا نقل پخش مىکند. در قديم به جاى سکه و نقل، نارنج پرت مىکردند. اين مراسم هنوز به نارنجزنى معروف است. در قديم، داماد به علت نشان دادن شجاعت خود چند تير تفنگ از باروت به هوا شليک مىکرد، ولى اين رسم اکنون مطلقاً ديده نمىشود و مراسم نارنجزنى نيز در روستاهاى دوردست کوهستانى به صورت پخش نقل و سکه اجرا مىگردد. از مراسم جالب توجه عروسىهاى مهم ساکنين اطراف چالوس، کشتىگيرى و گاوبازى است. در صورتى که عروس و داماد هر دو، يا يکى از آنها از خانوادهاى ثروتمند و سرشناس باشند، مراسم کشتىگيرى و گاوبازى خاصى ترتيب مىدهند که در زبان محلى به آن «ورزاجنگي» مىگويند.
|
|
| جشنها و اعياد ملى و مذهبى، استان آذربايجان شرقى
|
|
مردم آذربايجان مانند ديگر ايرانىها، آداب و رسومى براى مناسبتهايى همچون عيد نوروز، عيد قربان و عيد فطر برگزار مىکنند. نحوهٔ انجام اين مراسم مانند ساير مناطق است و نيازى به شرح مجدد آنها نيست.
|
|
| جشنها و اعياد ملي و مذهبى، استان بوشهر
|
|
همهٔ عيدها مورد توجه مردم استان بوشهر هستند، عيد قربان، عيد فطر و عيد غدير طبق رسوم معمول در ساير نقاط کشور انجام مىشود. عيد نوروز و سيزده فروردين را نيز جشن مىگيرند. از آداب کهن اين منطقه که از سدههاى پيش پابرجاست آتشافروزى شب چهارشنبهسورى است. در آخرين چهارشنبهٔ هر سال مردم به ويژه کودکان و جوانان با پوشال و هيزم در چند نقطه آتش روشن مىکنند و از روى آن مىپرند و جملهٔ معروف زردى من از تو، سرخى تو از من را تکرار مىکنند. شب چهارشنبهسورى در خانوادهها نبايد نفرينى از دهان کسى خارج شود، زيرا بر اين باورند که در روزهاى ماه آخر سال جمعاً ۱۹۹۹ قضا و بلانازل مىشود که ۹۹۹ تاى آن فقط در شب چهارشنبهسورى است. در اين روز اگر کسى لباس دوخته شدهٔ خود را از خياطى بياورد، بايستى هم وزن آن خرما يا شکر يا برنج به يک نفر فقير صدقه بدهد. عصر چهارشنبهسورى کوزهٔ نو يا کهنهاى را در خانه به زمين مىزنند تا بشکند و بر اين باروند که قضاها و بلاها را دور مىريزند.
|
|
| جشنها و اعياد ملي و مذهبى، استان هرمزگان
|
|
جشنها و اعياد ملى و مذهبى در استان هرمزگان، همانند ساير شهرها و روستاهاى ايران، عبارتاند از : نوروز، فطر، غديرخم، قربان، روز مبعث پيامبر اسلام (ص) و روزهاى تولد امامان (ع).
|
|
| جشنها و سرورها، استان قزوين
|
|
جشن و سرورهاى مردم قزوين بر دو گونهاند : يکى، جشنها و عيدهاى ملى و مذهبى، و ديگرى، جشنهاى خصوصي. جشنها و عيدهاى ملى و مذهبى شامل عيد نوروز، عيد قربان، عيد غديرخم، عيد فطر، روزهاى تولد امامان و معصومان، عيد مبعث و تولد حضرت رسول (ص) است که مانند ديگر استانهاى ايران برگزار مىشوند و ويژگى خاصى که قابل بررسى باشد، در آنها ديده نمىشود. از آن ميان، برخى از جشنها از جمله عيد نوروز، به شکل گسترده و همهجانبه و باشکوهى برگزار مىشوند.
|
|
در ميان طايفههاى ساکن در استان قزوين، «کلهبزي»ها يا مرغهاىها به لحاظ ويژگى برگزارى آيينها و رسمها، جايگاه جالبتوجهى دارند. اکثر عادتها و باورها و رسمهاى کلهبزىها، به نوعى، با آيينها و رسمهاى زرتشتيان پيوند دارند و شباهتهاى فراوانى با آنها دارند.
|
|
براى پيشواز عيد نوروز و تحويل سال، هر ساله معمولاً از اول چلهٔ بزرگ زمستان، هر خانوادهٔ مراغى به فراخور استطاعت خود، جانور نرى را اعم از بره، بزغاله و يا حتى خروس، پروار مىکند تا براى عيد آمادهٔ قربانى کردن شود. جاى جانور بايد در ته چاه يا در مکانى باشد که بانگ خروس به گوش او نرسد. پس از چهل روز که از پرورش جانور گذشت و به اصطلاح فربه شد، آن را قربانى مىکنند و مجلس شبنشينى مفصلى تشکيل مىدهند که تقريباً همزمان با شب آخر چلهٔ بزرگ است. در اين جشن، خوراکىهايى را که با گوشت جانور قربانى پختهاند، با ميوه و شيرينى و آجيلهاى گوناگونى که تهيه کردهاند، در سفره مىچينند و همگى بر گرد سفره مىنشينند. آنگاه پيرمردى که رياست آنها را دارد و معتمد محل است، کلهٔ بزى را در ميان سفره و در جايى بلند قرار مىدهد و پارچهٔ ظريفى روى آن مىکشد. سپس دربارهٔ حوادث سال آينده از کلهٔ بز پرسشهايى مىکند و از کلهٔ بز پاسخ مىشنود. آنگاه به خوردن و نوشيدن مىپردازند و جشن را با شادمانى به پايان مىبرند.
|
|
کلهبزىها پنج روز پايان سال را مانند زرتشتيان، روزهايى ويژه مىدانند و بعضى رسمهاى ويژه را در آن روزها به جاى مىآورند و از جمله براى مردگان خيرات مىکنند. در روز سيزدهبهدر، جشنى به نام «گلگندم» برپا مىکنند که در آن، زنها و دخترها با لباسهاى تميز و نو، دست در دست هم حلقه مىزنند و ترانهاى مىخوانند که مطلع آن اين است:
|
|
گل گندم، گل گندم، گل گندم
|
|
گل سرخ و سفيد سوداى مردم
|
|
|
يکى ديگر از رسمهايى که در شب يلدا برگزار مىشود و خاص کلهبزىهاى رودبار است، رسم پيشگويى است. مراغىها سالى يک شب انجمن يا ميهمانى مفصلى دارند که همهٔ پيرمردها در آن گرد مىآيند. در اين انجمن زنها و افراد خارج از گروه کلهبزىها، حق حضور ندارند. براى محرمانه ماندن اين ميهمانى، در پشتبام و اطراف اتاقى که جايگاه انجمن است، عدهاى را به نگهبانى مىگمارند تا اشخاص غيرمجاز به آنجا نزديک نشوند. در اين ميهمانى، پيشگويىهايى دربارهٔ کشاورزى، دامها و خوبى يا بدى محصول و کيفيت هوا و بارندگى و سرما و حوادث مهمى چون جنگها يا بيمارىها و غيره انجام مىشود.
|
|
اين پيشگويى با کلهٔ بزى انجام مىگيرد و همانند پيشگويى يا فال «مروا» و «مرغو» (Omen = Praesagium) نزد يونانيان و روميان و اقوام ديگر است که با قربانى کردن جانورانى چون گاو، گوسفند و مرغ انجام مىگرفت.
|
|
مراسم عروسى نيز در ميان اين گروه از مردم قزوين خصوصيات ويژهاى دارد. سن بلوغ در ميان کلهبزىهاى قزوين براى دختران ۱۵ سال و براى پسران ۱۸ سال است. کلهبزىها در ميان خود همسرگزينى مىکنند و از ازدواج با افراد غيرمراغى خوددارى مىکنند. عقد ازدواج را يکى از عاقدين رودبار مطابق قانون اسلام جارى مىکند. ولى بعد توسط بزرگ گروه، تشريفات عقد و خواندن دعاهاى ويژهٔ آن را مطابق اعتقادات خود برگزار مىکنند. مراغىها تعدد زوجات را کفر مىدانند و اگر مردى دو زن اختيار کند، او را از ميان خود طرد مىکنند و عملش را حرام مىدانند. مردى که زنش بميرد، ديگر زن نمىگيرد و همچنين اگر زنى شوهرش درگذشت، ديگر شوهر نمىکند. طلاق دادن زن در ميان مراغىها، کارى بسيار سخت و دشوار است؛ زيرا مردى که زنش را طلاق دهد، هرگز نمىتواند زن بگيرد و همچنين زنى که طلاق گرفت، تا آخر عمر نمىتواند شوهر کند.
|
|
دختر و پسر، پس از ازدواج، رسمهايى چون سِدره پوشيدن و کستىبستن را اجرا مىکنند. اين رسم، يادآور آيين زرتشتى است. سدره، پيراهن سفيد و سادهٔ گشادى است که بلندى آن تا بالاى زانو مىرسد و بىيقه است. کستى يا کشتى نيز بندى است سفيد و باريک و بلند که از هفتاد و دو نخ از پشم سفيد گوسفند تابيده مىشود و هر زرتشتى پس از هفت سالگى از پوشيدن سدره که جامهٔ پارسايى و پرهيزگارى است و از بستن کستى که بندِ بندگى خداوند است، ناگزير است.
|
|
برگزارى رسمهاى عيد نوروز در استان قزوين همانند نقاط ديگر کشور است؛ به اين خاطر، نيازى به شرح مفصل آن نيست. در زير به چگونگى برگزارى مراسم عروسى و ازدواج در روستاهاى استان، به اختصار اشاره مىکنيم:
|
|
مراسم عروسى داراى مرحلههايى همچون خواستگارى، نامزدى، عقدکنان و ... است. در رسم خواستگارى، و در نخستين ميهمانى، دختر براى پذيرايى از ميهمانان فقط آب خوردن مىبرد. بار دوم نيز که ميهمانان (خواستگاران) براى گرفتن پاسخ آمدند، باز هم دختر با آب از آنها پذيرايى مىکند. اگر دختر مورد پسند خواستگار واقع شد و خانوادهٔ عروس هم داماد را پسنديدند. بار سوم دختر با شيرينى و چاى از خواستگار پذيرايى مىکند.
|
|
هنگام جارى شدن عقد، دو دختر روى سر عروس قند مىسايند. به جز چيزهايى که به طور معمول در سفرهٔ عقد مىچينند، کاسهٔ آبى هم در سفره عقد مىگذارند و يک برگ سبز نيز در آب آن مىاندازند. پس از گرفتن «بلي» از دختر، آب کاسه را روى سر و بدن عروس مىريزند.
|
|
در شب عروسى، هنگامى که عروس و داماد به حجله مىروند، هر يک سعى مىکند پاى ديگرى را به اصطلاح لگد کند؛ زيرا معتقدند آنکه پايش در رو قرار مىگيرد، بر ديگرى تسلط خواهد داشت و خواهناخواه ديگرى از وى تمکين خواهد کرد. در اين مراسم، معمولاً پاى داماد بر روى پاى عروس قرار مىگيرد. در شب عروسى، مادر داماد «ديزندان» (ديزندان شىاى است مثلث شکل از آهن که روى تغار مىگذارند و کيسهاى که آن را از آب انگور پر کردهاند، روى آن قرار مىدهند و سنگ بزرگى نيز بر روى کيسه مىگذارند. آبانگور قطرهقطره در تغار جمع مىشود؛ آنگاه با آن شيرهٔ انگور مىپزند.) و سهپايهاى جلوى راه عروس مىگذارد تا زبان عروس به اصطلاح کوتاه باشد و در طول زندگى به مادرشوهر و شوهر خود معترض نباشد.
|