ورزش بخش مهمى از درمان کليه افراد ديابتى است، اما خصوصاً در ديابت نوع ۲ حائز اهميت مىباشد. فوائد ورزش براى تندرستى عبارتند از:
- بهبود آمادگى جسمانى (فيزيکى)
- پيشگيرى و / يا کاهش چاقى
- بهبود وضعيت چربىهاى خون و کنترل متابوليک قند خون
- تقليل خطر بيمارى عروق کرونر قلب
- فوائد روانى - اجتماعى
- کاهش استرس
- امکان کاهش يا قطع داروهاى ديابت در بيمار مبتلاء به ديابت نوع ۲
تست ورزش قلبى عروقى پيش از آغاز برنامهٔ ورزشى توصيه مىشود که بهخاطر همراهى زياد ديابت و بيمارى شريان کرونر مىباشد. يک رويکرد منظم و همه جانبه براى کنترل ديابت توصيه مىگردد. ورزش بدون احتياط ممکن است به تشديد اختلالات زير منجر شود:
- بدتر شدن وضعيت متابوليک
- هيپوگليسمى
- رتينوپاتى
- آسيبهاى عضلانى اسکلتى و نسج نرم
- عوارض ناشى از جراحت پا
- انفارکتوس ميوکارد و / يا مرگ ناگهانى
زمانىکه ميزان قند خون بالاتر از ۳۰۰mg/d1 باشد، ورزش ممکن است وضعيت متابوليک را بدتر نمايد و در اين شرايط ورزش ممنوع است. ميزان مطلوب گلوکز خون قبل از فعاليت ورزشى در محدودهٔ ۱۵۰-۱۰۰ ميلىگرم در دسىليتر است. از آنجا که ورزش يک اثر شبه انسولينى دارد، براى کاهش احتمال پيدايش هيپوگليسمى احتياطات زير را بايد بهکار بست:
- پايش گلوکز خون قبل، درحين و پس از ورزش
- کاهش انسولين به ميزان ۲-۱ واحد قبل از ورزش / و يا افزايش مصرف کربوهيدرات به ميزان ۱۵-۱۰ گرم، ۳۰ دقيقه قبل از ورزش.
- تزريق انسولين به عضلهاى که در حين ورزش فعاليت شديد نداشته باشد.
- همراه داشتن و مصرف خوراکىهاى کربوهيدراتى در حين ورزش طولانى مدت
- ورزش با فردى که نسبت به درمان، علائم و نشانههاى هيپوگليسمى آگاهى لازم را دارد.
ساير احتياطات عبارتند از اجتناب از ورزش در حين زمانهاى حداکثر (peak) اثر انسولين، خوددارى از ورزش در گرما و رعايت بهداشتى مناسب پا.
نکات مربوط به تجويز ورزش در بيماران مبتلاء به ديابت:
در برخى بيماران، نوروپاتىهاى اتونوميک ممکن است از محاسبهٔ دقيق حداکثر ضربان قلب پيشبينى شده ممانعت نمايند. بنابراين شدت ورزش تجويز شده از روى ضربان قلب هدف (نشان) ممکن است دقيق نباشد. در اين بيماران، پيشنهاد ما اين است که استفاده از نمودار درجهبندى فعاليت درک شده توسط خود فرد (RPE) به بيمار آموزش داده شود. براى رسيدن به شدت فعاليت ۴۰ تا ۸۵ درصد حداکثر ظرفيت ورزشى، RPE معادل ۱۶-۱۰ توصيه مىشود. ورزش بايد بهصورت روزانه انجام مىگيرد تا سوخت و ساز کالرى به حداکثر برسد و مقدار قند خون پايدار بماند.
کنترل موفقيتآميز بيمارى به قابليت بيماران در پايش دقيق ميزان قند خون و مصرف انسولين بستگى دارد. تا زمانىکه رژيم غذائى کافي، کنترل متابوليک و مقادير قند خون محرز نشده، نبايد ورزش را تجويز نمود. ورزش در IDDM کنترل قند خون را بهبود نمىبخشد، با اين وجود فوائد ورزش منجمله کاهش خطر بيمارى قلبى عروقي، ارتقاء کيفيت زندگى و کمک به کنترل چاقى فراتر از خطرات آن است. ورزش يک شکل درمانى غير قابل چشمپوشى در بيماران مبتلاء به ديابت نوع ۲ مىباشد. ورزش با شدت کم مثل پيادهروى که مىتواند بدون خطر انجام شده و در برنامهٔ روزمره گنجانده شود، براى افزايش حساسيت به انسولين در بيماران مبتلاء به ديابت نوع ۲ به اندازهٔ ورزش شديد مؤثر مىباشد.
ورزش و ديابت نوع ۱
افراد مبتلاء به ديابت جوانان يا ديابت نوع ۱ وابسته به انسولين به اندازهٔ مبتلايان به ديابت مقاوم به انسولين يا نوع ۲ از ورزش بهره نمىبرند. ورزش در ديابت نوع ۱ به بيمار کمک مىکند که از خطر عوارض قلبى (مثل ميکروآنژيوپاتىها) ممانعت بهعمل آيد، ولى عدم تحمل گلوکز را اصلاح نمىکند. بهعلاوه ورزش ممکن است در ديابت کنترل نشده با قند خون بالاى ۲۵۰ تا ۳۰۰mg/d1 زيانآور و خطرناک باشد. تنظيم زمان وعدههاى غذائى با ورزش بسيار مهم است. مصرف خوراکى محتوى ۱۰-۵ گرم کربوهيدرات هر ۳۰-۲۰ دقيقه در حين ورزش اغلب ضرورى مىباشد. بهويژه زمان مناسب براى ورزش، حول و حوش ۲-۱ ساعت پس از غذاى سبک يا خوراکى کربوهيدراتى مىباشد، چرا که ميزان گلوکز خون پس از غذا خوردن در اين زمان به حداکثر مىرسد.
ورزش و ديابت نوع ۲
از مدتها قبل تمرينات ورزشى هوازى بهعنوان شکلى از درمان در افراد مبتلاء به ديابت قندى نوع ۲ آغاز شده در بزرگسالان و غير وابسته به انسولين (NIDDM) مشخص گرديده است. مطالعات اخير چنين مطرح نمودهاند که با استفاده از رژيم غذائى و برنامههاى ورزشى ميزان گلوکز خون و متابوليسم انسولين به حد تقريباً طبيعى مىرسند. يک برنامهٔ ورزشي، هيپرانسولينمى تحريک شده با گلوکز را کاهش مىدهد. برخى از اين نتايج حتى بدون کاهش وزن بهدست آمدهاند. ورزش بايد ادامه يابد، در غير اينصورت فوائد مذکور ظرف مدت ۱۰ روز پس از قطع ورزش از بين خواهند رفت. اثر ورزش بر روى متابوليسم گلوکز و انسولين به ميزان کاهش گليکوژن عضلانى که در حين ورزش عارض مىگردد، بستگى دارد. اثرات سودمند ورزش به فعاليت ورزشى انجام شده در روز قبل برمىگردد.
براى اينکه ورزش نقش محسوسى در ادارهٔ ديابت ايفاء نمايد، بايد بهصورت مکرر حداقل ۳ روز در هفته و بهصورت ايدهآل هر روز انجام شود. در فرد مبتلاء به ديابت نوع ۲ برخلاف ديابت نوع ۱ ممکن است ميزان انسولين بالا باشد و يک مقاومت سلولى به انسولين از جذب همزمان گلوکز توسط سلولها جلوگيرى مىکند. تحقيقات اخير نشان دادهاند که اين کاهش حساسيت به انسولين ممکن است با ورزش و کاهش وزن تقليل يابد. اصول راهنما در مورد هيپرگليسمى و ورزش که قبلاً در مورد فرد ديابتى نوع ۱ بيان شد، در اينجا صدق مىکند.
پايش گلوکز و ورزش
با پايش سطح گلوکز خون در حين ورزش اصول راهنماى زير را بايد بهکار بست؛ حداقل در ۵ جلسهٔ نخست ورزش اندازهگيرى گلوکز خون از نوک انگشت، قبل و بعد از هر جلسه تمرين لازم است. اگر مقادير بهدست آمده در محدودهٔ بىخطر و در طى روزهاى مختلف ثابت بودند، از آن پس تنها در يک جلسه از هفته اندازهگيرى فوق را انجام دهيد (مگر آنکه علائم و نشانهها سنجش فورى قند خون را ايجاب نمايند).
تذکر: اصول فوق حداقل موارد مورد نياز را شامل مىشود، ولى بهتر است که بيمار ميزان قند خون خود را چندينبار در روز منجمله قبل و بعد از هر جلسه تمرين پايش نمايد. در صورتىکه مقادير گلوکز خون ثابت نباشد، پايش قبل و بعد از هر جلسهٔ ورزشى مورد نياز است.
خلاصه :
در تجويز نسخهٔ ورزشى به يک فرد ديابتي، عوامل عمومى متعددى را بايد در نظر گرفت. برنامهٔ ورزشى براى ديابت کنترل نشده توصيه نمىشود. دو شکل بالقوه ممکن است در طى ورزش بيماران ديابتى وابسته به انسولين پديدار شود. نخست، فقدان انسولين کافى ممکن است باعث بروز اثر هيپرگليسميک (افزايش قند) در خون شود، چرا که جذب سلولى گلوکز محدود گرديده است. در ثانى ورزش ممکن است بهخصوص در مواقعى که محل تزريق عضله دخيل در ورزش باشد، به خاطر افزايش آزاد شدن و حرکت انسولين از محل تزريق اثر کاهندهٔ قند خون بهجاى بگذارد، چون فعاليت فيزيکى داراى يک اثر شبه انسولينى است. برنامهٔ ورزشى مستلزم آن است که فرد ديابتى وابسته به انسولين دريافت انسولين خود را کاهش داده و يا بر مصرف کربوهيدرات بيافزايد.
آموزش اين نکته به ورزشکاران ديابتى حائز اهميت است که در طى فعاليتهاى طولانى مدت، مواد خوراکى کافى بهصورت قند، آب ميوه و يا کربوهيدراتهاى سهلالهضم بايد در دسترس باشند و اين برعهدهٔ بيمار است که به محض پيدا شدن علائم بهطور سرپائى از آنها استفاده نمايد. بايد نسبت به بيمارانى که انسولين و بتابلوکرها را بهصورت توأم مصرف مىنمايند، توجه ويژه بهعمل آيد، چرا که نشانههاى کاهش قند خون ممکن است توسط بتابلوکرها پوشيده شوند. از آنجا که ورزش در بيماران ديابتى زمينهساز بروز هيپوگليسمى شود (بهويژه نوع ۱)، توصيه مىگردد که ورزش در حضور يک همراه انجام گيرد و بيمار نسبت به علائم و نشانههاى هيپوگليسمى آگاهى داشته باشد. هميشه به بيمار يادآورى کنيد که يک خوراکى کربوهيدراتى در حين ورزش به همراه داشته باشد. عموماً بيماران ديابتى با تزريق انسولين به ناحيهاى مثل شکم (که در طى ورزش فعال نيست) و اجتناب از ورزش در دورههاى حداکثر اثر انسولين و بهعلاوه رعايت احتياطات غذائى فوقالذکر قادر به پيشگيرى از بروز هيپوگليسمى هستند.
بالا بودن طولانى مدت گلوکز خون ممکن است به ميکروآنژيوپاتى و نوروپاتى منجر شود. بيماران مبتلاء به نورپاتىهاى شديد ممکن است نسبت به آنژين يا درد قفسهٔ سينه حساس نباشند و ممکن است به پايش فشار خون و ضربان قلب هم نياز پيدا کنند. بهعلاوه محاسبهٔ ضربان قلب هدف (نشان) در ورزش با استفاده از فرمول (سن - ۲۲۰) ممکن است براى بيماران مبتلاء به نوروپاتى مناسب نباشد در اين بيماران، ورزش را مىتوان با استفاده از ميزان فعاليت درک شده توسط خود فرد تجويز نمود که قبلاً توضيح داده شده است. يک تست ورزش قلبى ريوى اطلاعات دقيقى در مورد ضربان قلب فراهم مىنمايد. بهخاطر اختلال گردش خون محيطى و آنهيدروز (کاهش تعريق)، ورزشکاران ديابتى بايد نسبت به انتخاب کفش ورزشى و رعايت بهداشت مناسب پا دقت خاصى داشته باشند و بهخصوص به هنگام ورزش در آب و هواى گرم محتاطانه عمل نمايند.