|
|
خانم کيتى در جلو چشمان تعداد زيادى همسايه، بهمدت نيم ساعت زير ضربههاى چاقو قرار گرفت و به قتل رسيد، بدون آنکه کسى به کمک او بيايد يا حتى به پليس تلفن بزند. لازم به گفتن است که اين داستان مباحث بسيار زيادى به همراه آورده، هر کس تفسير خود را به آن افزوده است. شاهدان اين قتل، مردمان بىتفاوت، سست و بىاحساس نسبت به اطراف خود توصيف شدهاند. وقتى از روانشناسان سؤال کردهاند، آنها به بيگانگى ساکنان شهرهاى بزرگ استناد کردهاند، پديدهاى که بازتابهاى اجتماعى بسيار حياتى را فلج کرده است.
|
|
دارلى و لاتانه (۱۹۸۶ و ۱۹۷۰)، دو پژوهشگرى که الگوى تصميمگيرى را مديون آنها هستيم، به مطالعهٔ اين موضوع پرداختهاند. بهنظر آنها، يکى از عوامل موقعيتى شاهدان عينى قتل را از دخالت باز داشته است, حضور ديگران.
|
|
اين دو پژوهشگر آزمايشهائى راه انداختهاند تا اثر حضور شاهدان عينى بر تصميمگيرى براى کمکرسانى را بررسى کنند. مثلاً، در آزمايشي، يکى از آزمودنىها را در اتاقکى قرار مىدهند و از او مىخواهند که با تلفن داخلي، با يک آزمودني، دو آزمودنى يا پنج آزمودنى ديگر حرف بزند. در واقع، بقيهٔ آزمودنىها نيز تنها بودند و او صداهاى ضبط شده را مىشنيد. در مدت صحبت، آزمودنى از پشت تلفن صداى شخصى را مىشنيد که به دشوارى حرف مىزد، در حالت حملهٔ صرع با خود سخن مىگفت و تقاضاى کمک مىکرد. بيش از ۸۵ درصد آزمودنىهائى که خيال مىکردند تنها کسى هستند که مىتوانند به بيمار صرعى کمک کنند، براى کمکرسانى پيش او مىروند. ۶۲ درصد آزمودنىهائى که خيال مىکردند فرد ديگرى نيز نالهها را مىشنود به کمکرسانى مىروند، در حالى که تنها ۳۱ درصد آزمودنىهائى که خيال مىکردند چهار نفر ديگر فرياد کمکخواهى را مىشنوند، وارد عمل مىشوند (شکل درصد آزمودنىهائى که بر حسب تعداد ناظران به فرد نيازمند کمک مىکنند). آيا مىتوان گفت، افرادى که به فريادهاى کمکخواهى پاسخ مثبت نمىدهند، آدمهاى بىتفاوتى هستند؟ هرگز! زيرا، وقتى آزمايشگر پس از پايان آزمايش از آنها مىخواهد که احساس خود را بيان کنند، اکثر آنها از نگرانى و اضطراب شديدى که داشتند سخن مىگويند (دارلى و لاتانه، ۱۹۶۸).
|
|
اينکه به هنگام حضور ديگران کمتر متمايل مىشويم به ديگران کمک کنيم، چه چيزى را تبيين مىکند؟ يادمان هست که براى تصميمگيرى به کمکرساني، طبق الگوى تصميمگيرى بايد مسؤوليت آن را بر عهده گرفت. اما، وقتى تعداد زيادى افراد در موقعيتى حضور دارند که در آن به کمکرسانى نياز پيدا مىشود، پديدهٔ پخش مسؤوليت پيش مىآيد. منظور اين است که مسؤوليت بين تعداد ناظران تقسيم مىشود.
|
|
فرض کنيد فردى را مىبينيد که در حال غرق شدن است. شما تنها ناظر صحنه هستيد و اگر وارد عمل نشويد او احتمالاً غرق خواهد شد. چه کسى مسؤوليت نجات او را بر عهده مىگيرد؟ فقط شما، احتمال دارد که با استفاده از مکانيسمهاى دفاعى و تفسير مجدد موقعيت، موفق شويد خود را از حالت ناهماهنگى شناختي، که عدم تحرکتان شما را در آن غوطهور خواهد کرد، نجات دهيد. اما اين احتمال نيز وجود دارد که وارد عمل شويد، به شرط اينکه خطر جانبى خيلى بالا نباشد.
|
|
اگر اشخاص ديگرى ناظر اين صحنه باشند، هر کس تمايل خواهد داشت روى عملکرد ديگران حساب کند. بنابراين، همين پديده در قتل کيتى جنويز وارد عمل شده است. يکى از ناظران، که کمى بعد مصاحبه شده بود، يادش مىآمد که تصميم مىگيرد به پليس تلفن بزند، اما زن او مىگويد که حتماً تا به حال تلفن زدهاند. مسلماً به ذهن شما هم نمىرسد که حتى يک نفر از ناظران به مرکز اورژانس خبر ندهد. آري، وقتى تعداد زيادى افراد ناظر رويداد واحدى هستيم خيلى آسان است فکر کنيم که فرد ديگرى وارد عمل مىشود يا وارد عمل شده است.
|
|
در مورد اثر حضور ديگران، تبيينهاى ديگرى نيز عنوان شده است. يکى از آنها از مرحلهٔ دوم الگوى تصميمگيرى يعنى تفسير موقعيت کمک مىگيرد. به ياد داريم که در مقابل يک موقعيت مبهم، موقعيتى که نمىدانيم چگونه بايد تفسيرش کنيم تمايل داريم رفتار ديگران را اتخاذ کنيم:
|
|
پديدهاى که به کمک تحقيقات شريف و اَش درباره همرنگي، توضيح دادهايم. در موقعيت مبهم، به اطراف خود نگاه مىکنيم تا ببينيم ديگران چه کار مىکنند، اگر آنها وارد عمل نشوند ما هم کارى انجام نمىدهيم. لاتانه و دارلى (۱۹۷۰) اين پديده را نشان دادهاند. آزمودنىهاى آنها مىبايستى پرسشنامهاى را به تنهائى يا به همراه دو نفرى که همدستان آزمايشگران بودند پر مىکردند. پس از چند دقيقه، از دهانهٔ هواکش دود وارد اتاق مىشود. اين دود بهقدرى غليظ بود که بلافاصله براى آنها غيرممکن مىشود که ببينند چه کار مىکنند و حتى نمىتوانند بهطور طبيعى نفس بکشند. اکثر آزمودنىهائى که تنها بودند، پا مىشوند و سعى مىکنند بدانند دود از کجا مىآيد. ۷۵ درصد آنها، پيش از آنکه چهار دقيقه از شروع کار بگذرد به آزمايشگر خبر مىدهند که دود وارد اتاق مىشود. بقيه سعى مىکنند، در حال سرفه کردن به پر کردن پرسشنامه ادامه دهند، گوئى همه چيز بهطور عادى پيش مىرود!
|
|
سومين تبيين به ترس از مسخره شدن مربوط مىشود. احتمال دارد که در مقابل ساير تماشاچيان و در يک موقعيت مبهم، از دخالت کردن اجتناب کنيم، زيرا مىترسيم که مبادا، بهعلت شکست مورد مسخرهٔ ديگران قرار بگيريم. وقتى تنها هستيم، بدترين حالتى که ممکن است براى ما اتفاق بيفتد اين است که از طرف شخصى که از صميم قلب مىخواهيم به او کمک کنيم طرد شويم. مخصوصاً اگر تحقير در مقابل ديگران صورت بگيرد، همه جا پخش خواهد شد. براى خطر کردن و به شيوهٔ ناهمرنگ عمل کردن، اعتماد به نفس بالاتر از متوسط لازم دارد.
|