جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عشق تو قضای آسمانست


عشق تو قضای آسمانست    وصل تو بقای جاودانست
آسیب غم تو در زمانه    دور از تو بلای ناگهانست
دستم نرسد همی به شادی    تا پای غم تو در میانست
در زاویهای چین زلفت    صد خرده‌ی عشق در میانست
این قاعده گر چنین بماند    بنیاد خرابی جهانست
با حسن تو در نواله‌ی چرخ    رخساره‌ی ماه استخوانست
وز عافیتی چنین مروح    در عشق تو عمر بس گرانست
با آنکه نشان نمی‌توان داد    کز وصل تو در جهان نشانست
دل در غم انتظار خون شد    بیچاره هنوز در گمانست
گفتم که به تحفه پیش وعده‌اش    جان می‌نهم ار سخن در آنست
دل گفت که بر در قبولش    هرچه آن نرود به دست جانست
بازار سپید کاری تو    اکنون به روایی آنچنانست
کانجا سر سبز بی‌زر سرخ    چون سیم سیاه ناروانست
زر بایدت انوری وگر نیست    غم خور که همیشه رایگانست
بی‌مایه همی طلب کنی سود    زان گاهی سود و گه زیانست


همچنین مشاهده کنید