- وضعيت مالى:
|
مشکل نهائى مشکل مالى است. علىرغم برنامههاى پرداخت حقوق بازنشستگي، افراد تحت شرايط مختلفى بازنشسته مىشوند. وضع مسکن و سلامت آنان تغييراتى دارد و بىعدالتى مربوط به ميزان درآمد است. همانگونه که پيش از اين گفتيم عدم دسترسى به درآمد قابل مصرف قيد و بندهائى در مورد گزينش اوقات فراغت فراهم مىآورد. براى بسيارى از مردم نياز نداشتن به وامهاى خانه، پيچيدگى سياستهاى بيمهٔ عمر، و انگيزههاى مالى مربوط به اوايل دوارن بازنشستگى ممکن است به بازنشستگى پربار، بدون مشکلات مالى و سرشار از فرصتهائى براى شرکت در بازار اوقات فراغت منجر گردد. معهذا براى عدهاى ديگر، ميزان درآمد بهطور عمده افت مىکند يعنى بخش تجارى تدارک اوقات فراغت افراد مسن را ناديده مىگيرد. اين موضوع مهم است که کهنسالان از بيشتر تصاوير ذهنى تجارى حذف شدهاند. هدف گروه تبليغات فرآوردههاى مصرفى از قبيل نوشابهها، اتومبيل، پودرهاى تميزکننده و وسايل ويژهٔ اوقات فراغت جوانان و افراد خوشبنيه و تندرست هستند. روشن است که افراد مسن جمعيت هدف چشمگيرى بهشمار نمىآيند و بخش تجارى علاقهٔ زيادى به آنها ندارد.
|
|
اين چهار عامل مرتبط با تجربيات و شرايط بازنشستگى بر روى هم با آنچه در مورد کار با دستمزد ديده مىشود، مغايرت دارد. هم پارکر (۱۹۸۳) وهم لانگ (۱۹۸۵) بر آن هستند که بهعلت وابستگى پيوسته به اختلافيات کاري، فعاليتهاى اوقات فراغت در دوران بازنشستگى اهميت و مفهوم تازهاى پيدا مىکند. از آنجا که بيشتر مردم (۵۸%) در دوران بازنشستگى بهدنبال کارهاى بهخصوصى نيستند، مفهوم آن دسته از فعاليتها که پايدار است، از آنچه بهعنوان اوقات فراغت تلقى مىشود (راهى براى استراحت و رهائى از کار کردن) تغيير مىيابد و بيشتر حالت کار - مانند و جايگزين استخدام به خود مىگيرد. بنابراين، فعاليتهاى عادى اوقات فراغت از قبيل باغباني، DIY و ساختار زمان (وقت) بهعنوان کار داوطلبانه مفاهيم تازهاى به خود مىگيرد و به راههاى جديدى مورد ارزشيابى قرار مىگيرد. برعکس باغبانى که در موارد ديگر وقتى که فراغت از کارهاى موظف اجازه مىدهد به آن پرداخته مىشود، ممکن است حالا به سرگرمى رضايتبخشى تبديل گردد. اين تغيير موقعيت مفهوم فعاليت 'اوقات فراغت' نشاندهندهٔ پاسخ افرادى است که با زمان ساختار نيافته روبهرو شدهاند و مىخواهند احساس داشتن فعاليتى هدفدار را براى خود ايجاد نمايد.
|
|
|
پيش از اين تمايزى بين تجربهٔ بازنشستگى و تجربهٔ افراد مسن قايل شديم، تمايزى که بهعلت متداول شدن بازنشستگى قبل از موعد بهعمل آمد. پيرمردان 'کهنسال' براى مرحلهٔ 'کاهش ديد چشم' همراه با تقليل قوا، سختتر شدن کار در خانه، و کاهش دسترسى به اوقات فراغت مبتنى بر خانواده با مشکلات مشابهى مواجه مىشوند. بچهها ازدواج مىکنند و در جستوجوى شغل به جاهاى ديگر مىروند در حالىکه ميزان بيوه شدن و از دست دادن همسر در انزوا و 'محروميت' دوران کهنسالى افزايش مىيابد.
|
|
بنابراين بسيارى از افراد کهنسال از بابت فعاليتهاى اوقات فراغت با قيد و بندهاى زيادى روبهرو مىشوند. اين محدوديتها را مىتوان به شکل زير خلاصه کرد:
|
|
- کاهش منابع اقتصادي، اجتماعى و فيزيکى
|
|
- افزايش جدائى از خانواده و اجتماع
|
|
- مشکلتر شدن انجام امور خانه و مراقبت از خويش
|
|
شوراى ورزش افراد بالاى ۵۰ سال را بهعنوان گروه هدف براى فراهم آوردن اوقات فراغت بهشمار مىآورد و در برنامهٔ سياستگذارى خود تحت عنوان ده سال آينده به اين موضوع پرداخته است. بررسى کنيد که در مراکز ورزشى محل شما براى افراد مسن چه تدارکاتى بهعمل آمده است. با اين همه، چنانکه کلارک و کريتچر (۱۹۸۵) اشاره کردهاند:
|
|
... ساختاردهى به وضعيت اقتصادى و اجتماعى کهنسالى و نتايج روانىئى که در پى دارد، بهبود دسترسى افراد مسن به دامنهٔ با مفهومى از فعاليتهاى اوقات فراغت را دشوار مىسازد.
|
|
عموماً هم بخش دولتى و هم بخش داوطلب از اين موضوع آگاه هستند که فرصتهاى اوقات فراغت کهنسالان با محدوديت روبهرو است. و بنابراين گزينههاى محدودى دارند. در حالىکه اين موضوع مهم است که بر ساختاردهى اجتماعى سن تأکيد کنيم. جالب است که بيشتر فعاليتهاى عمومى اوقات فراغت افراد مسنتر براساس از سرگيرى فعاليتهاى فرهنگى دورههاى گذشتهٔ زندگى استوار شده است. افراد مسن براى استفاده از اوقات فراغت خارج از خانه به شبکههاى حمايتى اجتماعى (کليساها، انجمنهاى محلي، مؤسسات روستائي) وابسته هستند. در اين نقاط بقايائى از فعاليتهاى اجتماعى خودسازمانيافته به چشم مىخورد که در گذشته رايج بود و با فعاليتهاى اوقات فراغت مبتنى بر فنآورى و متوجهِ مصرفکنندهٔ جامعهٔ امروز بهشدت مغايرت دارد. فعاليتهائى چون ورقبازي، آوازهاى دستهجمعي، شعرخواني، گفت و گو با متخصصات محلى و گردش بيرون شهر با کالسکه را، گروههاى محلى مانند گروههاى صنفى زنان روستائي، اتحاديههاى مادران، انستيتوهاى زنان، و باشگاههاى داربى و جان ترتيب مىدهند. در اينجا افراد از اوقات فراغتى که خود آنها در مجموعههاى خود - سازمانيافته توليد مىکنند استفاده مىنمايند. در گذشته، نبودن بديلهاى واسطهگر بدين مفهوم بود که مردم مىبايستى خودشان وسايل تفريح خود را فراهم آورند. وقت باقىمانده اين شيوهٔ اوقات فراغت زندگى را که بهسرعت در حال ناپديد شدن است، مىتوان در گروههاى محلى يافت که اکثر اعضاء آن را افراد مسن (بهويژه سفيدپوستان) تشکيل مىدهند.
|