سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

جان ندارد هر که جانانیش نیست


جان ندارد هر که جانانیش نیست    تنگ عیشست آن که بستانیش نیست
هر که را صورت نبندد سر عشق    صورتی دارد ولی جانیش نیست
گر دلی داری به دلبندی بده    ضایع آن کشور که سلطانیش نیست
کامران آن دل که محبوبیش هست    نیکبخت آن سر که سامانیش نیست
چشم نابینا زمین و آسمان    زان نمی‌بیند که انسانیش نیست
عارفان درویش صاحب درد را    پادشا خوانند گر نانیش نیست
ماجرای عقل پرسیدم ز عشق    گفت معزولست و فرمانیش نیست
درد عشق از تندرستی خوشترست    گر چه بیش از صبر درمانیش نیست
هر که را با ماه رویی سرخوشست    دولتی دارد که پایانیش نیست
خانه زندانست و تنهایی ضلال    هر که چون سعدی گلستانیش نیست


همچنین مشاهده کنید