|
سرزمين عشاير بلوچ سيستان و بلوچستان است، اما بر اثر شرايط نامساعد طبيعى و دشوارىهاى زندگى اقتصادى در اين سرزمين، بلوچها بيش از ديگر عشاير ايران از سرزمين خود به ديگر نقاط کوچيدهاند و روند اين کوچ بهتدريج روبه فزونى است مرکز جذب کوچندگان بلوچى بيشتر گرگان و گنبدکاووس است. اما گروههائى از عشاير بلوچ در خراسان - کرمان هرمزگان زندگى مىکنند. از مهمترين طوايف بلوچ طايفه 'ريگي' را مىتوان نام برد. اين طايفه در سرزمين وسيعى از زاهدان - ميرجاوه تا خاش و ايرانشهر بهسر مىبرند. طايفه ريگى بهچندين تيره تقسيم مىشود. از طايفههاى ديگر که نسبت به ريگىها اهميت کمترى دارند 'اسماعيلرهي' را مىتوان نام برد که خانوادههاى آن در نصرتآباد دامدارى مىکنند. دو طايفه 'يار احمد زهي' و 'گمشاد زهي' اکنون حالت مستقلى دارند. روى هم رفته اينها طوايف مهم منطقه شمالى بلوچستان بهشمار مىروند. طايفه 'رئيسي' در شرق نيکشهر و در 'قصرقند' و پارهاى مناطق ديگر سکونت دارند در گذشته با طايفه 'مبارکي' پيوند استوارى داشت که امروز از بينرفته است. در سيستان در شهرستان زابل نيز طوايف بلوچ و 'براهوئي' سکونت دارند براهوئىها با ديگر گروهها سخت درآميختهاند و تشخيص آنها از ديگران دشوار است. گروهى از براهوئىها از جمله بلوچها نيستند بهروايتى اينها از تيرههاى ممسنى فارس مىباشند. گفته مىشود که بلوچها را پس از نفوذ سلجوقيان از کرمان به بلوچستان کوچاندهاند.
|
|
در استان کرمان هنوز گروههائى از اقوام بلوچ زندگى مىکنند (ايلات و عشاير - انتشارات آگاه ص ۳۳ - ۳۲)از بلوچها گروهى از مدتها پيش يکجانشين شدهاند و از طريق اشتغال به فعاليتهاى زراعى روزگار مىگذرانند و حتى در زمينه زراعى داراى نظام زراعى استوارى هستند.
|
|
|
کمى بيش از نيمى از عشاير بلوچ اسکان يافتهاند و منبه اصلى درآمد آنها زراعت است و دامدارى و صنايع دستى در اقتصاد خانواده نقش مکمل را دارد.
|
|
|
حدود ۳۵ درصد جمعيت عشاير بلوچ داراى ساخت اجتماعى عشيرهاى - دهقانى هستند. به اين معنى که در عين اينکه زراعت گندم و جو در ميان آنها متداول است، رمهدارى سهم عمدهاى را درآمد خانوادهها دارا است. اين گروه از عشاير زندگى نيمه کوچنشينى دارند و ييلاق - قشلاق مىکنند اين نظام عمدتاً در بخشهاى 'شهرکي' 'ناروئي' و 'ميانکنگي' حاکم است. رمهدارى متکى به کوچ است که معمولاً از اوايل اسفند ماه بهطرف نيزارهاى اطراف درياچهها يا دامنههاى تفتان در خاش و طبس مسينا در بيرجند شروع مىشود در تيرماه زمان برداشت محصول زراعى به سکونتگاههاى خود باز مىگردند. فاصله ميان ييلاق و قشلاق را در ظرف ۱۵ روز طى مىکنند. صنايعدستى متکى به دامدارى ميان خانوادهها اين گروه متداول است که زنان خانوادهها در آن، فعاليت دارند.
|
|
|
در اين جامعه خانوادهها منحصراً به دامدارى و صنايع دستى اشتغال دارند و ويژگىهاى فرهنگى کوچنشينى را درخود حفظ کردهاند خانوادههاى اين طوايف از لحاظ نوع و ترکيب دام به دو گروه تقسيم مىشوند:
|
|
اول طايفههائى که صرفاً از راه نگهدارى و پرورش گوسفند و بز امرار معاش مىکنند. دوم طايفههائى که از طريق گاودارى زندگى مىکنند.
|
|
طايفههاى 'سرابندي' ، 'براهوئي' و 'شيباني' که بيش از ۹۰ درصد آنان دامدار هستند و به کوچ مىپردازند از گروه اول هستند و گاوداران دسته دوم را تشکيل مىدهند. گروه اول (گوسفندداران) از اوايل بهمن ماه تا اوايل تير در مناطقى نظير نهبندان - طبس مسينا در بيرجند و دامنههاى کوه تفتان و اطراف درياچه هامون بهسر مىبرند کوچ اين گروه بهصورت جمعى (تيرهاي) انجام مىگيرد.
|
|
گاوداران که مجموعاً ۱۰ هزار خانوار را تشکيل مىدهند در اطراف درياچه هامون در مناطق 'ورکال' - 'کوه خواجه' - 'اديمي' - 'شريفآباد' و 'تخت شاه' بهصورت نيمهدايرهاى حدود ۱۲۰ کيلومتر در داخل سواحل درياچه پراکندهاند.
|
|
دستهاى از گاوداران که در ميان خشکى داخل درياچه زندگى مىکنند - در واحدهاى مسکونى که با حصير ساختهشده و اصطلاحاً 'خيل' يا تختک ناميده مىشود بهسر مىبرند تقريباً نيمى از طايفهها به گويش بلوچى و بقيه به زبان فارسى به لهجه محلى سخن مىگويند و همگى مسلمان و عمدتاً پيرو مذهب شيعه اثنى عشرى هستند. در منطقه خاش هم طايفههاى متعددى زندگى مىکنند که عمدهترين آنها 'ريگي' ياراحمدىزهى '(شهنوازي)' و 'براهوئي' مىباشند. تعدادى از طايفهها نظير حميدزهى و جمشيدزهى اسکان يافتهاند و تا حدودى ويژگىهاى عشيرهاى و کوچنشينى خود را از دست دادهاند و بقيه تا حد زيادى داراى همان ويژگىهاى فرهنگى ايلياتى هستند. تقسيمات ايلى عبارت است از: ايل - طايفه - تيره - خانواده. ايل مرکب از چند طايفه است هر طايفه از چند تيره و هر تيره از چند خانواده تشکيل مىشود. رياست ايل با شخصى است بهنام سردار - رؤساى طايفه را سفيدريش يا ريشسفيد مىگويند. در رأس هر تيره کدخدا قرار مىگيرد. خانوادههاى دامدار در نوعى سياهچادر بهنام 'گدام' زندگى مىکنند.
|
|
در جامعه ايلى برخى از افراد مشاغلى نظير: آهنگرى - نجارى - زرگرى - سفيدگرى - درودگرى - سلمانى و مانند آنها اشتغال دارند که با افراد ايلى پايگاه مشابهى ندارند اينان در واقع جدا از جامعه ايلى بهشمار مىروند که در قبايل فعاليتهاى خود دستمزد نقدى يا جنسى دريافت مىدارند. اينان را در اصطلاح محلى 'کولي' يا لورى مىخوانند. در جامعه عشاير بلوچ روحانيون که 'مولا' ناميده مىشوند نقش مهمى در حل و فصل مسائل دينى بهعهده دارند.
|
|
طايفههاى بلوچ معمولاً داراى دو نوع کوچ هستند:
|
|
- يکى کوچ معروف به 'خرماخوري' است که از اول تيرماه با حرکت بهسوى نخلستانها شروع مىشود و بازگشت آن از اول شهريور ماه تا پايان مهر ادامه دارد.
|
|
- نوع دوم کوچ موسمى رمهگردانى است که بهمنظور چراى دامها از اوايل آبان بهمدت چهارماه تا پايان بهمن به مناطق گرمسير نظير تهلاب - کرنجى و غيره انجام مىگيرد فاصله ميان ييلاق و قشلاق (ايل راه) از چند کيلومتر تا حدود ۱۸۰ کيلومتر در نوسان است. در جامعه ايلى مالکيت زمين بهصورت جمعى است در جامعه عشيرهاى - دهقانى زمينهاى آبى به مالکيت خصوصى درآمده است و حدود زمين خانواده مشخص است (۱). بهنظر مىرسد نوعى سومى از کوچ در جامعه عشايرى بلوچ ديده مىشود و آن کوچى است که مردم بهمنظور گريز از گرد و غبار انجام مىدهند.
|
|
(۱) . خلاصهاى از گزارش مقدماتى مطالعه ساخت اجتماعى - اقتصادى مناطق روستائى سيستان و خاش بخش تحقيقات روستائى مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى سال ۱۳۵۵ ص ۴۰ - ۱۷.
|