در بررسى روابط توليد آشنائى با عوامل توليد از اهميت ويژهاى برخوردار است. در يک نگاه کلى اين عوامل شامل زمين، نيروى کار، سرمايه و مديريت است. در کشاورزى نهادههائى مثل آب، ماشينآلات، بذر، سموم و کودهاى شيميائي، کود حيوانى و ساختمانها را مىتوان در قالب سرمايه ذکر کرد. در اين قسمت به معرفى اجمالى اين نهاده پرداخته شده است.
زمين
از ديد کلى زمين علاوه بر خاک، شامل منابعى مثل مواد معدني، جنگلها، آبهاى زيرزمينى و ساير منابعى که بهوسيلهٔ طبيعت داده شده نيز مىشود. اين منابع علىالاصول به دو دسته تجديدشدنى (Renewable)، و غيرقابل تجديدشدنى (Nonrenewable)، تقسيم مىشود. بنابراين تقسيمبندى خاک سطحى بهعنوان يک عامل کليدى غيرقابل تجديد است.
علاوه بر اين زمين بهعنوان يکى از عوامل توليد مهم در کشاورزي، غالباً جزء نهادههاى ثابت است. از اين ديدگاه زمين منبع پيچيدهاى است که شامل موارد زير مىشود:
۱. کل اراضى قابل دسترس که شامل زمينهاى زراعي، مراتع، مساحت درختکارى شده و نيز اراضى موات مىشود.
۲. نوع خاک که در برگيرنده عواملى مثل شيب، عمق و رطوبت خاک مىشود.
۳. ميزان حاصلخيزى خاک
۴. سيستم آبيارى و عرضه آب موجود يا پتانسيل توسعه يک سيستم آبيارى
۵. عمليات و ساختارهاى مربوط به حفاظت خاک
۶. عوامل آب و هوائى مثل ميزان بارندگى سالانه، فصل رشد و غيره.
نيروى کار
عامل نيروى کار در برگيرنده تمام خدمات حاصل از اين نهاده در امر توليد است. البته مديريت بهعنوان عامل مجزا در توليد بررسى مىشود. بنابراين در توليد محصولات زراعى نيروى کار شامل مقدارى از اين نهاده است که در عمليات کاشت، داشت و برداشت بهکار مىرود.
نيروى کار هم از لحاظ کمى و هم از لحاظ کيفى قابل بررسى است. از نظر کميت غالباً مقدار نيروى کار برحسب تعداد نفرات در واحد زمان، مثل نفر - روز (يا روز - نفر)يا نفر- سال و غيرو بيان مىشود. پس علىرغم آنکه ممکن است زمان کاشت تا برداشت يک محصول چهار ماه باشد وليکن اگر همه روزه دو نفر بهطور کامل در اين دوره زمانى به فعاليت پيرامون اين محصول مشغول بوده باشند، عملاً ۲۴۰ روز - نفر در توليد محصول موردنظر فعاليت داشتهاند.زيرا:
۲۴۰ = ( ماه ۴) × (۲ نفر) ×( روز ۳۰)
علاوه بر اين قابل توجه است که بايستى در محاسبه مقدار نيروى کار، کار زنان و کودکان و بهطور کلى نيروى کار خانوادگى نيز درنظر گرفته شود. اما غالباً پيشنهاد مىشود فعاليت انجام شده بهوسيله زنان و افراد زير ۱۶ سال و همچنين بالاى ۶۴ سال تعديل گردد. براى مثال مىتوان ساعات کار انجام شده توسط زنان را معادل دوسوم فعاليت مردان و ساعات کار افراد کمتر از ۱۶ سال و بالاى ۶۴ سال را معادل يکدوم فعاليت مردانى قرار دارد که در محدوده سنى فعال هستند. بنابراين علاوه بر کميت کار بايستى کيفيت آن نيز در محاسبات منظور گردد. در رابطه با کيفيت نيروى کار علاوه بر سن و جنس عواملى مثل ميزان مهارت و آموزش نيروى کار را نيز مىتوان در بعضى موارد در نظر گرفت. در صورت لزوم با اعمال ضرايب خاصى امکان تعديل فراهم مىشود.
سرمايه
در تقسيمبندى کلاسيک نهادهها، بهجز نيروى کار بقيه عوامل توليد تحت عنوان سرمايه محسوب مىشود. اما بهطور عام سرمايه عبارت از کالاهائى است که خدمات مفيدى ارائه مىکنند. از اين نقطهنظر هر کالاى سرمايهاى داراى دو ويژگى است:
۱. اين کالا مستقيماً در جهت ارضاء خواستهاى مصرفکننده آن به کار نمىرود. بلکه از آن در جهت توليد کالاهاى مورد مصرف آنها بهکار مىرود.
۲. کالاهاى سرمايهاى در طول عمر مفيد خود به مصرف مىرسند و اصطلاحاً مستهلک مىشوند.
در بخش کشاورزى ماشينآلات و ساختمانها از عمدهترين کالاهاى سرمايهاى هستند. براى مثال تراکتور صرفاً بهخاطر توليد محصولات کشاورزى مورد استفاده واقع مىشود و در طول چندين فصل زراعى بهکار گرفته مىشود. در اقتصاد توليد معمولاً استهلاک ساليانه اين قبيل نهادهها موردنياز است.
ساختمانهاى کشاورزى نيز که شامل کليه سيلوها، انبارها، ساختمانهاى دامى و تمامى ساختمانهاى موجود در اراضى کشاورزى مىشود جزء سرمايه ثابت به حساب مىآيد.
آب را نيز بهعنوان يکى از مهمترين و محدودکنندهترين نهادههاى توليد کشاورزى مىتوان در اين مقوله جاى داد. گذشته از آنکه در بسيارى از نقاط ايران کمبود نسبى آب مسائلى را ايجاد کرده است و از لحاظ مسائل فنى مباحث زيادى پيرامون آن وجود دارد وليکن در بحث اقتصادى توليد، مقدار بهکار رفته آن براى محصول موردنظر همواره بهعنوان يک مسئله تلقى مىشود. در حقيقت اندازهگيرى ميزان دقيق آب مصرفى محصولات بهويژه در شرايطى که تلفات شديد آب مطرح است غالباً توسط مهندسين آبيارى انجام مىگردد. با وجود اين در اقتصاد توليد و بهويژه در تخمين تابع توليد يا مقدار آب و يا ارزش آب مصرفى بهعنوان نهاده آب بهکار مىرود در صورتىکه مقدار آب موردنظر باشد مىتوان با احتساب تعداد دفعات آبيارى محصول و ضرب آن در مقدار آب مصرفى در هر نوبت به کل ميزان آب دست يافت. براى اين کار معمولاً ميزان آبدهى منبع تأمين آب معلوم است. بنابراين با آگاهى از تعداد ساعات هر نوبت آبيارى از اين منبع مىتوان به ميزان آب قابل دسترس در هر نوبت دست يافت.
البته تلفات آب را نيز بايستى بهحساب آورد بهنحوى که ميزان آب قابل استحصال در سر مزرعه بهعنوان رقم نهائى منظور گردد. اما در صورتىکه ارزش آب ملاک قرار گيرد بايستى علاوه بر محاسبات فوق کليه هزينههاى تأمين آب در واحد زمان را محاسبه نمود. اين هزينهها شامل مواردى مثل استهلاک چاه، لايروبي، سوخت، موتور و پمپ، تعمير و نگهدارى و ميزان حق آبه و هر قلم هزينهاى ديگر مىشود. با داشتن مجموع هزينهها براى يک واحد زمانى معين، مثلاً يک ساعت و همچنين ميزان آب در دسترس در همين مدت زمانى به سادگى هزينه هر واحد آب بهدست مىآيد.
مديريت (Management)
در جريان سازماندهى ساير نهادههاى توليد، تصميمگيرى درباره اينکه چگونه، چه وقت و چه محصولى توليد شود، جزء مشاغل روزمره کشاورز بهحساب مىآيد. انجام اين امور نيازمند پذيرش ريسک است. زيرا شرايط آب و هوائى و محيط غيرقابل کنترل کشاورزى از جمله عواملى است که باعث ايجاد نامطمئنى (Uncertainty)، در کشاورزى مىشود. با اعمال مديريت صحيح از طريق مثلاً بهکارگيرى تکنيکهاى جديد توليد و سازماندهى سيستم توليد مىتوان تا حدودى اين شرايط را کنترل کرد. زيرا مديريت را مىتوان در ترکيب و هماهنگى ساير عوامل توليد براى دستيابى به يک سرى اهداف معين در يک زمان معين تعريف کرد.
البته مديريت از جوانب مختلف قابل ارزيابى است. از جمله در کنار توانائىهاى کلى مدير بايستى به مهارتهاى تخصصى و آموزشهاى مدير نيز توجه نمود. زيرا فقدان اين موارد باعث کارآ نبودن و سودآور نبودن فعاليت توليدى خواهد شد. به بيان ديگر اعمال مديريت صحيح افزايش عملکرد محصولات و همچنين استفاده کارآ از منبع توليد را به همراه دارد. باتوجه به اين مطلب در مباحث اقتصاد توليد ميزان کارآئى توليد را بهعنوان ميزان مديريت اعمال شده مىتوان درنظر گرفت.