|
| عيدهاي ملي و مذهبى، استان زنجان
|
|
در اين استان، عيدهاى ملى و مذهبى در مجموع مانند ساير نقاط ايران برگزار مىشوند و ويژگى محلى خاصى در آنها مشاهده نمىشود. تنها تفاوت در برگزارى اين نوع مراسم، انجان آن به زبان محلى است.
|
|
در گذشته، يکى از رسمهاى شب عيد. بردن پاى (سهم) از طرف بزرگترها به خانههاى وابستگان نزديک بود که عصر و شب عيد انجام مىگرفت. براى مثال، پدر خانواده براى دختران خود که شوهر کرده بودند، يا برادران براى خواهران و خواهرزادگان خود «پاي» مىدادند و محتواى آن عبارت بود از : برنج پخته و يک يا چند نوع خورش، بورانى و همهٔ غذاهايى که براى شب عيد تدارک ديده شده بودند. علاوه بر مواد غذايى، مقدارى پارچه يا پوشاک نيز در يک سينى بزرگ مسى قرار مىدادند، روى سينى را با پوششى پارچهاى در رنگهاى مختلف که مليلهدوزى يا گلدوزى شده بود، مىپوشاندند و جوانى از اعضاى خانواده، بردن پاى را به عهده مىگرفت. اين شخص سينى را بر روى سر گذاشته و با احتياط حمل مىکرد. کسى که پاى را مىبرد. خوشحال بود؛ زيرا هديهاى مانند پيراهن، جوراب، تخممرغ رنگ کرده، پول نقد و مانند آن نصيبش مىشد. منظرهٔ حمل سينىها و پارچههاى رنگارنگى که بر روى آن انداخته شده بود، در غروب آفتاب بسار جالب و ديدنى بود و در شب عيد، اغلب کوچهها و خيابانها مملو از اين «پاي» بران مىشد.
|
|
اين رسم را هنوز هم در بعضى از روستاهاى استان زنجان به جاى مىآوردند؛ اما در شهرها ظاهراً فراموش شده و در روزهاى عيد به ديد و بازديدهاى معمولى اکتفا مىگردد.
|
|
| قربان بايرام، استان گلستان
|
|
عيد قربان که مهمترين جشن ترکمنهاست در روز دهم ذيحجه با قربانى کردن دامها برگزار مىشود. مراسم اين عيد از روز هفتم ذيحجه شروع مىشود، اين روزها را، روزهايى که از بوى خوش جشن، خبرى دهد، مىنامند. در اين روز خانه و تمام اسباب و وسايل را تميز مىکنند. روز هشتم روز «عيد مردگان» است که براى مردگان «پاسدق» نذر مىکنند که نوعى نان است. روز نهم «ديرى عيد» روز زندههاست و بهترين و تميزترين لباسهايشان را مىپوشند. شب قبل از عيد استحمامى مخصوص مىکنند که به آن «قربان شوره» مىگويند. دهم يا «قربانليق» روز قربانى کردن در راه خداست. روزهاى يازدهم و دوازدهم روزهاى صدقه دادن يا «چاقرمق» به معنى دعوت کردن است و براى خوردن آبگوشت قربانى، همديگر را دعوت مىکنند.
|
|
روز عيد قربان بنا به تکليف شرعى هر کسى به حدى که شرع معين کرده است، گسفند يا بز يا گاوى را ذبح مىکند. چنانکه کسى يک اسب و يک جفت گاو براى شخم زدن داشته باشد (امروزه يک موتورسيکلت و تراکتور، دو گاو کارى حساب مىشود) قربانى بر او واجب است. صبح روز عيد مردان براى نماز جماعت به مسجد رفته و نماز عيد قربان مىخوانند و پس از آن در موقع ذبح چالهاى در زمين حفر مىکنند و وسط آن قدرى برآمدگى خاک را باقى مىگذارند، روى آن مقدارى خاکستر، نمک و گندم (آرد) مىگذارند. وقتى خون قربانى در چاله ريخت آن را با مواد فوق مخلوط کرده و براى تبرک به پيشانى مىمالند (اين کار امروزه توسط روحانيون منع شده است.)
|
|
همچنين در روزهاى عيد بر سينهٔ تپهها، بر ميدانچهها و ايوان خانهها تاب «سالانچق» هايى برپا مىدارند و دختران و پسران، زنان و مردان و کودکان به تاب بازى مشغول مىشوند، چرا که چنين باور دارند که بار گناه بر شانههاى انسان است و با تاب خوردن (که کنايهاى است از صعود) گناه از شانهها فرو مىريزد. گفته مىشود که اين روز، روز آشنايى جوانان با يکديگر است.
|
|
| مراسم «آبپاشان» و «تبرك انگور»، استان اصفهان
|
|
آيينها و مراسم مربوط به اقليتهاى دينى در استان اصفهان، از اعتقادات مسيحيان و تعاليم حضرت مسيح (ع) نشأت مىگيرد. مراسم آبپاشان و تبرک انگور نيز از جملهٔ اين آيينهاست که به شکل باشکوهى هر ساله برگزار مىشود.
|
|
آشورىها مراسم آبپاشان را در مان «تموز» برابر با اواخر تير، اوايل مرداد انجام مىدهند و به آن «نوسردايل» يا «جشن تموز» مىگويند. صد روز پس از عيد پاک را محاسبه مىکنند، هر روزى که باشد، خواه يکشنبه، خواه روزى ديگر از ايام هفته، اين مراسم را به جاى مىآورند.
|
|
آشوريان در اين روز به کليسا مىروند. کشيش بخشى از مراسم هر يکشنبه را اجرا مىکند و در ادامه، خطبهاى مىخواند که با يکشنبههاى معمولى تفاوت دارد. پس از اين مراسم که «شارا» نام دارد، نان مقدس توزيع مىشود. هنگامى که از کليسا بيرون مىآيند، در کوچه و خيابان و خانه به روى يکديگر يا روى زمين آب مىپاشند.
|
|
آشوريان ريشهٔ اين مراسم را در اسطورههاى خود مىدانند و معتقد هستند که وقتى الههٔ ايشتار مىميرد و به دنياى مردگان در زيرزمين مىرود، الههٔ تموز - الههٔ طبيعت زنده و سرسبزى - براى نجاتش به دنياى زير زمين مىرود. با رفتن او به تدريج طبيعت سبز، زرد و پژمرده شده و زمستان فرا مىرسد. آشوريان در اين روز که الههٔ تموز به زير زمين مىرود، به زمين و يکديگر آب مىپاشند تا تموز زودتر برگردد. با اين اوصاف، ريشهٔ مراسم يادشده «طبيعت» است که پس از مسيحى شدن آشوريان، با آيين مسيح درآميخته و رنگ و بوى مذهبى گرفته است.
|
|
اما ارمنيان، علت اين مراسم را که آن را «وارداوار» مىنامند، روشن نکردهاند و اظهارنظرها در اين باره متفاوت است. عدهاى از محققان «وارد» را به معنى آب، و «اوار» را به معناى «راهآب» ذکر کردهاند و آن را به الههٔ آناهيتا (الههٔ بارورى و مادر همهٔ دانشها) نسبت مىدهند. برخى ديگر، واژهٔ «وارد» را به معنى «گُل» مىدانند و آن را به الههٔ آستفيک (الههٔ دلاورى و زيبايي) منسوب مىکنند.
|
|
طبق نوشتههاى مورخان ارمنى، در ارمنستان قديم، جشن «وارداوار» براى بزرگداشت الههٔ زيبايى برپا مىشد و شکوه و جلال بسيار داشت. همهٔ مردم در اين جشن شرکت مىکردند و الهه را با گلهاى سرخ مىآراستند. مىگويند : «گل سرخ، پيش از اين به رنگ سفيد بوده است. هنگامى که الهه، پاى برهنه به ميان مردم آمد، خارها پاهاى او را زخمى کردند و از خون وى، آن گل سفيد رنگين شد. از آن پس گل سرخ امروزى پديد آمد.»
|
|
ارمنيان امروزى، صد روز پس از عيد پاک را حساب کرده و در نزديکترين يکشنبه که در حدود ماه اوت است، مراسم «وارداوار» را به جاى مىآورند. ارمنيان در اين روز به کليسا مىروند و مراسمى مانند هر يکشنبه که «باداراک» مىنامند، به جاى مىآورند. اما دعا و خطبهاى اضافه بر مراسم هر يکشنبه، مخصوص روز «وارداوار» ايراد مىشود و سرانجام، هنگامى که از کليسا بيرون مىآيند، در کوچه و خيابان و در منزل به روى يکديگر يا زمين آب مىپاشند. در اين روز، ارمنيان کبوترپرانى نيز مىکنند. گفته مىشود که اين رسم نيز از گذشتههاى دور به يادگار مانده است؛ چرا که کبوتران سپيد، همگى به الههٔ زيبايى و عشق تعلق دارند.
|
|
| مراسم «تبرك انگور»، استان اصفهان
|
|
انگور براى آشوريان، مانند گندم ارزش غذايى بسيارى دارد؛ زيرا از روزگاران قديم پرورش تاک و گندم، حرفه و شغل اصلى آنان بوده است. به همين دليل، براى انگور مراسم خاصى به جاى مىآورند و تا نخستين محصول خود را تبرک نکنند، از آن نمىخورند.
|
|
آشورىها، جشن تبرک انگور را در روز «شارادمارتى ماريام»؛ يعنى همان روزى که حضرت مريم (س) رحلت کرد، انجام مىدهند. اين روز برابر با پانزدهم ما «آب» و تقريباً مصادف با بيست و چهارم مردادماه است. آشورىها در اين روز به کليسا مىروند و مراسم مخصوص هر يکشنبه را انجام مىدهند و به همراه آن، دعاهاى ويژهٔ تبرک انگور را مىخوانند. پس از ايراد خطبه و آوازها و سرودهاى مذهبى که همه به زبان آشورى است، کشيش سه بار بر ظرف محتوى انگور، صليب رسم مىکند و با اين کار، انگور متبرک مىشود. در پايان مراسم، نان مقدس و نيز مقدارى انگور ميان مؤمنان کليسا تقسيم مىشود.
|
|
ارمنيان، مراسم تبرک انگور را که به آن «خاقوق اورهنگ» مىگويند، در روز عيد حضرت مريم انجام مىدهند. در اين روز، در کليسا، ابتدا شاراگان خاصى به نام «پارک سورب خاچي» اجرا مىشود و سپس آياتى از انجيل تلاوت مىشود.
|
|
شاراگان را کشيش يا بالاترين فرد روحانى و مذهبى، با همآوازى گروه کر مىخواند و احياناً برخى از مردم حاضر در کليسا نيز، شاراگان را همراه آنها زمزمه مىکنند. در پايان، از درگاه الهى مسئلت مىشود که روح و جسم آدميان را از گناهان پاک سازد و براى شرکت در مراسم تبرک انگور آماده کند. سپس طى تشريفاتى، سه بار انگور متبرک مىشود و در ميان حاضران تقسيم مىگردد.
|
|
دربارهٔ چرايى تبرک انگور، مىگويند که طبق روايات، حضرت مسيح (ع) خود را به انگور تشبيه مىکرد و مىفرمود : «همانگونه که انگور ذرهاى فساد را تحمل نمىکند، من هم نمىکنم.» و اين گفته، علت احترام انگور از جانب کليسا عنوان شده است.
|
|
مراسم آبپاشان و تبرک انگور مخصوص مسيحيان نيست. زرتشتيان و شمارى از مسلمانان ايران نيز عيد «آبپاشان» را جشن مىگيرند و عدهٔ کثيرى از کشاورزان آذربايجانى هم نخستين محصول انگور خود را متبرک مىدانند.
|