در تنبيه کودک از تن دادن به امور و جرياناتى بايد خوددارى کنيد. مواردى که ذيلاً ذکر مىشود همانهائى هستند که روانشناسان مجرب و مربيان بنام ما را از ارتکاب آن هشدار دادهاند و رعايت آنها در امر سازندگى و هدايت نسل شديداً مؤثر است.
|
|
|
|
اين خطاست که شخصى با تنبيه کودکى ناتوان عقدههاى خود را بيرون بريزد و محروميتهاى ناشى از درگيرى و نابسامانى روانى و يا زندگى شخصى خود را از اين طريق فرو نشاند. برخى از افراد در زندگى روزمره نابسامانى و مشکلاتى دارند، از کار خود ناراضى هستند، توان اينکه با همه مشکلات مقابله کنند در آنها نيست، فرصتى را مىطلبند که در آن به عقدهتکانى بپردازند. و يا دائماً درصدد يافتن مقصرى هستند که او را تنبيه کنند. اين چنين افرادى در تنبيه کودک خطاکارند. اگر شما ناراحتيد فرزند شما تقصيرى ندارد.
|
|
|
از تنبيه انتقامى بايد پرهيز کرد که کارى است توأم با غضب و غضب شعله آتشى است که در مواردى بسيار خرمنها را آتش مىزند. تنبيه ناشى از انتقام مربى را از هدف دور مىسازد. حسابها بايد از هم جدا شوند و براى هر حسابى دفترى جداگانه بايد گشوده شود. احساس کودک از تنبيه انتقامى و درک او از اينامر که مربى دارد بحساب ديگرى او را مورد آزار قرار مىدهد رابطهها را تيره مىسازد و زمينه را براى عدم نفوذ مربى در شاگرد فراهم مىکند.
|
|
|
ازنظر تربيت تنبيه مضاعف نارواست و آن تنبيهى است که خود مرکب از چند تنبيه ديگر باشد. مثل کتک زدن بهمراه ناسزا گفتن و توبيخ و ملامت.
|
|
اگر کودک را کتک مىزنيد ديگر به او فحش ندهيد، اگر او را سرزنش مىکنيد ديگر از غذا و بازى محرومش نسازيد که اين شيوهاى غيرعادلانه و خلاف نظر اسلام است. در اسلام حتى فردى را که محکوم به اعدام است و براى کشتن او را مىبرند حق نداريم فحش بدهيم و يا او را ملامت کنيم.
|
|
|
تنبيه بکنيد امّا خشونت بخرج ندهيد. دست و شلاقتان را زياد بالا نگيريد بيرحمى خود را در اين راه نشان ندهيد. همانگونه که گفتيم غرض اساسى در تنبيه نشاندادن شکسته شدن سد حرمت است نه چيز ديگر. والّا اگر بنا شود با کودک از طريق بدردآوردن او معامله کنيد هرگز در اين راه موفق نخواهيد شد.
|
|
اين از عدالت مربى بدور است که با استفاده از زور و قدرت خود بجان کودکى بىپناه افتد و او را زير مشت و لگد خودگير و يا بدنش را سرخ و سياه کند. خدا چه شد؟ مگر مىتوان از انتقام خدا در امان ماند.
|
|
|
برخى از والدين و مربيان بهنگامى که از رفتار کودکى به ستوه آمدهاند سعى دارند او را از خانه يا کلاس اخراج کنند، در حاليکه اين اقدام اثر تربيتى نامطلوبى بر روى کودک دارد بويژه کودکانى که سن و سال زيادى نداشته باشند. شما با اين اقدام به احساس بىپناهى کودک کمک مىکنيد و يا بر او از نظر درسى لطمهاى وارد مىآوريد که قابل جبران نيست. کودک بمحض اخراج از خانه به جستجوى پناه برمىآيد و اى چه بسا که اينامر موجب وارد آمدن صدمه و زيانى روانى بر او باشد. و در اخراج از کلاس حتى اين خطر وجود دارد که طفل خود را از شر تنبيه و امر و نهى شما راحت کند و دست خود را از دامان تربيت شما جدا نمايد
|
|
|
در مواردى ممکن است شما کودکى را تنبيه کردهايد و ظاهراً عمل ناروائى از او ترک شده و مجدداً همان عمل را تکرار کرده است. در چنين صورتى ضرورى است تنبيه متوقف و تعطيل و علت يا علل آن جستجو شود. معلوم مىشود که تنبيه شما نتوانسته است ريشه نابسامانى و بدرفتارى کودک را بخشکاند و يا او را از آن امر باز دارد. ممکن است طفلى که تنبيه مىشود و شما او را تنبل مىدانستهايد و براى رفع تنبلى او اقدام به تنبيه مىکردهايد به واقع عقبمانده ذهنى بوده باشد.
|
|
|
گاهى ممکن است همه کودکانه خانه و يا همه دانشآموزان کلاس يکباره فرياد و شيوه بدرفتارى از خود بروز داده و يا دعوا و سروصدا به راه انداخته باشند. همچنين ممکن است همه افراد کلاس از دستورات شما تخلف کرده و تکليف انجام نداده باشند.
|
|
در چنين صورتى به مصلحت نيست که يکباره همه کودکان را مورد تنبيه قرار دهيم بويژه که در مواردى هم ممکن است عدهاى بيگناه باشند و يا احتمال مقاومت و تمرد شديد باشد. در آن ساعت تغيير موضع دهيد و با شيوههائى بکوشيد دل آنان را بدست آوريد. بعدها که سکوت و سکون برقرار شد مىتوانيد تدريجاً عوامل عصيان و طغيان را شناسائى کرده و به اصلاح آنها بپردازيد.
|
|
|
چه بسيارند تذکرات و هشدارهائى که در اين رابطه قابلذکرند و ما براى پرهيز از اطاله کلام از ذکر تفصيلى آنها خوددارى مىکنيم مثل:
|
|
- منع از صدمهزدن و با خشم عملکردن که گاهى نقصى را در کودک پديد مىآورد که مادامالعمر غيرقابل جبران است.
|
|
- منع از تکليف اضافى و مخصوصاً رونويسى مشق و يا افزودن مسؤوليت که درد بداخلاقى را دوا نمىکند.
|
|
- منع از حبس در جاهاى ترسناک که ممکن است زمينه ناامنى و ترس و اختلال روانى گردد.
|
|
- منع از تمسخر، تحقير، اهانت، ناسزاگوئىها، و ....
|