چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی


هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی    نیکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشی
غم و اندیشه در آن دایره هرگز نرود    به حقیقت که تو چون نقطه میانش باشی
هرگزش باد صبا برگ پریشان نکند    بوستانی که چو تو سرو روانش باشی
همه عالم نگران تا نظر بخت بلند    بر که افتد که تو یک دم نگرانش باشی
تشنگانت به لب ای چشمه حیوان مردند    تشنه‌تر آن که تو نزدیک دهانش باشی
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند    تو دگر نادره دور زمانش باشی
وصفت آن نیست که در وهم سخندان گنجد    ور کسی گفت مگر هم تو زبانش باشی
چون تحمل نکند بار فراق تو کسی    با همه درد دل آسایش جانش باشی
ای که بی دوست به سر می‌نتوانی که بری    شاید ار محتمل بار گرانش باشی
سعدی آن روز که غوغای قیامت باشد    چشم دارد که تو منظور نهانش باشی


همچنین مشاهده کنید