وابستگی به الکل الگوی وسواسگونه مصرف الکل است که در DSM-IV-TR با وجود ۳ (یا بیشتر از ۳) حوزه اصلی اختلالات مربوط به الکل که درطی ۱۲ ماه رخ میدهد تعریف شده است. این حوزهها شامل تحمل یا ترک، مصرف مواد در مدت مزان طولانی، استفاده مجدد برخلاف پیامدهای زیانبار جسمی و روانشناختی و تکرار تلاشهای نامفق بهمنظور کنترل مصرف میباشند تشخیص سوءمصرف الکل زمانی داده میشود که الکل در موقعیتهای مخاطرهآمیز فیزیکی (مانند رانندگی) استفاده میشود. سوءمصرف الکل با وابستگی به الکل تفاوت دارد؛ چرا که سوءمصرف شامل تحمل و یا ترک مصرف یا الگوی مصرف وسواسگونه نمیباشد، و یا پیامدهای منفی تکرار در مصرف تعریف میشود. سوءمصرف الکل ممکن است، به شکل وابستگی به الکل درآید و الگوی غیرتطابقی مصرف الکل ممکن است شامل مصرف مستمر مقادیر زیاد، مسمومیت آخر هفته و دورههای مصرف افراطی با دورههائی از هشیاری در فواصل آنها باشد.
داروشناسی
- فارماکوکینتیک:
الکل توسط مجرای معدی - رودهای بهویژه روده کوچک بهخوبی جذب میشود و به سرعت جذب و در سرتاسر بدن توزیع میشود.
اوج غلظت خون در طی ۳۰ تا ۹۰ دقیقه حاصل میگردد. مصرف سریع الکل و یا مصرف با معده خالی عمل جذب را افزایش و زمان برای رسیدن به اوج غلظت خون را کاهش میدهد. افزایش غلظت الکل خون با درجه مسمومیت ارتباط مستقیم دارد. مسمومیت در زمان بالا رفتن غلظت خون الکل بارزتر از زمان پائین آمدن آن است. ۹۰% الکل توسط اکسیداسیون کبدی متابولیزه میشود؛ و باقیمانده بدون تغییر توسط کلیهها و ریهها دفع میشود. الکل دهیدروژناژ باعث تبدیل الکل به استادئید و آلدئید دهیدروژناژ عامل تبدیل استائید به اسیداستیک است. بدن ۱۵ دسیلیتر الکل را در ساعت متابولیزه میکند، که این مقدار با یک نوشیدنی متوسط (حاوی ۱۲ گرم اتانول که ۱۲ اونس آبجو، ۴ اونس شراب، ۱ تا ۵/۱ اونس یک لیکور ۸۰ درجه وجود دارد) مساوی است با افراط در مصرف الکل، آنزیمی که الکل را به سرعت متابولیزه میکند دچار اختلال میگردد.
- داروشناسی عصبی:
الکل از عوامل تضعیفکننده مغز میباشد که ایجاد خوابآلودگی، و کاهش فعالیتهای عصبی مینماید. میتوان الکل را با سایر آرامبخشها، ضداضطرابها؛ مانند بنزودیازپینها، باربیتوراتها، کارباماتها در یک طبقه قرار داد. این داروها با الکل تحمل متقاطع دارند و تابلوی بالینی مسمومیت و ترک آنها مشابه با الکل است و مصرف بیش از حد آنها (Overdose)، بهخصوص زمانیکه همراه با تضعیفکنندهها مصرف میشوند، ممکن اس کشنده باشد. الکل ممکن است بر سیالت غشای سلولی، مراکز لذت در مغز که دوپامین میانجی آنها اس. گیرندههای بنزودیازپین، گیرندههای یونوفوری گلوتاماتی که به اِنمتیل دیآسپارتات (NMDA) اتصال مییابند، و تولید آلکالوئیدهای شبهافیونی تأثیر بگذارد.
اپیدمیولوژی
موقعیت
جمعیت (%)
حداقل یک بار تجربه الکل
۹۰
مشروبخور فعلی
۷۰-۶۰
سوءمصرف (۲۰ تا ۳۰ درصد از بیماران روانی)
مرد: +۱۰
زن: +۵
وابستگی (۲۰ تا ۳۰ درصد از بیماران روانی)
مرد: ۱۰
زن: ۵-۳
سببشناسی
یافتهها بر تأثیر عامل ژنتیک در الکلیسم تأکید دارند که شامل موارد زیر میباشد:
۱. اعضاء نزدیک خانواده چهار بار بیشتر خطر ابتلاء به الکلیسم را دارند.
۲. خطر ابتلاء در دوقلوهای یکتخمکی بالاتر از دوقلوهای دوتخمکی است.
۳. فرزندان یک فرد الکلیک که به فرزند خانوادگی خانوادهای دیگر پذیرفته شدهاند، چهار بار بیشتر خطر ابتلاء دارند.
پسران یک فرد الکلیک، بیشترین خطر ابتلاء را دارند. تفاوتهای فرهنگی و قومی در میران گرایش به مصرف الکل و میزان اثر الکل بر افراد تأثیر بهسزائی دارد. بهعنوان مثال بسیاری از آسیائیها بعد از مصرف مقدار کمی الکل تأثیرات سمی حادی (مانند مسمومیت، سردرد، برافروختگی، و سرگیجه) را نشان میدهند. بسیاری از گروههای قومی (مانند آسیائیها و یهودیان) کمتر به الکل وابسته میشوند؛ در حالیکه نژادهای دیگری مانند اسکیموها، بومیان آمریکا، بعضی از گروههای مردان اسپانیائیتبار (Hispanic men)، میزان ابتلاء بیشتری را نشان میدهند. این نتایج منجر به ارائه نظریه نقش ژنتیک در ابتلاء به الکلیسم گردیده است. اما علل اصلی هنوز مشخص نیستند.
همابتلائی (comordidity)
اثر آرامبخشی و قابلیت دسترسی آسان به الکل باعث گردیده تا رایجترین ماده برای رفع اضطراب، افسردگی، و بیخوابی گردد. با این حال، مصرف طولانیمدت الکل منجر به افسردگی، در فرد وابستهای که ترک را شروع کرده و اضطراب بشود.
ارزیابی درست بیماران مضطرب و افسردهای که افراط در مصرف الکل داشتهاند، مستلزم مشاهده و ارزیابی مجدد پس از ترک است که ممکن است چندین هفته به طول بیانجامد. بسیاری از بیماران پسیکوتیک وقتی داروهای تجویز شده علایم پسیکوتیک را کاهش ندهد و یا اینکه داروهای تجویزشده در دسترس نباشند، به خوددرمانی با الکل روی میآورند. در بیماران دوقطبی، مصرف افراطی الکل غالباً منتهی به اپیزود مانیک میوشد. در بین بیماران دچار اختلال شخصیتی، افراد دارای شخصیت ضداجتماعی، الگوی پایدار وابستگی به الکل را نشان میدهند. سوءمصرف الکل رد بین افرادی که اختلال ناشی از مصرف سایر مواد را دارند شایعتر میباشد، و همبستگی بین وابستگی به الکل و وابستگی به نیکوتین بسیار بالا است.