|
|
- برنامههاى خبرى سنتى :
|
اين برنامهها ضمن حفظ قالب سنتى خود، در برخى از تدابير توليدى خود تجديدنظر کردهاند.
|
|
- جُنگهاى سنتى وقابع روز :
|
بسيارى از اين قبيل برنامهها، نظير برنامهٔ آمريکائى ۶۰Minutes که ارزش کلاسيک پيدا کرده و برنامههاى مشابه آن، در واقع نوعى ژورناليسم تجسسى هستند. در اين برنامهها، روايت تصويرى با مصاحبهٔ صاحبان قدرت و نيز برخى شهروندان عادى دخيل در وقايع روز تلفيق مىشوند. موضوع برنامههاى مزبور از مسائل سياسى و اجتماعى تا جرائم خاص روى داده را در بر مىگيرد.
|
|
- ميزگردهاى ژورناليستى :
|
اين قالب قديمى و جا افتاده معمولاً مباحثهٔ بين خبرنگاران و نخبگان جامعه را در بر مىگيرد. اين قالب نيز در حال تحوّل و تکامل است؛ مباحثات صورت گرفته کمتر به شکل پرسش و پاسخ و بيشتر بهصورت 'بحث آزاد و دوستانه' تنظيم مىگردد. خبرنگاران اغلب از طريق حضور در چنين برنامههايي، بهشهرت اجتماعى دست پيدا مىکنند.
|
|
- برنامههاى مستند :
|
برخى برنامههاى خبرى در مواردى به ويژگى فيلمهاى مستند 'بلند' نزديکتر مىشوند، اما مستندهاى تلويزيونى نيمساعته امروزه قالب ژورناليستى چندان رايجى نيستند.
|
|
|
- برنامههاى خبرى عامهپسند و جنجالى (تابلوئيد) :
|
نمونهٔ اين برنامهها را مىتوان در برنامههاى خبرى محلى در ايالات متحده سراغ کرد؛ شگردهاى خاصى در اين برنامهها بهکار مىرود اما سبک اوليهٔ آنها بيشتر به روزنامههاى عامهپسند چاپ عصر نزديک است که به انتشار اخبار هيجاني، حوادث شخصي، شخصىسازى رويدادها، جرايم، بلاياى طبيعى و حوادث غيرمترقبه مىپردازند.
|
|
- ميزگردهاى عمومى :
|
در اين برنامهها، معمولاً يک شخصيت رسانهاى معروف هدايت ميزگرد را بر عهده مىگيرد و مردم عادى حاضر در استوديو و حتى بينندگانى که در منزل برنامه را دنبال مىکنند، بهاظهار نظر در مورد موضوع برنامه مىپردازند؛ موضوع اين برنامهها مىتواند مسائل سياسى روز باشد، اما بيشتر مسائل اجتماعى بحثانگيز و مسائل عاطفى پيرامون زندگى شخصى افراد ترجيح داده مىشود. تلفيق ديدگاههاى عامه و ديدگاههاى تخصصى معمولاً از اجزاى اصلى اين برنامهها است.
|
|
- جنگهاى اطلاعرسان و سرگرم کننده :
|
ميزگردهاى صبحگاهى قالب عمدهٔ اين برنامهها هستند اما در ساعات اوليه و پايانى شب نيز چنين برنامههايى پخش مىشوند. در اين برنامهها، بخشهاى صرفاً سرگرمکننده با مطالب جدي، حتى بخشهاى خبرى کوتاه که قالب سنتى دارند، ترکيب مىشوند.
|
|
- برنامههاى خبرى بينالمللى که از شبکههاى ماهوارهاى پخش مىشوند :
|
شبکهٔ CNN البته يکى از نمونههاى اصلى اين قبيل شبکههاى فراملى است. بخشهاى خبرى مستمر به شکل ۲۴ ساعته از اين شبکهها براى تمام نقاط دنيا پخش مىشوند. اخبار مربوط به آخرين و مهمترين وقايع روز بخشهاى خبرى شبکههاى مزبور را تشکيل مىدهد. بخشهاى ويژهاى نيز به اخبار اختصاصى حوزههاى اقتصاد، سرگرمى (نظير سينما) و غيره (نظير ورزش) مىپردازند و مصاحبههائى هم در ساعات خاص پخش مىشوند. يکى از گزارشهاى غالب در پوشش خبرى مورد عنايت اين شبکهها تدوين محدودتر اخبار نسبت به برنامههاى خبرى سنتى و عرضهٔ اخبار خام است تا رويدادها بهشکل ملموستر و زندهترى در اختيار بينندگان قرار گيرد.
|
|
|
کانت کُنشهاى انسانى را به سه دستهٔ شناختي، اخلاقي، و زيبائىشناختى تقسيم کرده است. براساس اين طبقهبندي، جالب است بدانيم که در تحقيقات رسانهاى از گروه دوم يعنى بُعد اخلاقى کُنشهاى انسانى غفلت گرديده است. مسائل شناختى مرتبط با اطلاعرسانى و ايدئولوژي، جستارهاى زيبائىشناختى مرتبط با بازنمائى و لذّت و ساير موضوعات مشابه در اين تحققات جايگاه خاص خود را داشتهاند اما به ابعاد اخلاقى کُنشهاى ارتباطى رسانهها توجه چندانى مبذول نشده است. در اينجا منظور ارزشهاى اخلاقى بهنمايش درآمده يا تبليغ شده در برنامههاى داستانى تلويزيون يا 'دهشت اخلاقي' ناشى از برخى برنامههاى پخش شده نيست؛ موضوعات اخير ما را به بررسى آثار و نتايج نمايش رفتار جنسي، خشونت و قهرمانسازى از برخى شخصيتهاى داستانى (با سبک زندگى خاص خود) در اقشار مختلف بينندگان تلويزيونى سوق مىدهد که خود سابقهٔ ديرينهاى در تحقيقات رسانهاى داشته است.
|
|
آنچه که دراينجا مَدّ نظر ما است، 'واکنش اخلاقي' بينندگان از منظر بُعد عملگرايانهٔ ارتباطات تلويزيونى است. اين واکنش نيز چيزى نيست جز معناسازى بينندگان در لايهٔ هنجارى ذهن آنها بهويژه به شيوهاى تأملى و تفکرى که ذهنيّت اخلافى و کُنش [ذهني] بالقوهٔ آنان را در آن فرآيند معناسازى درگير مىکند. چگونه مىتوانيم شرايطى را که تلويزيون بايد براى انگيزش حساسيت اخلاقى در مخاطبان، طراحى و تنظيم مىشوند؟ اظهارنظرهاى پراکنده دربارهٔ اين موضوع صورت گرفته است. آنزمسبرگر (Enzensberger-۱۹۹۳) در بررسى علل رشد خشونت غيرعقلانى در جهان معاصر، اين موضوع را مطرح مىسازد که ماهيّت بازنمائى رسانهها از رويدادهاى خشونتآميز همراه با حس (منطقي) عجز و ناتوانى که اکثر مردم در قبال تحوّلات اجتماعى امروز در خود تجربه مىکنند، ناگزير به يک بحران فراگير و عميق اخلاقى انجاميده است. بهبيان ديگر، بايد در کشف علل اين موضوع، الزاماً فراتر از صفحهٔ تلويزيون را نيز ببينيم و زمينههاى کلان اجتماعى مربوط به حساسيّتهاى اخلاقى را در مورد مداقه قرار مىدهيم. و البته حساسيت اخلاقى مردم به نسبت برداشت ايشان از اثرگذارى اجتماعى و سياسى خويش متغير است.
|
|
در عين حال بر ما اثبات گرديده است که تلويزيون مىتواند حس همدردى و همدلى را در مخاطبان خود برانگيزد، فرآيندى که مىتواند نتايج مهم سياسى در بر داشته باشد (معمولاً در مباحث مربوط به اين موضوع، پوشش تلويزيونى اواخر جنگ ويتنام مثال زده مىشود). همچنين نبايد از تأثير حاصل از پديدهٔ موسوم به 'فرسودگى عاطفي' در بازنمايىهاى تلويزيونى غافل بمانيم: سيلاب دايمى صحنههاى دهشتبار در برنامههاى تلويزيونى بالاخره در مقطع رنج بشر را در ذهن ما عادى و طبيعى جلوه خواهد داد (بعد از تماشاى صحنههاى اولين قحطى هولناک در نقطهاى از جهان، قحطىهاى بعدى عادىتر بهنظر مىرسند). نيز عوامل ديگرى وجود دارند که مىتوانند از واکنش اخلاقى مخاطبان ممانعت بهعمل آورند. از جملهٔ اين عوامل شيوههاى بازنمائى واقعيّت رايجتر هستند. سازمان صليب سرخ سوئد با اين سؤال روبهرو بوده است که چرا پوشش خبرى محدود وضعيّت حقيقتاً رقّتانگيزى برخى از يتيمخانههاى رومانى واکنش مالى سخاوتمندانه و گسترهٔ مردم سوئد را در پى داشت، در حالى که فاجعهٔ جنگ داخلى در يوگسلاوى سابق که از پوشش خبرى بسيار فراگيرى برخوردار شد و رنج انسانى ناشى از آن نيز مقياسى بهمراتب گستردهتر داشت، چندان احساساتى در همان کشور برنيانگيخت. آيا دليل بروز اين اختلاف واکنش نحوهٔ انعکاس اخبار بود - نمايش آشکار قربانى شدن کودکان رومانيائى (که حداقل در ابتدا چنين بود) در برابر ابهام بازنمائىهاى مربوط به فاجعهٔ يوگسلاوى (که در اوايل جنگ در قالب 'نزاعهاى قومي' عرضه مىشد)؟ در پاسخ به اين پرسش فقط مىتوان به حدس و گمانزنى بسنده کرد.
|