|
جمعيتشناسى، به مانند دانشهاى ديگر، در آغاز پيدائى خود قلمرو محدودى داشت، اما بعدها دامنهٔ اين علم گسترش يافت و بر مباحث آن افزوده شد. امروزه موضوعهائى مورد مطالعهٔ جمعيتشناسى چنان گسترده است که ديگر نمىتوان از تمام بررسىهاى جمعيتى تحت يک عنوان واحد سخن به ميان آورد.
|
|
در بررسى شعبات جمعيتشناسى به طبقهبندىهائى برمىخوريم که از يک سو بهدليل گسترش مطالعات جمعيتي، پيدائى آنها در جوامع بشرى اجتنابناپذير بود و از سوى ديگر براى تسهيل بررسىهاى جمعيتشناسى ناگزير از اين طبقهبندى هستيم.
|
|
طبقهبندى شاخههاى جمعيتشناسي:
|
|
۱. جمعيتشناسى کّمى و جمعيتشناسى کيفى
|
۲. جمعيتشناسى توصيفى و جمعيتشناسى تبيينى و تحليلى
|
۳. جمعيتشناسى نظرى و جمعيتشناسى کاربردى
|
۴. جمعيتشناسى ايستا (سکونى) و پويا (حرکتى) و... (نيک خلق، ۱۳۷۴؛ ۱۸).
|
|
در يک طبقهبندى کلى، مطالعات جمعيتى را مىتوان به دو شاخه تقسيم کرد: جمعيتشناسى کمّى و جمعيتشناسى کيفي.
|
|
|
|
|
|
جمعيتشناسى کمى عبارت است از مطالعهٔ ساخت و حرکات جمعيت در زمان و مکان براى کشف علل و عوامل مؤثر در آنها و رابطهٔ پديدههاى جمعيتى با پديدههاى اجتماعى ـ اقتصادى و رواني. آنچه که در جمعيتشناسى کمّى مورد توجه است، استنباط آمارى از عوامل متغير جمعيت براى رسيدن به 'قوانين کلي' و پيدا کردن روابط ميان آنهاست. در اين شاخهٔ جمعيتشناسي، از رياضيات و آمار مدد مىگيرند و با ارائهٔ فرضيهها و آزمون آنها، به پيشبينى حرکات جمعيت مىپردازند. جمعيتشناسى کمّى خود به دو شاخه تقسيم مىشود: توصيفى و تحليلي.
|
|
|
|
شاخهاى است از جمعيتشناسى کمّى که موضوع آن عبارت است از مطالعهٔ:
|
|
۱. تعداد جمعيت، ويژگىها و توزيع آن در يک منطقه و حوزهٔ خاص.
|
۲. تعيين تغييرات شمار جمعيت و ويژگىها و توزيع در زمان.
|
۳. تفسير و توجيه عوامل عمدهٔ اين تغييرات براساس سه متغير اساسى باروري، مرگ و مهاجرت.
|
|
چنانکه پيداست، جمعيتشناسى توصيفى به بررسى متغيرهاى محض يا درونى و خالص نظام جمعيتى از طريق سنجش آمارى مىپردازد. 'جمعيتشناسى رياضي' ، جمعيتشناسى نظرى يا محض' ، 'جمعيتشناسى کاربردي' ، و 'جمعيتشناسى تطبيقي' از شاخههاى جمعيتشناسى توصيفى هستند.
|
|
- جمعيتشناسى نظرى يا محض:
|
شاخهاى است از جمعيتشناسى توصيفى که چگونگى روابط کمى ميان پديدههاى جمعيتى را بهصورت کلى و انتزاعى (جدا از ارتباط آنها با ساير پديدهها) مورد مطالعه قرار مىدهد. جمعيتشناسى نظرى به روابط صورى ميان مفاهيم مختلف جمعيتى توجه دارد (اماني، ۱۳۵۴؛ ۱).
|
|
- جمعيتشناسى رياضى:
|
شعبهاى است از جمعيتشناسى توصيفى که در آن از تکنيکها و روشها و مدلهاى رياضى استفاده مىکنند و کاربرد آن عبارت است از تحليل و استنتاج از دادههائى که در آمارگيرى بهدست مىآيند. به عبارت ديگر، جمعيتشناسى رياضى بهطور کلى اعمال هرگونه روش رياضى در زمينهٔ جمعيتشناسى و کاربرد روشهاى رياضى در دادههاى تجربى را نيز در برمىگيرد (اماني، ۱۳۵۴؛ ۲).
|
|
- جمعيتشناسى کاربردى:
|
بخشى از جمعيتشناسى توصيفى است که هدف آن عبارت است از اعمال روشها و استفاده از دادهها و يافتههاى جمعيتشناسى نظرى و رياضى در عمل و مطالعات اجتماعى و اقتصادي، و همچنين کاربرد روشهاى رياضى و نظرى جمعيتشناسى در مطالعات جمعيتي. به نظر برخى از جمعيتشناسان، نمىتوان جمعيتشناسى کاربردى را شاخهاى مستقل به حساب آورد. از اينرو تنها به مثابهٔ بخش کاربردى جمعيتشناسى و تحت عنوان 'کاربرد جمعيتشناسي' از آن نام مىبرند.
|
|
- جمعيتشناسى تطبيقى:
|
مطالعهٔ تطبيقى پديدههاى جمعيتى از جملهٔ شاخههاى مهم در قلمرو جمعيتشناسى توصيفى است. اين شاخه از مطالعات جمعيتشناختى امکان مىدهد که مسايل و ويژگىهاى جمعيتى جوامع مختلف را در شرايط گوناگون مورد بررسى قرار داده، وجوه افتراق و اشتراک آنها را از راه مقايسه، به نحوى مملوس نشان دهيم (زنجاني، ۱۳۵۰؛ ۲).
|
|
|
جمعيتشناسى تحليلى شاخهٔ ديگرى است از مطالعات جمعيتى که به تجزيه و تحليل متغيرهاى ثانوى يا بيرونى که از نوع فرهنگي، اقتصادى يا اجتماعى هستند، مىپردازند زيرا باروري، مرگ و مهاجرت متغيرهاى مستقل نيستند، بلکه وابسته شديدى به مسايل اجتماعى و فرهنگى دارند و تحتتأثير عوامل بىشمار طبيعي، اجتماعي، اقتصادى و روانى قرار مىگيرند و در مقابل، تغييرات جمعيتى نيز اثرات وسيعى روى شرايط اجتماعى و اقتصادى جامعه دارند. 'جمعيتشناسى اقتصادى و اجتماعي' ، 'جمعيتشناسى تاريخي' و 'نظريهها و عقايد جمعيتي' از شاخههاى جمعيتشناسى تحليلى هستند.
|
|
- نظريهها و عقايد جمعيتى:
|
شاخهاى است از جمعيتشناسى تحليلى که موضوع آن عبارت است از بحث منظم و منطقى پيرامون مسايل نظرى جمعيت و بررسى انتقادى مکاتب و نظريههاى جمعيتي. نظريههاى جمعيتى را نبايد با 'جمعيتشناسى نظري' اشتباه کرد چرا که اين رشته به بررسى عقايد و نظريههاى جمعيتى و ارتباط متقابل ميان عامل جمعيت و عوامل اقتصادى ـ اجتماعى و سياسى جامعه مىپردازد. در بسيارى از موارد، نظريهها و مکاتب جمعيت شناختى مبناى تنظيم و اتخاذ سياستهاى جمعيتى را تشکيل مىدهند (اماني، ۱۳۵۴؛ ۲ و ۷۶). بررسى نظريهها و مکاتب جمعيتى را در طول زمان 'تاريخ عقايد جمعيتى' مىنامند.
|
|
- جمعيتشناسى تاريخى:
|
مطالعهٔ تاريخ تحولات و دگرگونىهاى جمعيتى شاخهاى است از جمعيتشناسى تحليلى که به بررسى تحولات جمعيت در طول تاريخ مىپردازد. اين اصطلاح، گاه در مفهوم محدودتر براى مطالعهٔ تاريخ جمعيت در دورهاى که آمارهاى قابل اعتمادى وجود نداشته باشد، بهکار مىرود و در عين حال روش خاصى براى مطالعهٔ اين دوره محسوب مىشود (اماني، ۱۳۵۴؛ ۲).
|
|
- جمعيتشناسى اقتصادى و اجتماعى:
|
براى مطالعهٔ روابط ميان پديدههاى جمعيتى بهصورت همبستگى و تأثير و تأثر متقابل آنها با هم (از يکسو) و با پديدههاى اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى (از سوى ديگر)، شاخههاى جديدى وجود دارد: وقتى جمعيتشناسى مسايل جمعيتى را در ارتباط متقابل با پديدههاى اقتصادي، اجتماعى يا فرهنگى جامعه مورد مطالعه قرار مىدهد، 'جمعيتشناسى اقتصادي' ، 'جمعيتشناسى اجتماعي' ، 'جمعيتشناسى فرهنگي' ، و يا بهطور کلي، 'جمعيتشناسى اقتصادى و اجتماعي' ناميده مىشود.
|
|
|
شاخهاى است از مطالعات جمعيت که با کمک دانشهاى ديگر، جنبههاى کيفى جمعيتها را از نقطه نظر زيستى و وراثت و تأثيراتى که محيط اجتماعى و جغرافيائى در آنها برجاى مىگذارند، مورد بررسى قرار مىدهد. اين شاخه، مطالعات مربوط به ويژگىهاى ارثى جمعيتها (علم وراثت و ژنتيک جمعيت)، رابطهٔ جمعيت با محيط زيستى و جغرافيائى (محيطشناسى انساني)، يعنى ارتباط زيست سنجى با آمار، و همچنين خصوصيات نژادي، قومي، فرهنگي، زباني، ديني، ملى و بهداشت عمومى و بهداشت بارورى جمعيتهاى جهان را در برمىگيرد.
|