بهطور کلى توکسوپلاسموز را به چهار شکل باليني: توکسوپلاسموز اکتسابي، توکسوپلاسموز مادرزادي، توکسوپلاسموز چشمى و توکسوپلاسموز در ميزبانهائى که اختلال سيستم ايمنى
دارند، توصيف مىنمايند.
|
|
|
| توکسوپلاسموز اکتسابى (Acquired toxoplasmosis)
|
|
اکثر موارد توکسوپلاسموز اکتسابى بدون علايم بالينى هستند. از اينرو تشخيص داده نمىشوند و نيازى هم به مراقبتهاى پزشکى ندارند. در مواردى که توکسوپلاسموز اکتسابى همراه با علايم بالينى باشد، اشکال گوناگونى دارد که اهم آنها ۳ شکل لنفاوي، اگزانتماتوز و مغزى - نخاعى مىباشد.
|
|
- شکل لنفاوى:
|
لنف آدنوپاتى شايعترين و شناختهشدهترين تظاهرهاى بالينى توکسوپلاسموز اکتسابى است که در عفونتهاى حاد ديده مىشود. تورم غدد لنفاوى ممکن است موضعى يا منتشر و همچنين سطحى يا عمقى باشد. در بيشتر موارد غدد لنفاوى گردني، پسسرى و پشت ماهيچهٔ جناغى - چنبرى - پستانى (Sterniceleidomastoid) بزرگ مىشوند، ولى گاهى بزرگى غدد لنفاوى زير بغل و کشالهٔ ران نيز بهعنوان بخشى از لنف آدنوپاتى ژنراليزه مشاهده مىشود. اندازهٔ غدد لنفاوى برابر يک نخود يا يک آلبالو و گاهى يک فندق است. غدد متورم در موقع لمسکردن صاف و متحرک و بهطور معمول بدون درد هستند، اما در بعضى موارد وقتى تحت فشار قرارگيرند، حساس و دردناک مىباشند. آدنيتهاى توکسوپلاسمى چرکى نمىشوند و پوست روى گرهٔ لنفي، قرمزى ندارد.
|
|
- شکل اگزانتماتوز:
|
شروع بيمارى ناگهانى و بهطور معمول با تب همراه است. بثورات جلدى ماکولى و پاپولى اکثر قسمتهاى بدن بجز کف دست و پا را مىپوشانند و از نظر بالينى شبيه اگزانتمهاى تيفوسى مىباشند. در اکثر بيماران بيقرارى و دردهاى ماهيچهاى ديده مىشود.
|
|
- شکل مغزى - نخاعى:
|
در اين شکل از بيمارى که با تب و سردرد شروع مىشود، بهطور معمول انسفاليت همراه با تشنج، هذيان، اختلال در جهتيابى و تشخيص و تعيين زمان، التهاب ماهيچههاى ارادى و گاهى
آدنوپاتى ديده مىشود. بهطور معمول تعداد لنفوسيتها و مقدار پروتئين مايع نخاع ازدياد مىيابد. سير بيمارى گاهى خيلى سريع است و بيمار را طى چند روز از پاى در مىآورد و گاهى نيز
هفتهها طول مىکشد. اين شکل از بيمارى بيشتر به مرگ منجر مىشود و اگر بهبود هم حاصل شود، باز عوارض عصبى و روانى آن باقى مىماند. خوشبختانه اين شکل از توکسوپلاسموز بسيار نادر است.
|
|
|
توکسوپلاسموز مادرزادى بهتقريب در يکسوم نوزادان ديده مىشود که مادران آنها در زمان باردارى براى اولينبار به توکسوپلاسموز مبتلا شدهاند. زنانى که قبل از باردارى
پدتن توکسوپلاسما در سرم خون آنان بوجود آمده باشد، بهطور معمول نوزاد مبتلا به توکسوپلاسموز بهدنيا نخواهند آورد. در تظاهرهاى بالينى توکسوپلاسموز مادرزادى عواملى مانند
ويرولانس سويهٔ انگل، تعداد ارگانيسمى که از مادر به جنين منتقل شده و دورهاى از آبستنى که مادر آلوده شده است، نقش عمده دارند. چنانچه آلودگى مادر در ۳ ماهه اول آبستنى اتفاق
افتد، امکان عبور انگل از جفت و آلودهشدن جنين کم است، ولى اگر جنين آلوده شود، انگل باعث آسيبهاى زيادى شده و احتمال سقط آن زياد است. چنانچه مادر در سومين سهماههٔ باردارى
آلوده گردد، انگل در اکثر موارد از جفت عبور کرده، جنين را آلوده مىکند؛ ولى عفونت نوزادان در بيشتر موارد بدون علايم بالينى است.
|
|
| توکسوپلاسموز چشمى (Ocular toxoplasmosis)
|
|
توکسوپلاسموز چشمى در اکثر موارد در تعقيب عفونتهاى مادرزادى در دومين دهسال عمر بروز مىکند. اين شکل از بيمارى بندرت در مبتلايان به توکسوپلاسموز حاد اکتسابى ديده مىشود. ضايعههاى توکسوپلاسموز چشمى بيشتر به بخش خلفى چشم محدود مىشود. اول شبکيه و سپس مشيميهٔ زير آن دچار ضايعه مىگردد. براساس آزمايشهاى تجربى که روى حيوانهاى آزمايشگاهى انجام گرفته، ضايعههاى توکسوپلاسموز چشمى را به دو دسته تقسيم مىکنند: يکى از ضايعههاى ناشى از پارهشدن کيست انگل و ديگرى ضايعههاى مربوط به انهدام سلولى بهعلت اثر مستقيم
تاکىزوئيتها:
|
|
- تاکىزوئيتها:
|
تظاهرهاى ناشى از پارهشدن کيست انگل بهطور ناگهانى بروز مىکند و با التهاب شديد همراه بوده و به کانونهائى در شبکيه محدود مىگردند، ولى تظاهرهاى ناشى از تخريب سلولها بهوسيله شکل فعال انگل به مرور در طى مدتى بهنسبت طولانى خود را نشان مىدهند. ضايعههاى داخل چشم ممکن است باعث توقف رشد چشم و ميکروفتالمى در نوزادان گردد. لوچى نوزادان ممکن است مربوط به ضايعههاى ناشى از توکسوپلاسما باشد.
|
|
توکسوپلاسموز چشمى مادرزادى ممکن است در بدو تولد تظاهرى نداشته باشد، ولى در دوران کودکى يا نوجوانى تنها بصورت کوريورتينيت تظاهر کند. در اين بيماران هيچگونه شواهدى دال
بر وجود عفونت سيستميک ديده نمىشود. کوريوتينيت حاد را مىتوان بهکمک افتالموسکپ در يک يا چند نقطه مشاهده کرد. ضايعههاى شبکيه تکرارشونده است و روى ديد چشم اثر مىگذارد. عيار
پادتن در اين بيماران بهطور معمول ثابت و پائين است.
|
|
| توکسوپلاسموز در ميزبانهايى که اختلال سيستم ايمنى دارند
|
|
توکسوپلاسموز که در ميزبانها طبيعى يک عفونت معمولى و در بيشتر موارد بدون علايم است، ممکن است بصورت يک بيمارى حاد سيستميک و کشنده درآيد. اين حالت از بيماري، زمانى ظهور مىکند که مکانيسم ايمنى مختل و نارسا گردد. در اين حالت عفونت مزمن ميزبان فعالشده، برادىزوئيتها بصورت تاکىزوئيت درآمده و بدون هيچ مانعى تکثير مىيابند و ايجاد يک بيمارى حاد منتشر مىنمايند. اين شکل از بيمارى در مبتلايان به نئوپلاسم سيستم لنفاوي، بخصوص بيمارى هوجکين، بيمارانى که تحت درمان با داروهاى سرکوبکننده ايمنى يا مهارکننده ايمنى هستند و مبتلايان به سندرم نارسايى اکتسابى دستگاه ايمنى زياد ديده مىشود. بيمارى بصوَر مختلفى تظاهر مىکند و تمام علايمى که در بيماران مبتلا به توکسوپلاسموز ديده مىشود ممکن است در اين بيماران نيز ديده شود. تب، آنسفاليت، کوريورتينيت، التهاب ماهيچههاى ادراري، هپاتواسپلنومگالى و ميوکارديت فراوان ديده مىشود. در مبتلايان به ايدز فعالشدن عفونت مزمن يا ظهور مجدد خيلى مهم است. زيرا بيشتر بيماران دچار آنسفاليت توکسوپلاسمى کشنده مىشوند. در اين بيماران، بهطور معمول انگل در بدن منتشر نمىشود، بلکه در مغز متمرکزشده ايجاد ضايعه مىکند. ضايعهها گاهى آنقدر وسيع هستند که با سىتىاسکن مشخص مىشوند.
|
|
علايم و نشانههاى انسفاليت ازقبيل سردرد، اختلالهاى شناسائى و جهتيابى و اغماء حداقل در ۵۰% بيماران ديده مىشود. سير بيمارى ممکن است سريع باشد و بيمار را (چنانچه تحت
درمان قرار نگيرد) در ظرف چند روز پس از شهود علايم بالينى از پاى درآورد يا اينکه بصورت تحت حاد هفتهها طول بکشد. در مبتلايان به ايدز در بيش از ۹۰% از موارد توکسوپلاسموز که به مرگ
منجر مىشود، انسفاليت ديده مىشود.
|