|
|
مولانا حکيمالدين (يا کمالالدين) ادريس بن مولانا حسامالدين على بدليسى از فارسىنويسان و منشيان معروف در پايان سدهٔ نهم و اوايل سدهٔ دهم هجرى است. وفاتش به سال ۹۲۶ در استانبول اتفاق افتاد و او را در محلهٔ ايوب نزديک مسجد زينبخاتون به خاک سپردند و قبرش اکنون بهنام ادريس کوشکو معروف است.
|
|
حيکمالدين در دانشهاى عهد خود دست داشت و تأليفاتى از خود به يادگار گذاشت که از آنجمله است شحر گلشن راز شيخ محمود شبسترى به فارسى الحقالمبين در شرح حقاليقين در کلام به فارسي، رسالةالاباء عن مواقعالوباء و جوازالفرار عنه، شحر فصوصالحکم ابنالعربى در عرفان، مرآةالجمال به فارسي، هشت بهشت فى تاريخ آل عثمان به فارسي، سليمنامه به فارسي، مؤلف در انشاء هشت بهشت بسيار کوشيده است که سبک عطاملک جوينى و شيوهٔ وصاف و روش معينالدين يزدى و هنجار شرفالدين علىيزدى را پيروى کند.
|
|
|
خواجه جمالالدين عطاءالله بن فضلالله دشتکى شيرازى از خاندان معروف سادات دشتکى شيراز است که در پايان سدهٔ نهم و اوايل سدهٔ دهم هجرى در هرات ميزيسته و با سلطانحسين بايقرا همزمان و نخست از وزراء او بود و سپس منصب اشراف ديوان يافت و بعد از وفات آن پادشاه (۹۱۱هـ) شغلى نپذيرفت تا آنکه به تصريح خواندمير در اوايل سال ۹۲۷هـ در هرات درگذشت. از تأليفات مهم او به فارسى کتاب روضةالاحباب فى سيرةالنبى والآل والاصحاب است و کتب تکميل الصناعة در علم قوافى.
|
|
|
حسنبن روزبهان شيرازى از مؤلفان سدهٔ دهم هجرى است که در اصفهان بهسر مىبرده و براى يکى از وزيران آن شهر بهنام شمسالدوله (يا شمسالدين؟) محمد که معاصر بوده است با شاه طهماسب صفوى (۹۳۰-۹۸۴هـ) کتابى در اخلاق تأليف کرده و به وى تقديم داشته و بهنام او آن را اخلاق شمسيه ناميده است. در همين کتاب گويد که در سال ۹۲۴ رسالهٔ فراست امام فخررازى را به فارسى ترجمه کرده و مطلبهائى بر آن افزوده و آن را مرآةالانسان ناميده است. نثر کتاب خوب و روان و منسجم و با همان زبان سالم آثار فارسى در آخرهاى سدهٔ نهم و اولهاى سدهٔ دهم هجرى است و نويسنده بيتهاى بسيار به همراه نثر در آن آورده و چون خود شاعر بوده و در شعر 'حسن' تخلص مىکرده، ظاهراً بيشتر آن بيتها از اوست.
|
|
|
قاضى اختيارالدين حسن (يا حسين) بن عياثالدين حسينى زاوهاى تربتى معروف به 'قاضى اختيار' و به 'اختيار حسينى' از شاعران و مؤلفان مشهور پايان سدهٔ نهم و آغاز سدهٔ دهم است. پدرش و خود او و هر دو پسرش از قاضيان عهد بودند. وى در جوانى از زاوه به هرات رفت و در آنجا دانشهائى ادبى و دينى آموخت و با پيشرفتى که در اين دانشها حاصل کرد در پايان عهد سلطانحسين بايقرا منصب قضاى هرات بدو مفوض گشت و در شمار رجال متنفذ هرات در عهد آن پادشاه درآمد و بعد از وى چندى ملازم پسرش بديعالزمان ميرزا بومد و در استيلاء محمدخان شيبانى در مقام قضاى هرات باقى ماند و پس از کشته شدن او به زادگاه خود بازگشت و در آنجا بود تا در سال ۹۲۸هـ درگذشت و در تربت به خاک سپرده شد.
|
|
به قاضى اختيار چند کتاب فارسى نسبت داده شده که عبارت است از: مختارالاختيار و اساسالاقتباس و رسالهاى در فقه و اخلاق همايون.
|
|
اخلاق همايون را قاضى نخست براى سلطانحسين ميرزا بايقرا نوشته و بعد از آن بهنام ظهيرالدين بابر (م ۹۳۷هـ) در آورده و به سال ۹۱۲ تأليف ان را به پايان برده است.
|
|
|
قاضىاحمدبن محمد غفارى از مؤلفان و نويسندگان مشهور سدهٔ دهم هجرى است. به قول سامميرزا در حدّت ذهن و سليقهٔ انشاء شهرت داشت و بنا به نوشتهٔ همان شاهزاده چندگاهى ملازم او بود و او اين بيت را از سرودههاى قاضى نقل کرده است:
|
|
پس از عمرى نشيندگر دمى پيش من آن بدخو
|
|
ز بخت طالع برگشتهٔ من زود برخيزد
|
|
|
و تذکرهنويسان ديگر که چيزى از اشعار قاضى نشنيده و نخواندهاند همه همين يک بيت را از تحفهٔ سامى بهعنوان شاهد شاعرى وى روايت نمودهاند.
|
|
قاضى احمد دو اثر بسيار مشهور دارد: نگارستان و تاريخ جهانآرا (يا نسخ جهانآرا).
نگارستان مجموعهاى است از نوادر حکايات و روايات که از کتابهاى مشهور تاريخى فراهم آمده است و مؤلف اسم اين مأخذها را در پايان مقدمهٔ کتاب آورده. اين کتاب به سال ۹۵۹ تأليف شده و بهنام شاه تهماسب در آمده است. کتاب ديگر قاضى احمد کتاب جهانآرا، يا نسخ جهانآرا، تاريخ عمومى مفصل از خلقت تا سال ۹۷۲ هجرى است. مؤلف در مقدمهٔ کتاب ستايش ابوالمظفر شاه طهماسب بهادرخان کرده و گفته است که چون در اين کتاب به سه قسمت منقسم است که هر يک از آنها نسخه نام دارد، آن را نسخ نام دارد، آن را نسخ جهانآرا مىنامد. کتاب به سبب اشتمال بر اطلاعات بسيارى دربارهٔ سلسلههاى پادشاهان مختلف کوچک و بزرگ و نظم و ترتيب خاص آنها قابل توجه است.
|
|
|
شيخالاسلام شمسالدين احمدبن سليمان رومى حنفى معروف به ابنکمال پاشا يا کمال پاشازاده از دانشمندان و مؤلفان بزرگ در قلمرو دولت عثمانيان و از رجال معروف آن دولت در نيمهٔ اول سدهٔ دهم هجرى بوده است.
|
|
کمال پاشازاده در عهد خود بسيار محترم بود و او را مفتىالثقلين خطاب مىکردند. بهجز ترکي، پارسى و عربى مىدانست و از او اثرهاى متعدد به هر سه زبان بازماند. از جمله آثارش رساله در لغت فرس ـ محيطاللغه در ترجمهٔ لغات به فارسى ـ مزيةالسانالفارسى على سائر الالسنة ماخلاالعربية، و کتاب مشهور او بهنام نگارستان که به تقليد از گلستان سعدى و بهارستان جامى فراهم آمده و در سال ۹۳۹ در ادرنه نگارش يافته و به هشت باب تقسيم شده که در آنها دربارهٔ موضوعاتى مثل سيرت پادشاهان، فضيلت درويشان ... سخن رفته است. بيشتر حکايات که در اين کتاب اخلاقى نقل شده در سيرت شخصىهاى تاريخى مثل شاهان ساساني، پيامبر اسلام، خلفا، شاهان غزنوى و سلجوقى است. نويسنده اثر خود را بر بهارستان جامى برترى داده ولى به ارجمندى مقام گلستان اعتراف نموده است.
|
|
|
زينالدين محمودبن عبدالجليل واصفى تاشکندى هروي، پيرامون سال ۸۹۰هـ در تاشکند ولادت يافت و در جوانى به هرات رفت و محضر شاعر بزرگ نورالدين عبدالرحمن جامى را در آنجا درک کرد، و چون ديرگاه در آن شهر زيسته به هروى معروف شد.
|
|
وى مؤلف کتاب مشروحى در تاريخ است بهنام بدايعالوقايع که رويدادهها و سرگذشتها و مطالبهائى را از مشهودات و مسموعات خود در آن يادداشت کرده و در آن علاوه بر بعضى رويدادههاى عهد سلطانحسين بايقرا، شرح حال عدهاى از شاعران و فاضلان معروف عهد مؤلف آمده است که بيشتر آنان را ديده و در محفلهايشان حضور داشته و با بعضى آنان معاشرت و مجالست کرده است.
|
|
واصفى هروى از غزلسرايان و قصيدهگويان عهد خود بود و قسمتى از قصيدههاى خود را که در مدح پادشاهان اوزبک سروده و در کتابش بدايعالوقايع آورده است. بعضى از اين قصيدهها کاملاً مصنوع و به رسم شاعران متصنع داراى التزامات دشوار هستند و بر روى هم مهارت گوينده را در نظم مىرسانند.
|