از نصفالنهار مبداء گرينويچ، بر استواى زمين، اين استوا را به ۲۴ درجهٔ مساوى تقسيم مىکنيم (دو بخش شرقى و غربى ۱۲ ساعته). تا ۲۴ زاويهٔ ۱۵ درجه بهدست آيد. هر بخش ۱۵ درجهاى را معادل يک ساعت در نظر مىگيريم. شبانهروز متوسط خورشيدي، که عبارت است از فاصلهٔ زمانى ميان دو عبور متوالى خورشيد از يک نصفالنهار خاص، برابر ۲۴ ساعت است. بدينسان، با فرض حرکت دورانى يکنواخت زمين، فاصلهٔ بين نقاط مختلف زمين از نظر زمانى را با ساعت، و البته اجزاء آن (دقيقه و ثانيه)، مشخص مىکنيم و به اين نتيجه مىرسيم که خورشيد در حرکت ظاهرى شبانهروزى خود به دور زمين فاصلهٔ زاويهاى يا کمانى بين هر دو نقطه از سطح زمين را در چه مدت طى مىکند. اگر هر ۱۵ درجه معادل يک ساعت باشد پس هر درجه معادل ۴ دقيقه است.
به اين ترتيب فاصلهٔ نصفالنهار نقاط مختلف واقع بر شرق و غرب نصفالنهار گرينويچ را با فاصلهٔ زمانى صفر تا ۱۲ ساعت بهسمت شرق يا غرب نشان مىدهيم. روشن است که همهٔ نقاط واقع بر يک نصفالنهار داراى فاصلهٔ زمانى (ساعتي) يکسان با نصفالنهار مبداء هستند.
ظهر (noon) براى هر ناظر يا نقطه عبارت است از لحظهٔ عبور خورشيد از نصفالنهار آسمانى آن ناظر يا نقطه. روشن است که نصفالنهار آسمانى ادامهٔ نصفالنهار زميني، يا تصوير نصفالنهار زمينى بر کرهٔ آسمانى است.
از آنجا که نقاط واقع بر نصفالنهارهاى مختلف داراى فواصل مختلف با نصفالنهار مبداء هستند، ظهر اين نقاط متفاوت است. مثلاً ايران ميان نصفالنهارهاى ۴۴ درجهٔ شرقى و ۵/۶۳ درجهٔ شرقى قرار گرفته است. از اينرو فاصلهٔ ميان ظهر حقيقى در شرقىترين و غربىترين نقاط ايران به اندازهٔ فاصله بين اين دو نصفالنهار يعنى حدود ۲۰ درجه يا حدود ۸۰ دقيقه است.
بنابراين لازم است نصفالنهار خاصى در کشور بهعنوان نصفالنهار رسمى انتخاب شود. بهتر آن است که فاصلهٔ اين نصفالنهار تا نصفالنهار مبداء مضربى از ۵/۷ درجه (معادل نيمساعت) باشد.
طول جغرافيائى ميدان توپخانهٔ تهران ۵۱ درجه و ۷۵/۲۶ دقيقه است. يعنى زاويهٔ ميان نصفالنهار ميدان توپخانه و نصفالنهار گرينويچ معادل ۳ ساعت و ۲۵ دقيقه و ۳/۴۰ ثانيه است. براى سهولت، طول جغرافيائى نقطهاى در فاصلهٔ تقريبى ۹۳۰۲ مترى محور شمالى - جنوبى ميدان توپخانه، بهعنوان طول جغرافيائى لازم براى نصفالنهار رسمي، با فاصلهٔ ۳ ساعت و ۳۰ دقيقه تا گرينويچ انتخاب شده است. تهران در شرق گرينويچ واقع شده است و بدينسان زمانى که در گرينويچ نيمشب يا ظهر است در تهران بهترتيب ۳ ساعت و ۳۰ دقيقه از نيمشب يا ظهر مىگذرد. اکنون با درنظر گرفتن آنچه گفتيم، مىتوانيم ساعت رسمى را تعريف کنيم.
ساعت رسمى در هر کشور معمولاً به نيمشب يا ظهر رسمى آن کشور، يعنى با توجه به نصفالنهار رسمى آن، که به نصفالنهار گرينويچ انتخاب شده است، منظور مىشود.
هر کشور ساعت رسمى دارد که داراى فاصلهٔ زمانى شرقى يا غربى (تقديم يا تأخير) به گرينويچ است. اين ساعت از نيمشب يا ظهر محاسبه مىشود و کل شبانهروز را به ۲۴ ساعت مساوى تقسيم مىکند. طول روز و طول شب مسئلهاى است فرعى و مربوط بههر کشور خاص که از بحث ما خارج است.
ساعت رسمى هر کشور معمولاً برپايهٔ نصفالنهار رسمى گذرنده از پايتخت يا نقطهاى در نزديکى پايتخت انتخاب شده است، بهطورىکه فاصلهٔ زمانى آن نصفالنهار از نصفالنهار گرينويچ مشخص است. روشن است که با داشتن فاصلهٔ زمانى نقاط گوناگون از گرينويچ، مىتوان فاصلهٔ زمانى آنها را به يکديگر يافت.
براى مثال ساعت رسمى چند شهر مهم جهان را در اينجا مىآوريم تا با ساعت ۱۲ در تهران (يعنى ظهر تهران) مقايسه کنيم
ساعت رسمی چند شهر مهم جهان
آتن
۱۰:۳۰
جاکارتا
۱۵:۳۰
سنگاپور
۱۶:۰۰
کويت
۱۱:۳۰
آنکارا
۱۰:۳۰
جده
۱۰:۳۰
سيدنى
۱۷:۳۰
لندن
۸:۳۰
بحرين
۱۲:۰۰
دمشق
۱۰:۳۰
فرانکفورت
۹:۳۰
مسکو
۱۱:۳۰
بغداد
۱۱:۳۰
دهلى
۱۴:۰۰
قاهره
۱۰:۳۰
مونرئال
۴:۳۰
پاريس
۹:۳۰
رم
۹:۳۰
کابل
۱۳:۰۰
واشنگتن
۴:۳۰
توکيو
۱۷:۳۰
ژنو
۹:۳۰
کراچى
۱۳:۳۰
وين
۹:۳۰
برحسب آنکه ظهر يک شهر، در مقايسه با تهران، بعدازظهر يا قبل از ظهر باشد، آن شه در شرق يا غرب تهران واقع شده است.
منطقةالبروج
منطقةالبروج يا برجگاه (zodiac) عبارت است از منطقهاى از آسمان که بهصورت نوارى با پهناى حدود ۱۶ درجه از زمين دايرةالبروج را در خود گرفته است و دوازده صورت فلکى مشهور، به فاصلهٔ تقريبى ۳۰ درجه از يکديگر، برآن جاى دارند. بدينسان دايرةالبروج، يعنى مسير حرکت ظاهرى سالانهٔ خورشيد در ميان اين نوار قرار گرفته است و اين نوار از دايرةالبروج در دو طرف به اندازهٔ حدود ۸ درجه امتداد دارد.
پيش از سخن گفتن دربارهٔ فواصل دوازه برج، مىپذيريم که از نظر ناظر زمينى اين منطقهٔ ۳۶۰ درجهاى به دوازده بخش تقريباً ۳۰ درجهاى تقسيم شده و هر بخش را يک صورت فلکى اشغال کرده است. اين دوازه صورت فلکي، از ميان ۸۸ صورت فلکى شناخته شده در آسمان نيمکرههاى شمالى و جنوبي، عبارتند از حَمَل [بره] (Aries)، ثور [گاو] (Taurus)، جوزا [دو پيکر] (Gemini)، سرطان [خرچنگ] (Cancer)، اسد [شير] (Leo)، سنبله [خوشه] (Virgo)، ميزان [ترازو] (Libra)، عقرب [کژدم] (Scorpius)، قوس [تيرانداز] (Sagittarius)، جَدْيْ [بز] (Capricorn)، دَلْوْ [ريزندهٔ آب] (Aquarius)، حوت [ماهي] (Pisces).
هرگاه ناظر زمينى به منطقةالبروج يا دوازده صورت فلکى يا دوازده برج بنگرد مىتواند آنها را تشخيص دهد.
تقسيمبندى دوازدهگانهٔ منطقةالبروج از زمان هيپارخوس [اَبَرخُس] اخترشناس يونانى سدهٔ دوم پيش از ميلاد بهنحو گستردهاى رواج يافت. در زمان او نقطهٔ اول برج حَمَل (First Point of Aries) بر اعتدال بهارى واقع بود بهگونهاى که ورود خورشيد از برج ثور به برج حمل همزمان با رسيدن خورشيد به اعتدال بهارى بود. از آن زمان رسيدن خورشيد به اول برج حمل معادل اعتدال بهارى و آغاز بهار و آغاز سال طبيعى شد.
بهعلت تقديم اعتدالين، به اندازهٔ ۲۳/۵۰ ثانيه در هر سال، که خلاف حرکت ظاهرى خورشيد صورت مىگيرد، چنين مىنمايد که اعتدال بهاره هرسال به اندازهٔ ۲۳/۵۰ ثانيه به پيشواز خورشيد مىرود. از اينرو به مرور زمان ورود خورشيد به نقطهٔ اعتدال بهارى نه در نقطهٔ اول حمل بلکه در درجات بعدى صورت گرفته است، بهطورى که هماکنون، در واقع، زمانى خورشيد به اعتدال بهارى مىرسد که حدود ۵ درجه وارد برج حوت مىشود، و در واقع حدود ۲۵ اسفندماه خورشيد به اعتدال بهارى مىرسد و در حدود ۲۵ اسفندماه است که طول روز و طول شب برابر هستند. اما سنّت برجاىمانده از زمان هيپارخوس [اَبَرخُس] همچنان حفظ شده است و ورود خورشيد به اعتدال بهارى را همان ورود آن به نقطهٔ اول حمل مىدانند.