پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

بر آستانه اسرار آسمان نرسد


بر آستانه اسرار آسمان نرسد    به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در معرفت چو سیر کند    هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب    ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد
هر آن دلی که به یک دانگ جو جوست ز حرص    به دانک بسته شود جان او به کان نرسد
علف مده حس خود را در این مکان ز بتان    که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد
که آهوی متأنس بماند از یاران    به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد
به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی    برو محال مجو کت همین همان نرسد
پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی    از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد
خموش اگر سر گنجینه ضمیرستت    که در ضمیر هدی دل رسد زبان نرسد


همچنین مشاهده کنید