|
|
آئينها و اسطورههاى جهانگردى
|
|
تحليل ابعاد معنوى و مقدس زيارت به طرح اين مسئله منجر مىشود که آيا در نفس عمل جهانگردي، بهويژه جهانگردى ديدارى و فرهنگي، آئينها و اشکال مشارکتي، که به آئينهاى زيارتى شبيه هستند، وجود ندارد؟ در حقيقت، امکان دارد با مکان مقدس، چهار نوع تماس اساسى روى دهد:
|
|
- تماس با شئ مقدس: آيا مىتوان آنها را با اشيائى که در گنجينههاى امروزي، نه تنها براى نگهداري، بلکه براى تماس قرار داده مىشود، مقايسه کرد؟
|
|
- تنفس کردن، آشاميدن و نوشيدن چيزي: کسى به اين قوطىهاى آهنى سفيدى که محتوى هواى پاريس يا جاى ديگرى است،اعتنائى ندارد. اما اين کار معنىدار شده است. بهعلاوه، هر محل جهانگردى نوشگاه و چشمههاى آب تازهٔ خود را دارد.
|
|
- منابع اهدائي: جعبهٔ جمعآورى پول، پرداخت وروديه، شرکت در هزينهها يا بازسازى مکان تاريخى.
|
|
- حضور جسمى در مکانى مقدس، حتى هنگامى که آن را ترک گفتهاند؛ جائى که دستنوشتهها يا نقاشىهاى فراوانى روى ديوارها يا جدارهها رسم کردهاند و امروز از اين کار جلوگيرى مىشود، حجارىهاى قديمى در کليسا يا معبد، کتاب طلائى يا اثر تاريخى يا گنجينه، دفتر ثبت برداشتها يا اعتراضات. -(Cf.Les valeurs spirituelles du tourisme, op. cit., p. 16 et suiv.)
|
|
مشارکت در جهانگردى مانند مشارکت در يک کار خير، به محل مورد بازديد يک ويژگى هنرمندانه و خارج از حد عادى مىبخشد. بنابراين، مشارکت معنوى در حقيقت براى رفع کمبودهاى زندگى صورت مىگيرد که در آن، پيروزى بر حال و هواى نامساعد زندگى از طريق سفر، تصميم به جابهجائى و توسل بهجا يا بنائى مقدس است. در اين صورت، زيارت، همانگونه که فعاليت جهانگردى است، نوعى درمان نيز تلقى مىشود. زيارت، بهسبب بعد روحى و جنبهٔ تقدسى که دارد، ايجادکنندهٔ نيروى زندگى است. منبعى فرهنگى و معنوي، که زادهٔ تماس ميان جهانگرد و ميزبان است نيز در همين رده قرار مىگيرد.
|
|
جهانگرد اغلب مکانهائى را مىبيند که ميزبان دربارهٔ آنها توضيح مىدهد. اما اگر خود ميزبان از چگونگى و برگزارى آئينها اطلاع کافى نداشته باشد، خطر سوء برداشت يا از ميان رفتن ويژگى آن مکان مقدس وجود دارد.- .Ibid., p. 17 ،
|
|
سرانجام، در مفهوم مهماننوازي، بعدى معنوى نهفته است که با اسطورهٔ هوسپز -Hospes، ارتباط دارد. در دنياى کهن، که شخص کمتر مورد حمايت قانون بود، مهماننوازى وظيفهاى اساسى و مقدس بهشمار مىرفت. در يونان، بيگانهاى که تقاضاى پناهگاه مىکرد، هميشه به مثابه فرستادهٔ خدايان مورد پذيرائى قرار مىگرفت و در شعرهاى هومرى اديسه نيز به اين موضوع اشاره شده است*. به اين سبب، ميزبان خود را ملزم به دادن غذا و تهيهٔ سکونتگاهى در کانون خانواده و جايگاهى براى خواب مهمان مىدانست. بههمان نسبت که حقوق عمومى توسعه يافت، مهماننوازى نيز در قوانين شهرهاى يونان وارد شد. از خارجيانى که بهمنظور شرکت در جشنهاى مذهبى مىآمدند يا مهاجرانى که روابط خود را با مراکز مهم حفظ مىکردند، پذيرائى مىشد. در برخى ايام سال، بعضى شهروندان يک شهر را مأمور تهيهٔ مسکن و وسايل منزل براى مهمانان مىکردند، ايجاد روابط بينالمللي، مفهوم مهماننوازى و پذيرائى از خارجيانى را که از آن سوى درياها مىآمدند، اعم از آنکه تاجر يا سياستمدار بودند، گسترش داد. در روم باستان، مهماننوازى بيشتر خصلتى حقوقى و تجارى داشت. بههمين سبب، مهمانپذيرهائى در روم ايجاد گرديد. روحيهٔ مهماننوازى هنوز هم در روابط بسيارى از مردم حاکم است؛ مثلاً مسلمانان نمک را با مهمان خود تقسيم و ژاپنىها مهمان را به شرکت درمراسم چاى دعوت مىکنند.
|
|
. homère, L'Odyssée, trad. franc. de Ph. Jaccottel, Paris, F. Maspero, 1982 *
|