|
|
|
|
|
تواناييدر دانايي است. براى ازدواج و زندگى مشترک موفق، کسب دانايىهاى لازم است و مانند هرامر ديگرى بايد مهارتهاى مربوط به آن را کسب کرد و در فرآيند زندگى مشترک بکار برد. در برخى از خانوادهها بعلت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يکديگر، عدم آگاهى نسبت به اهداف و انگيزههاى ازدواج، بىانصافىها، پيشداورىها، فريبکارىها، عدم احساس مسؤوليت و بىتوجهى به اصول اخلاقي، بنياد خانواده متزلزل مىشود. مهمترين عاملى که موجب آسيبپذيرى خانواده مىشود، عدم شناخت و انحراف از هدفهاى ازدواج است.
|
|
|
شايد مهمترين عاملى که بنياد خانواده را تهديد مىکند، سستشدن باورهاى مذهبى و اصول اخلاقى و فقدان معنويت است. زن و شوهرى که دچار بحران ارزشها و از خود بيگانگي شدهاند، ازدواجشان تا چه حد پايدار و موفق خواهدبود؟
|
|
هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غياب يکديگر گونهاى برخورد کنند که خدا غايب است، با دست خود کانون خانواده را بسوى تزلزل و نابودى سوق دادهاند.
|
|
|
جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنياد مىنهد. زن يا شوهرى که با همسر خود صادق نيست و با دادن وعدهها و وعيدها مىخواهد زندگى کند، با رفتار خود کانون گرم و صميمى خانواده را دچار تزلزل مىکند. زن و شوهرى که از واقعيتها دور هستند و در عالم اوهام و تخليات زندگى مىکنند، آيا مىتوان گفت که زندگى زناشويى موفقى خواهند داشت؟ براى مثال زن با پيشداورى فکر مىکند خانهٔ شوهر چون بهشت موعود است و شوهر مىپندارد که زن او فرشتهٔ نجات است و حالا که با واقعيت ديگرى روبرو شده است، اين وضع براى او چه پيامدهايى در برخواهد داشت؟!
|
|
|
زوجهاى موفق کسانى هستند که درصدد ارضاى نيازهاى همسرخود مىباشند. بنابراين هر زن يا شوهرى وظيفه دارد نيازهاى جسمى و روحى همسرش را بشناسد و در مقام ارضاى آنها برآيد. ارضاى نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همهجانبه و ايجاد امنيت روانى زوجين منجر مىشود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مىگردد.
|
|
|
يکى از هدفهاى ازدواج، پاسخگويى به نيازهاى جنسى است. متأسفانه برخى از افراد به دلايل گوناگون دچار ناتوانىهاى جنسى و سردمزاجى هستند و قادر به ارضاى مطلوب نيازهاى جنسى همسر خود نيستند. اين وضعيت در درازمدٌت آسيبزاست و هريک از زوجين بايد با شجاعت و صداقت به اين مشکل توجه کنند و با مشورت با افراد متخصص مانند روانپزشک، متخصص غدد، متخصص زنان، متخصص کليه و مجارى ادرار و متخصص روانشناسى و مشاور خانواده به حل و فصل آن بپردازند.
|
|
|
اکثر پژوهشهاى انجام شده در ايران دربارهٔ طلاق اين حقيقت را منعکس کردهاند که دخالت ديگران مانند اقوام و آشنايان، والدين زن يا شوهر موجب شعلهور شدن اختلافات زن و شوهر مىگردد و در نهايت به طلاق و جدايى منجر خواهد شد.
|
|
| ابهام و افراط در انتظارها
|
|
بطور معمول مشخص کردن انتظارها در روابط باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مىشود. در خانوادههايى که انتظارهاى متقابل زن و شوهر تصريح نشده است، روابط آنان آسيبپذير است و دقيقاً نمىدانند نسبت به يکديگر چه وظايفى به عهده دارند.
|
|
|
زندگى زناشويى بر پايه اشتراک بنا شده است. از اينرو به کار بردن عبارتهايى از قبيل مالِ من، جهيزيهٔ من، مالِ تو و نظاير آن پايه اشتراک را متزلزل و به تفرق و جدايى تبديل مىکند. زن و شوهر جوانِ آگاه و بصير روى اين عبارتها خط بطلان مىکشند و آنها را به مالِ ما، مسألهٔ ما و مشکل ما تبديل مىکنند. پيوندهايى که برپايهٔ انگيزههاى مادى و ثروت زن يا شوهر پىريزى شده، پس از مدتى از هم مىگسلد و بنياد خانواده را متلاشى مىکند.
|
|
|
گاه فرهنگ زن يا مرد به لحاظ عدمتناسب يا تضاد، سلامت خانواده را تهديد مىکند. براى مثال ناهماهنگى فرهنگى و طبقاتى زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهرى در مقابل فرهنگ روستايي) گاهى باعث تهديد بنياد خانواده مىشود. از سوىديگر گاه به علت شهرنشينى و صنعتىشدن بنياد ارزشها سست مىشود؛ افراد به تعهدات اخلاقى و ارزشهاى حاکم مقيد نيستند و اين مسأله موجب مىشود زن و شوهر در ظاهر زير يک سقف با يکديگر زندگى کنند، امٌا روح آنها از همديگر فاصله داشته باشد.
|
|
|
عامل ديگرى که سبب آسيبزايى خانواده مىشود تنوعطلبي، هوسرانى و ازدواج مجدد زن يا شوهر است. شوهر يا زن به فرمان احساسات خود با زن يا مرد ديگرى ارتباط نزديک برقرار مىکند و رابطهٔ خود با همسر قبلى را سست مىنمايد.
|
|
| سوءتفاهمها و سوء ارتباطات
|
|
مهمترين عامل آسيبپذيرى خانواده، بروز سوءتفاهمها و سوء ارتباطات است. بنابراين هريک از زن و شوهر به سهم خود مسؤوليت دارند که از بوجودآمدن سوءتفاهمها و سوءارتباطات پيشگيرى کنند و در اولين فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند. زيرا سوءتفاهمها و سوءارتباطات بصورت يک فرايند مخرب و پيشرونده عمل مىکنند.
|
|
|
انتقامگيري، بهانهگيرى و عيبجويى از مهمترين عوامل آسيبزايى خانواده و روابط زن وشوهر بشمار مىآيند. طرح مکرر دلخورىها نقاط ضعف و نارسايىها، ساختمان روابط زناشويى را تهديد و تخريب مىکند.
|
|
|
خانواده، کانون محبٌت، آزادي، تفاهم و مشورت است. هرگاه روش شوهر يا زن در زندگى مشترک سلطهجويى و سلطهگرى باشد و هرکدام بخواهند نظرات خود را به اعضاى خانواده تحميل کنند، فضاى خانواده به يک فضاى استبدادى و نامطلوب تبديل مىشود. در چنين فضايى شوهر يا زن مرتب به ديگران دستور مىدهند، امر و نهى مىکنند و هنگام بروز يک رفتار نامطلوب، اعضاى خانواده را تهديد مىکنند و يا اجازهٔ صحبت به ديگران نمىدهند.
|
|
| بىنظمى و عدممسؤوليت در آمدن به خانه
|
|
يکى از عواملى که کانون مقدس خانواده را تهديد مىکند، بىنظمى در آمدن به خانه به ويژه از طرف شوهر است. شوهرى که ساعتهاى متوالى زنش را تنها در خانه رها مىکند و وقت خود را با دوستان مجرد خود به خوشگذرانى مىگذراند، موجب مىشود روابط خانوادگىاش مخدوش گردد.
|
|
|
درميان عواملى که سلامت خانواده را تهديد مىکنند، عوامل گوناگونى وجود دارد که بر شمردن همه آنها کارى بسيار دشوار است و به طورکامل نمىتوان آنها را موردبحث قرار داد. لذا بطور اختصار بايد عوامل زير نيز موردتوجه قرار گيرند.
|
|
- بداخلاقى و عدم تحمل اخلاق يکديگر ( عدم توافق اخلاقى )
|
|
- افراط و تفريط در نظم و انضباط
|
|
- کار و اشتغال بيش از حد
|
|
- عدم تعادل روانى و عاطفي
|
|
- خودپسندىها و خودخواهىها
|
|
- عدمآشنايى و رعايت حقوق يکديگر
|
|
- ازدواج تحميلى و مصلحتى و شتابزده
|
|
- توجه به ظواهر و امور مادي
|
|
- ندادن نفقه و عدم تأمين نيازهاى مادي
|
|
- بيمارىهاى جسمانى و روانى ( بيمارىهاى مسرى و عفوني)
|
|
- اعتياد به موادمخدر و الکل و کشيدن سيگار
|
|
- زندانى بودن زوج يا زوجه
|
|
- بىبندوبارى در معاشرتها
|
|
- اختلالات عاطفى و شخصيت ( مثل لجبازى و يکدندگى و غرور کاذب)
|
|
- مصرفگرايى و تجملگرايي
|
|
- عدم رعايت عدالت و انصاف
|
|
- بدبينى و سوءظن
|
|
- اختلاف زياد زوجين از نظر سن و تحصيلات
|
|
- پائين بودن سن ازدواج
|
|
- عدمتناسب علاقهها و رغبتها
|
|
- عدماستقلال مالى و فکرى
|
|
- اشتغال زن در خارج از خانه بدون رضايت شوهر
|
|
- پيروى از آرزوها و استمرار برنامههاى دوران تجرد
|
|
- تحقير و تمسخر همسر
|