|
|
|
نمونهاى ازکتيبهٔ اردشير پاپکان بهزاورش
|
|
پتکري، زنه (۱) ، مَزْديسن، اِلَها، ارتخشتري، ملکان ملکا اريان، منوشيهر من يزتان، برهي، الها، پاپک ملکا'
|
|
ترجمه: اين پيکر مزداپرست بغ (خداي) اردشير شاهان شاه ايران، دارندهٔ نژاد از خدايان، پسر بغ (خداي) پاپکشاه.
|
|
(۱) . اصل: پتکرزنه ـ يعني؛ پيکر اين و کلمهٔ (زنه) و (ذنه) که معناى آن (اين) است از اختصاصات کتيبههاى سامى است و غالب کتيبههاى آرامى و غيره بهعبارت (دنهنکش ـ دنهنفس) يعنى اين نقش و اين جسد و امثال آن آغاز مىشود.
|
|
|
قمستى از کيتبهٔ پايکولي (۱) ـ بدون هزوارش
|
|
'هچ ويسپهران و هر کوپذ، و ژرکان و آزاتان، فرستکى اواماخ مت کوشهان شه پَذکر پکيهى هچ ارمني، اورونى (ظ: به سعادت) او ايران شترى ايووهيچيت و خوره و شترى و خويش گاس، و پاتهشرى زىنيداکان هچ يزدان پتگرت...'
|
|
گزارش: از نجيبزادگانوار گپذ و بزرگان و آزادان فرستاده بر ما (: بهسوى ما) آمد که شاهان شاه به مبارکى و نيکى از ارمنستان اينجا (به سعادت؟) بر ايرانشهر بسيج مىفرمايد (۲) و فرو شکوه و کشور تخت و پادشاهى موروث (۳) از نياکان را از يزدان مىپذيرد.
|
|
(۱) . اين محل واقع در کردستان است و پرفسورهرتسفلند آن کتيبه را خوانده و کتابى مبسوط و مفيد در شرح آن نوشته و به طبع رسيده است (رجوع کنيد به: ساسانيان کريستنست ص ۲۵ ـ ۲۶)
|
|
(۲) . اصل: ايووهيچت، ايواز ادات استمرارى زمان بوده است مانند مى و همى در لفظ درى و وهميچيدن هم به معنى بسيجيدن و عزم کردن.
|
|
(۳) . اصل: پاتشهرىزى نيداکان ـ يعنى پادشاهى از نياکان ـ چه (زي) در پهلوى اشکانى از ادات اضافه است مانند (از) و (ي) در قديم و کسرهٔ آمروز، و پاتشهرى در پهلوى ساسانى (پاتهشي) است جز درين کتيبه که به اين صورت است و 'نياک' هم در قديم نيداک بوده است، يعنى جد.
|
|
| کتیبه شاهزاده شاپور سکانشاه
|
|
|
|
پسر هرمزد و برادر شاپور دوّم
|
|
'ماه سپندمت اپر سال ۲۲ مزديسن بغى شهپوهرى شهانشهى ايران و انيران کى چيتر هچ يزدان پذ آن دمان کوشهپرهرى سکانشاهى هندى سکستان و طرخستان، دبيرستان دبير، پُس مزديسن بغى اوهرمزدى شاهانهشه...(يک کلمه از اصل ضايع شده است.) هچ در اويشان بغان نماژ برده و پذاين راسى زى اپرستخرى انترا و سکستان شد و پذکرفُکيه اوسدستونى مت، اپش هماانت انترام خانک خورد، اپش ورهران زىنخر (نخو ـ؟) اوهر مزدى سکستان هندرچپت، و نرسهىى زى مغو وراچان و .. ىني؟ زى ريومتران زىزرنگى و فرستکى همک پاتکوسان و مر (چان (۱)) زى اپاک بوذهند.
|
|
اپش ورژک شاتيه کرت ي...(۲) اپش اويشان آفرين کرتى کى اين مان کرتي'
|
|
(۱) . در اصل بعد از (مر) يکى دو حرف خراب شده است، عقيده پروفسور هرتسفلد آن است که اصل (مرچان) بوده يعنى مرجان هديه آوردند.
|
|
(۲) . اينجا به قدر دو سطر ضايع شده است و ويا درود بر شاهنشاه هرمزد پدرش و بر شاهپور شاهنشاه برادرش و برنفس خويش بوده است.
|
|
|
گزارش کتيبهٔ شاپور سکانشاه
|
|
در ماه اسنفدارمذ به سال ۲۲ پادشاهى خداىپرست خدايگان شاپور شاهنشاه ايران و غيرايران که نژاد او به خدايان پيوسته است.
|
|
بدان زمان که شاهپور سکانشاه پادشاه هند (مراد سند است) و سيستان و تخارستان (افغانستان حاليه) دبيران دبير پسر خداپرست خدايگان هرمزد شاهنشاه... از درگاه خدايگان مذکور نماز برده مرخص گرديد، و به اين راه بر استخر اندرسوى سيستان شد و به مبارکى و صواب بر صد ستون آمد، پس هم اندرين کاخ غذا خورد، پس بهرام پسر نخر (نخو؟) و هرمزد اندرزيد سيستان، ونرسى پسر مغوى گرازان و .. ىني؟ پس ريو مهران شترپان زرنگ و نرسى دبير و ديگر فارسيان آزاد و مردى از شهر زرنگ فرستادهٔ همهٔ فادوسپانان (نزد او آمدند) و مرجان با آنان بود.
|
|
پس بزرگ شادى کرد (پس به هرمزد پدر آفرين کرد پس شاهنشاه شهپور آفرين کرد پس به خويشتن آفرين کرد) پس به آن کسان آفرين کرد که اين کاخ را ساختند.
|