|
نيازهاى انسانى به بهاء ايجاد تغييرات زيستمحيطى تأمين مىشوند. انسان از بدو آفرينش تلاش کرده است که طبيعت را بهمنظور تأمين نيازهاى خود، به خدمت درآورد. هر زمان که مردم محصولات را درو مىکنند، مسير رودها را منحرف مىکنند، ساختمان مىسازند، جادههاى جديد احداث مىکنند، و يا به هر حال، يک طرح توسعه را اجراء مىکنند، اين فعاليتها بهنوعى بر محيطزيست اثر مىگذارد. بحث حول اين محور است که آيا چنين فعاليتهائى مضر هستند يا نه؟ آيا محيطزيست آسيب ديده و آيا روند توسعه ادامه خواهد يافت؟
|
|
توسعه به تنهائى نمىتواند به معناى ارتقاء وضعيت اجتماعى باشد. رشد ممکن است موجب غنىتر شدن مردم شود، اما لزوماً باعث بهبود وضعيت رفاهى همه نمىشود. در مبحث جهانگردى و اقتصاد گفتيم که توسعهٔ اقتصادى بايد آثارى گسترده و به هم وابسته داشته باشد تا به بهبود سطح زندگى منجر شود. آيا رفاه مردم فقط در وضعيت اقتصادى آنها خلاصه مىشود؟ يا اينکه آيا رفاه به معناى دستيابى به فرصتهاى آموزشى و بهداشتي، مسکن مناسب، انتخابهاى تفريحي، تسهيلات سرگرمى و غيره نيز هست؟
|
|
در گذشته، پيشرفت اصولاً بهوسيلهٔ درآمد سرانه اندازهگيرى مىشد؛ اما اين معيار اندازهگيري، توزيع ثروت يا کيفيت زندگى را منعکس نمىکند. در تلاش براى بهدست آوردن ديدگاهى صحيحتر و مناسبتر، در برنامهٔ توسعه سازمان ملل (UNDP)، شاخص توسعهٔ انسانى معرفى شده است. اين شاخص نه فقط درآمد ناخالص ملى سرانه، بلکه ميزان اميد به زندگى (Life expectancy) مردم و نرخ باسوادى را نيز موردتوجه قرار مىدهد. اين روش ديدگاهى کاملتر از رفاه افراد ارائه مىکند.
|
|
توسعه بايد دنيا را براى نسلهاى بعدى حفظ و حراست کند. خطر استفادهٔ تمام و کمال منابع بهعلت انجام فرايندهاى ويرانگر و رها نمودن و تبديل کردن دنيا به مکانى فقيرتر همواره وجود دارد. اين نوع توسعه قابلتحمل نيست.
|
|
|
اهداف زيستمحيطى اغلب، يا به معناى هزينههاى بالاتر، و يا بهعنوان کاهشهاى کوتاهمدت در درآمدها تلقى مىشوند. در پاسخ به اين مهم، شرکتها توجه خود را به انجام تعهدات خويش در قبال سهامداران شرکت مبذول و معطوف مىدارند. آنها معتقد هستند که البته اقداماتى در اين مورد ضرورى است ولى موضوع تهديدات زيستمحيطى را پيش از حد بزرگ کردهاند. آنها سعى مىکنند اين موضوع را به تأخير اندازند. بايد هزينههاى زيستمحيطى تعديل شود. به تعويق انداختن اقدامات مربوط، موجب افزايش هزينهها خواهد شد. همانگونه که در نمودار زير نمايش داده شده است، هزينهها سه نوع هستند:
|
|
|
|
|
ـ هزينههاى بازدارنده ـ براى جلوگيرى از وقوع عواقب ويژه، قابل پيشبينى و منفي، مبالغى خرج مىشود. اين هزينهها را بايد بخشى از يک سرمايهگذارى خاص قلمداد کرد.
|
|
ـ هزينههاى چارهجويانه ـ در نهايت بايد مخارجى براى درمان و ترميم آسيب ايجادشده توسط شخص يا گروهى پرداخت شود. اين آسيبها نتيجهٔ صرف نکردن هزينههاى بازدارنده است. آنهائى را که به محيطزيست آسيب مىزنند، بايد جريمه کرد و مجبور نمود تا خسارتها را پرداخت کنند.
|
|
ـ هزينههاى مسبب محروميتهاى پايدار ـ اين هزينهها را به سختى مىتوان در قالب اعداد و ارقام بيان نمود، اما اين هزينهها موجب فقر و محروميتى پايدار در کيفيت و تنوع زندگى مىشوند. اين هزينهها اغلب غيرقابل محاسبه هستند.
|
|
ديدگاه مسئولانه و واقعبينانه همهٔ اين هزينهها را مىپذيرد. طى بيست سال جنگ داخلى در کامبوج، نيروهاى متعارض حدود ۸ تا ۱۰ ميليون عدد مين در سراسر اين کشور کار گذاشتهاند. برآورده شده است که هزينهٔ کاشت يک مين ۱۵ دلار آمريکا است، اما هزينهٔ خنثىسازى و برداشتن همين مين ۱۰۰۰ دلار آمريکا است. اين مورد نمونهاى از آسيب شديد وارده بر محيطزيست با هزينهاى اندک است. هزينهٔ تعمير اين آسيب بسيار بالا است، نه فقط از نظر مادي، بلکه از نظر صدمات و جراحات وارده (نقص عضوها) و مرگ و ميرهاى ناشى از انفجار اين مينها.
|
|
| تعيين اولويتها (Trad offs)
|
|
هر زمان که مردم فعاليتى مىکنند، عموماً به آن معنا است که چيزى بهدست مىآيد و چيزى از دست مىرود. مسائل زيستمحيطى عمدتاً تعيين اولويتها را ضرورى مىسازند؛ بهعنوان مثال، توسعه انجام مىشود، اما در مقابل، منابع نيز مصرف مىشوند. جادهها و خيابانها اصلاح مىشوند، اما مناظر طبيعى نابود، يا درختان قطع مىشوند. کارخانههاى جديد ساخته مىشوند اما هوا آلوده مىشود.
|
|
اولويتهاى تعيينشده و روش تعيين اولويتها ممکن است معقول بهنظر برسند. اما برخى ديگر ممکن است قابل پذيرش نباشند. نبايد بهمنظور توجيه آسيبهاى زيستمحيطى پايدار، از منافع اقتصادى کوتاهمدت آنى استفاده کرد.
|
|
در جهانگردي، از بين بردن منابع بهمنظور جذب جهانگردان، مثل خراب کردن يک خليج مرجاني، براى بهدست آوردن منافع اقتصادى زودگذر، منطقى بهنظر نمىرسد.
|
|
مسائل زيستمحيطى جهانى بسيارى وجود دارند؛ بهعنوان مثال، مىتوان به گرم شدن جهان (اثر گلخانهاي)، تخريب لايهٔ اُزن و مصرف کلروفلوئورها و کربنها، مصرف آفتکشها، کويرى شدن (Desertification)، و مشکلات شهرنشيني، هوا، آب، آلودگى صدا، دفع مواد زايد، تخريب بوم و آشيانهٔ حيوانات، تخريب و تقليل خاک کشاورزي، نمونههاى در حال انقراض، بارانهاى اسيدي، جنگلهاى انبوه و متراکم، اقيانوسها، زمينهاى مرطوب، خليجهاى مرجاني، رودخانهها و مدخل رودها اشاره کرد. تمام اين امور، نيازمند مطالعات و بررسىهاى عميق و جدى هستند.
|