برنامهريزى استراتژيک بعنوان فرآيند ايجاد و حفظ يک حالت استراتژيک بين اهداف و توانايىهاى يک سازمان و فرصتهاى در حال تغيير بازاريابى تعريف مىشود. يک برنامه استراتژيک بر تهيه شرح وظايفى روشن براى شرکت، اهدافى مرتبط با اين وظايف، تعيين ترکيب فعاليتهاى منطقى و خطمشىهاى عملياتى هماهنگ تکيه دارد.
|
|
|
|
شرح رسالت، شرح هدف سازمان است، يعنى وظيفهاى که سازمان بنا دارد در محيط بيرون به انجام برساند. تنظيم يک شرح رسالت رسمى براى شرکت کار آسانى نيست. بعضى از سازمانها براى دستيابى به يک گزارش خوب از هدف مؤسسه، يک سال و يا بيشتر زمان صرف مىکنند. اين سازمانها در حين کار، درباره خود و فرصتهاى بالقوه سازمان به نکات جديدى پى مىبرند. يک شرح رسالت روشن بهصورت يک دست نامريي راهنماى افراد سازمان خواهد بود، بهنحوى که امکان فعاليت مستقل و جمعى آنان را براى اهداف کلى سازمان ميسر مىسازد.
|
|
|
شرح رسالت شرکت بايد براى کليه سطوح مديريت، بهصورت اهداف تفصيلى در آيد. هر مدير بايد داراى اهدافى معلوم و مسؤول باشد تا بدين اهداف دست يابد.براى نيل به اهداف بازاريابي، نياز به تهيه خطمشىهاى بازاريابى وجود دارد. سپس جزئيات هر خطمشى بازاريابى دقيقاً بررسى مىشود.
|
|
|
ترکيب فعاليتهاى يک شرکت عبارت است از مجموعهاى از فعاليتها و محصولاتى که شرکت را تشکيل مىدهند. بهترين ترکيب، ترکيبى است که نقاط قوت و ضعف شرکت را با فرصتهاى محيطى همساز کند. در اين زمينه شرکت بايد:
|
|
۱. ترکيب فعاليتهاى جارى را تجزيهوتحليل و ارزيابى کرده، نسبت به افزايش، کاهش و يا حذف منابع تخصيصى به هر کدام تصميمگيرى کند.
|
|
۲. خطمشىهاى رشد لازم را براى افزودن محصولات يا فعاليتهاى جديد به ترکيب فعاليتهاى شرکت تهيه کند.
|
|
| تجزيهوتحليل ترکيب فعاليتهاى جارى
|
|
ابزار اساسى در برنامهريزى استراتژيک، ابزارى که با آن مديريت فعاليتهاى تشکيلدهنده شرکت را ارزيابى مىکند، همانا تجزيهوتحليل ترکيب فعاليتها است. يک شرکت علاقهمند است منابع خود را در فعاليتهاى سودآورترى به مصرف برساند و در مقابل، فعاليتهايى را که سودآورى مطلوبى ندارند کاهش دهد و يا کلاً حذف کند.
|
|
براى اين کار، اولين اقدام مديريت، شناسايى فعاليتهاى کليدى است که شرکت را تشکيل مىدهند. اين فعاليتها را مىتوان واحدهاى فعاليت استراتژيک نام نهاد.قدم بعدى براى تجزيهوتحليل فعاليتها، نياز به ارزيابى مديريت از جذابيت واحدهاى فعاليت استراتژيک و تصميمگيرى در خصوص ميزان توجه به هر کدام دارد.
|
|
اکثر روشهاى استاندارد براى تجزيهوتحليل ترکيب فعاليتها، واحدهاى فعاليت استراتژيک را از دو جنبه مهم ارزشيابى مىکنند. يکى از جنبه جذابيت بازار يا صنعت يک واحد فعاليت استراتژيک و يکى از جنبه توانمندى جايگاه واحد فعاليت استراتژيک در آن بازار يا صنعت
|
|
|
طراحى ترکيب فعاليتها علاوه بر ارزيابى فعاليتهاى جاري، مستلزم بررسى فعاليتها و محصولاتى است که شرکت بايد براى آينده آنها را مدنظر قرار دهد.خطمشىهاى رشد عبارتند از:
|
|
|
به معنى فروش بيشتر به مشتريان فعلى بدون ايجاد هرگونه تغيير در محصولات است.
|
|
|
بدان معنى است که بازارهاى جديدى براى محصولات فعلى شرکت شناسايى گردد.
|
|
|
امکان توليد کالاى جديد بررسى مىشود و يا محصولاتى جديد يا همان محصولات قبلى با اندکى تغيير به بازارهاى فعلى عرضه مىشوند.
|
|
|
شرکت مىتواند فعاليتهايى را شروع يا خريدارى کند که کاملاً با محصولات و بازارهاى فعلى وى بىارتباط باشند.
|
|
| برنامهريزى خطمشىهاى عملياتى
|
|
هر دايره عملياتي، نظير بازاريابي، امور مالي، حسابداري، کارپردازي، توليد، کارگزينى و غيره، در فرآيند برنامهريزى استراتژيک نقش مهمى بهعهده دارد. در وهله نخست، هر دايره، اطلاعات مورد نياز برنامهريزى استراتژيک را مهيا مىکند. آنگاه مديريت هر واحد فعاليت، با تهيه برنامه، نقش هر دايره را دقيقاً روشن مىسازد. اين برنامه، نحوه همکارى کليه قسمتهاى عملياتى را براى دستيابى به اهداف استراتژيک نشان مىدهد.
|