سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

دیر آمده‌ای مرو شتابان


دیر آمده‌ای مرو شتابان    ای رفتن تو چو رفتن جان
دیر آمدن و شتاب رفتن    آیین گل است در گلستان
گفتی چونی چنانک ماهی    افتاده میان ریگ سوزان
چون باشد شهر شهریارا    بی دولت داد و عدل سلطان
من بی‌تو نیم ولیک خواهم    آن باتویی که هست پنهان
شب پرتو آفتاب هم هست    خاصه به تموز گرم و تفسان
قانع نشود به گرمی او    جز خفاشی ز بیم مرغان
گرمی خواهند و روشنی هم    مرغان که معودند با آن
ما وصف دو جنس مرغ گفتیم    بنگر ز کدامی ای غزل خوان


همچنین مشاهده کنید