مصرف سریع، دورهای و غیرقابل مهار مقادیر زیاد غذا در مدت زمان کوتاه (پرخوری دورهای) و به دنبال آن استفراغ عمدی و خودخواسته، مصرف مواد ملین یا مدر، روزه گرفتن یا ورزش شدید برای ممانعت از وزنگیری (پرخوری و پاکسازی).
تشخیص، علایم و نشانهها
- معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای جوع عصبی:
الف ـ دورههای راجعه پرخوری دورهای. یک دوره پرخوری یا هر دو ویژگی زیر مشخص میشود:
۱. خوردن در یک مدت زمان مشخص و مجزا (مثلاً یک دوره دو ساعته)، که مشخصاً بیش از آن چیزی است که اکثر مردم در همان زمان و همان شرایط مصرف میکنند.
۲. احساس فقدان مهار بر خوردن در آن دوره (احساس اینکه نمیتواند خوردن را متوقف کند یا کنترلی بر آنچه میخورد و مقدار آن داشته باشد).
ب ـ رفتارهای جبرانی راجعه نامتناسب برای جلوگیری از وزنگیری، مثل استفراغ عمدی، سوءمصرف ملینها، داروهای مدر، تنقیه یا سایر داروها، گرسنگی کشیدن، یا ورزش شدید
ج ـ پرخوری دورهای و رفتارهای جبرانی نامتناسب هر دو بهطور متوسط حداقل دو بار در هفته به مدت سه ماه روی میدهند.
د ـ ارزیابی شخص از خودش به طرز نادرستی تحتتأثیر شکل و وزن بدن قرار دارد.
هـ ـ این اختلال فقط در جریان دورههای بیاشتهائی عصبی روی نمیدهد.
مشخص کنید از کدام نوع است:
- نوع همراه با پاکسازی
: در طی دوره فعلی جوع عصبی مشخص بهطور منظم از استفراغ عمدی، سوءمصرف مواد ملین، مدر یا تنقیه استفاده کرده است.
- نوع بدون پاکسازی
: در طی دوره فعلی جوع عصبی، شخص رفتارهای جبرانی نامناسب دیگری مثل روزه گرفتن یا ورزش شدید را نشان داده ولی بهطور منظم از استفراغ عمدی، سوءمصرف مواد ملین، مدر یا تنقیه استفاده نکرده است.
اپیدمیولوژی
- شیوع مادامالعمر آن در زنان ۴-۱% است.
- سن شیوع معمولاً ۱۸-۶ سال است.
- نسبت بیماران مرد به زن یکدهم است.
سببشناسی
- زیستشناختی:
مطالعات متابولیک، کاهش فعالیت و 'تغییر و تبدیل' نوراپینفرین و سروتونین را نشان میدهد. سطوح پلاسمائی آندورفینها در برخی بیماران پس از استفراغ افزایش مییابد که ممکن است باعث تقویت رفتار شود. بسیاری از بیماران افسرده هستند و با سابقه خانوادگی افسردگی و چاقی دارند.
- اجتماعی:
بیانگر تأکید جامعه بر لاغر بودن است. بیماران، کمالگرا و طالب رسیدن به هدف هستند. در مقایسه با بیاشتهائی عصبی نزاعهای خانوادگی، طرد شدن و مورد بیتوجهی واقع شدن، بیشتر به چشم میخورد.
- روانشناختی:
بیماران مشکلاتی در رابطه با نیازهای دوران نوجوانی خود دارند، لذا بیماران مبتلا به جوع عصبی نسبت به بیماران مبتلا به بیاشتهائی عصبی، ولخرجتر، شتابزدهتر و عصبانیتر هستند. این افراد ممکن است از ترک خانواده برای رفتن به مدرسه هراس داشته باشند. علایم افسردگی و اضطراب شایع هستند و احتمال خودکشی وجود دارد. سوءمصرف الکل نیز دیده میشود و تقریباً یکسوم بیماران از فروشگاهها دزدی میکنند (موادغذائی).
روانپویشی
- تلاش برای جدائی از 'نماد مادری ـ maternal figure' بهصورت دمدمیمزاجی در مورد غذا نمایان میشود.
- خیالپردازیهای جنسی و پرخاشگرانه غیرقابل قبول هستند و بهصورتی نمادین بالا آورده میشوند.
بیماران گاهی دچار برخوری دورهای میشوند، اما این پدیده همراه با سایر علایم اختلال شخصیتی است.
- اختلال افسردگی ماژور:
بهندرت بیماران رفتارهای عجیب یا غیرمتعارفی در رابطه با غذا از خود نشان میدهند.
سیر و پیشآگهی
بیماری معمولاً مزمن است، اما اگر همراه با اختلالات الکترولیتی و آلکالوز متابولیک نباشد، ناتوانکننده نیست. ۶۰% بیماران ممکن است با درمان بهبود یابند اما در طی ۵ سال، عود بیماری در حدود ۵۰% موارد دیده میشود.
درمان
- بستری شدن در بیمارستان:
اختلالات الکترولیتی، آلکالوز متابولیک و تمایل به خودکشی ممکن است بستری شدن در بیمارستان را ضروری سازد. باید به عوارض جسمی جوع عصبی که ممکن است حیات بیمار را به مخاطره بیندازند، توجه زیادی مبدول شود.
- داروئی:
مصرف داروهای ضدافسردگی در جوع عصبی نسبت به بیاشتهائی عصبی مفیدتر بهنظر میرسد. ایمیپرامین، دزیپرامین، ترازودون و مهارکنندههای مونوآمیناکسیداز (مثلاً فنلزین) در مطالعات انجامشده علایم را تخفیف دادهاند. فلوئوکستین در کاهش پرخوری دورهای و دورههای پاکسازی متعاقب آن مفید بوده است.
- روانشناختی:
فقدان مهار در خوردن معمولاً باعث تحریک احساس نیاز به درمان میشود که میتواند شامل رواندرمانی فردی، رفتاردرمانی شناختی و رواندرمانی گروهی باشد. طبیعی کردن عادات غذا خوردن، رفتارهای مربوط به غذا و تلاش برای بهدست آوردن بدنی ایدهآل را باید مورد توجه قرار داد.