جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی


صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی    که دارد چون من بیتاب هر سو ناشکیبایی
به حسرت زین گلستان با صد افغان رفتم و بردم    به دل داغ فراق لاله‌رویی سرو بالایی
به ناکامی دو روز دیگر از کوی تو خواهم شد    به چشم لطف بین سوی من امروزی و فردایی
به کام دل چو با اغیار می نوشی به یاد آور    ز ناکامی از خون جگر پیمانه پیمایی
به جان از تنگنای شهر بند عقل آمد دل    جنونی از خدا می‌خواهم و دامان صحرایی
به پای سرو و گل در باغ هاتف نالد و گرید    به یاد قامت رعنایی و رخسار زیبایی
همچنین مشاهده کنید