جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

ای بکرده رخت عشاقان گرو


ای بکرده رخت عشاقان گرو    خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین    هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را که چوگانش ببین    گر یکی گویی در آن چوگان بدو
گفت دل کاندر خم چوگان او    کهنه گشتم صد هزاران بار و نو
کی نهان گردد ز چوگان گوی دل    کاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو
گربه جان عطسه شیر ازل    شیر لرزد چون کند آن گربه مو
زر کان شمس تبریزی است این    صاف باشد گر بجویی جو به جو


همچنین مشاهده کنید