|
|
اقتصاد ساده جمعآورى خوراک فاقد دو مقوله مهم است، که ذيلاً به آن اشاره مىشود:
|
|
يکى آنها توليد خوراک حتى در سادهترين شکل و روش آن مقدارى محصول مازاد پديد خواهد آورد که در پى آن ذخيرهسازى معمول مىگردد، ذخاير معمولاً به دو شکل مورد استفاده قرار مىگيرند:
|
|
يا به مصرف غذاى جامعه در موقع کميابى مىرسد، و يا آنکه در فصل بذر پاشى مورد استفاده قرار مىگيرد، که در هر حال آيندهنگرى و برنامهريزى را که در سيستم ساده جمعآورى خوراک وجود نداشت مطرح مىنمايد.
|
|
ويژگى ديگرى که در نظام جمعآورى خوراک وجود دارد خودبسندگى يا خود مصرفى است، يعنى هرچه بهدست آورده مىشود فقط براى برآوردن نيازمندىهاى خود مورد استفاده قرار مىگيرد و حال آنکه در مرحله توليد خوراک خودبسندگى بهتدريج جاى خود را به مبادلهٔ کالا و داد و ستد مىدهد. اين پديده جامعه را از حالت تنهائى و ناپيوستگى با ديگران بيرون آورده و سبب برقرارى ارتباطات با جوامع ديگر مىشود. از اينرو باستانشناسان معتقد هستند که اقتصاد نوسنگى مرحلهاى از پيشرفت به سوى تمدن و دوره تاريخى است.
|
|
پيدايش اين مرحله در جوامع مختلف يکسان و در يک زمان معين نبوده است، بلکه دستخوش تأخر زمانى بوده، حتى برخى از جوامع هنوز هم در مرحلهٔ اوليهٔ اقتصاد نوسنگى را پشتسر مىگذرانند؛ مانند آنچه که کاپتين کوک در مورد مائورىهاى نيوزيلند نگاشته است.
|
|
تحول ديگر اقتصاد نوسنگى پيدايش و ساختن ظروف سفالين است. اين پديده براى توسعه فکر بشر و شروع دانش اهميت ويژهاى دارد. در صنعت سفالگرى انسان مىتواند يک قطعه گل رس را به اشکال دلخواه خود در بياورد و پس از خشک کردن در آفتاب و گداختن در آتش در حرارتى معادل ۳۰۰ درجه سانتىگراد، آن را به شکلى ثابت و پايدار درآورد. اين کشف و خلاقيت دستيابى انسان به يک تغيير فيزيکى و شيميائى است.
|
|
تغيير شکل ارادى گل رس و ايجاد ظروف و ابزارى که نظر و علاقه انسان در آن ملحوظ شده باشد، يکى ديگر از مراحلى است که انسان در شناخت و ساخت خود طى کرده است؛ زيرا قبل از مرحلهٔ سفال انسان مواد اوليه مثل سنگ يا استخوان را مىتراشيد و بدون آنکه تغييراتى کلى در آن بهوجود آورد، ابزار موردنياز خود را مىساخت و حال آنکه در صنعت سفالکارى انسان بايد مقدارى گل نرم را که خاصيت کشش داشته باشد بهوجود بياورد و سپس آن را به اشکال دلخواه خود تبديل سازد. به اين ترتيب آفرينش شکل از بىشکلى از ابداعات اساسى انسان دورهٔ نوسنگى است. بهتدريج چرخهاى سفالکارى ساخته شدند.
|
|
بهدنبال اختراع سفالکاري، بافندگى بهوجود آمد، انسانهاى دوره نوسنگى در خاورميانه و مصر لباسهائى از کتان و پشم مىبافتند (از نتايج توسعه کشاورزى و دامپروري) اين بافتهها جانشين پوشاک پوستى يا لباسهائى که از برگ گياهان تهيه مىشدند گرديد. براى رسيدن به اين امر آگاهى از برخى فنون و مهارتها براى انسان ضرورت داشت. آنها بايد مواد اوليه را مىشناختند. چگونگى تغيير شکل آنها را مىدانستند. بر چگونگى کشت يا برداشت گياهان و پرورش دامها آگاهى و احاطه مىداشتند. بدينسان به ميزان آگاهى و دانش علمى انسان افزوده شد. گفته مىشود که ساکنين دره سند در هزاره سوم قبل از ميلاد، به کشت پنبه مىپرداختند. از همان زمان استفاده از پشم در بينالنهرين معمول بوده است. پيدايش هنر بافندگى در دوره نوسنگى مانند ديگر صنايع اين عصر، ساختن ابزارهاى لازم را سبب شد و بهتدريج دوک و وسايل نخريسى اختراع شد و سرانجام ماشينهاى بافندگى ساخته شدند.
|
|
با پيدايش صنايع گوناگون از مرحله باغداري، کشاورزي، دامپروري، سفالکارى تا بافندگى ساختمان جامعه از لحاظ آموزش حرف و دانشها رو به کمال گذاشت و بهتدريج گروههائى که مىتوانند به يکى از صنايع جارى بپردازند، مشخص شدند.
|
|
اگر نگوئيم که اقتصاد ساده تقسيم کار جنبه تخصصى دارد، ولى مىتوانيم بگوئيم که الااقل جنبهٔ جنسى خواهد داشت. زنان و مردان در هر منطقه به نوعى از حرف و صنايع رايج در جامعه خود مىپرداختند. از اين پس ميراث فرهنگى از راه عملى انتقال يافت. پسر از پدر آموخت او نيز به ديگران و فرزندان خود منتقل ساخت. دختران در ساختن سفال به مادران خود کمک مىکردند و در نتيجه از طريق آموزش عملى و شفاهى به تقليد از آنها پرداخته و مدتى بعد هنر سفالگرى را مىآموختند.
|
|
همه اعمال اقتصادى در اين دوران، ضمن اينکه با اطلاعات علمى همراه بود، سحر و جادو مهمترين بخش وابسته به اين اطلاعات محسوب مىشد. انتقال و يا آموزش هر يک از صنايع مستلزم رعايت آداب و رسوم خاصى بود، که از طلسم و افسون نشأت مىگرفت. پدران و مادران اين رسوم را به فرزندان خود منتقل مىکردند.
|
|
انقلاب نوسنگى يا عصر توليد خوراک از نيل به مديترانه شرقى تا درهٔ رودخانهٔ سند، که سرزمينهاى مثل سوريه، عراق و فلات ايران را نيز در بر مىگرفت، گسترش داشته است، اين مناطق فرهنگهاى گوناگون متفاوتى داشتند.
|
|
انسان دورهٔ نوسنگي، مانند دورهٔ ميانه سنگى و پارينه سنگى اخير، مردگان خود را دفن مىکرد و غذا و اشيائ در کنار او مىگذاشت. مردگان خود را پرستش مىکرد و براى انجام اين کار از سنگهاى عظيم شکلهاى گوناگون مىساخت.
|
|
پس از ستايش مردگان نوبت به ستايش خورشيد رسيده است، که هم امروز نيز در برخى از جوامع بشرى وجود دارد.
|
|
بهطور کلى در نوسنگى تغييرات اساسى زير حاصل شده است:
|
|
۱. توليد خوراک
|
|
۲. تغييرات عمده در ساختن ابزارها
|
|
۳. خانهسازي، ايجاد دهکدهها و سکونت پايدار
|
|
۴. ساختن ظروف سفالين
|
|
۵. ساختن قايق
|
|
۶. اختراع صنعت نساجى
|
|
۷. تشکيل اشکال ابتدائى سازمانهاى اجتماعى
|
|
۸. در آخرين مراحل و در پى تکامل صنعت سفالکاري، زمينه براى پيدايش خط فراهم گرديد.
|
|
در دوره نوسنگى مقدمات خانهسازى فراهم شده است، آثارى مثل نردبان، قرقره، اهرم و پاشنه، که از دوره نوسنگى بهدست آمده نشان از آغاز خانهسازى انسان دارد. آثار شهرهاى درياچهاى که در اروپا و مناطق ديگر بهدست آمده، نشان از حضور درودگران ماهرى دارد که مىتوانستهاند ستونهاى چوبى را بهوسيله ميخهاى چوبى به پايهها محکم کنند. آنها بهوسيلهٔ چرخ و قرقره لوازم ساختمانى را از محلى به محل ديگر منتقل مىکردند.
|