ناهنجارىهاى برونکوژنيک شامل سينوسها، کيستها، بقاياى غضروفي، فيستولهاى گردنى و کيستهاى گردنى مىباشند. اين ضايعات بقايائى از ضمائم برونکيال هستند که در طى اولين ماه زندگى جنينى بهوجود مىآيند.
يک مجرا با منشاء برونکيال ممکن است يک فيستول کامل تشکيل دهد و يا يک طرف مجرا مسدود بوده يک سينوس داخلى يا خارجى بهوجود آورد و يا هر دو طرف آن مسدود شده و يک کيست را پديد آورده و مجارى مشتق از اولين شکاف برونکيال هميشه با اپىتليوم اسکواموس که روى بافت همبند ضخيمى قرارگرفته، پوشيده مىشوند. کيستها و سينوسهاى با منشاء از دومين و سومين برونکيال توسط اپىتليوم اسکواموس، مکعبى يا استوانهاى مژکدار پوشيده مىشوند. در زير لايهٔ اپىتليالى فيستولها و کيستهاى گردن، استروماى لنفوئيدى غالب بوده و ممکن است داراى مراکز زايا و جسمکهاى هاسال باشد.
ناهنجارىهاى اطراف گوش ممکن است بهشکل کيست، سينوس، زوايد پوستى ديده شوند. فيستول يا سينوسى که در کنارهٔ قدامى عضلهٔ استرنوکلئيدوماستوئيد باز مىشود و بههنگام تولد بهراحتى ديده مىشود، معمولاً ترشح موکوئيد يا چرکى دارد. ممکن است بيمار بههنگام ماساژ مجرا از يک طعم بدمزه در داخل دهان شکايت کند ولى بهندرت دهانهٔ داخلى فيستول را مىتوان يافت.
کيستهاى طرفى گردن که سينوس خارجى ندارند معمولاً در کودکى تشخيص داده نمىشوند اما در دوران جوانى آشکار مىشوند. کيستها بهطور مشخص در قدام و عمق ثلث فوقانى عضلهٔ استرنوکلئيدوماستوئيد، داخل غدهٔ پاروتيد، ديوارهٔ حلق، بالاى مانوبريوم يا در مدياستن هستند. شيوع ناهنجارىهاى برونکوژنيک در هر دو طرف گردن يکسان بوده و در ۱۰% موارد دوطرفه مىباشند.
تشخيصهاى افتراقى
لنفادنيتهاى گرانولوماتوز بهدنبال عفونتهاى مايکوباکتريال مىتوانند لنفنودهاى کيستيک و سينوسهاى مترشحه ايجاد کنند اما اين موارد معمولاً بهدليل واکنشهاى التهابى مزمنى که قبل از ترشحات چرکى وجود دارند تشخيص داده مىشوند. همانژيومها، کيستهاى هيگروما و لنفانژيوما، تودههاى تومورال اسفنجى و نرمى هستند که ممکن است با کيستهاى گردنى اشتباه شوند اما کيستهاى گردني، قوام سفتترى دارند. کيستهاى هيگروما و لنفانژيوما نور را از خود عبور مىدهند اما کيستهاى گردنى چنين نيستند. تومورهاى جسم کاروتيد که در محل دوشاخهشدن کاروتيد و در سنين بالاتر ديده مىشوند، قوام کاملاً سفتى دارند. لنفوم، تودههاى سفتى در همان نواحى بقاياى برونکيال، ايجاد مىکند اما لنفوم بيشتر ضايعات متعدد و پراکنده ايجاد مىکند تا يک تومور کيستيک منفرد.
عوارض
کيستها و سينوسها مستعد به عفونتهاى مکرر هستند که مىتواند به سلوليت يا آبسه منجر شود. خيلى بهندرت، کارسينوم در آنها ايجاد مىشود.
درمان و پيشآگهى
زوايد سطحى پوست و بقاياى غضروفى را مىتوان بهراحتى تحت خوابآورها و بىحسى موضعى خارج کرد.
سينوسهاى اطراف گوش از نظر ميزان گسترش خيلى گولزننده بوده و جراح بايد براى خارجکردن کامل اين ضايعات آمادگى ايجاد يک برش وسيع تحت بيهوشى عمومى را داشته باشد. کيستهاى گردنى را از طريق يک برش عرضى دقيقاً روى ضايعه، مىتوان خارج کرد.
کيستها و سينوسهاى عفونى به برش و درناژ اوليه نياز داشته و خارجکردن کامل آنها تنها هنگامى که واکنشهاى التهابى حاد از بين رفته باشند، انجام مىپذيرد.