هدف از ترانههاى بازى، ايجاد هيجان و تحرک هر چه بيشتر در کودک است. در دستهاى از اين ترانهها، هوش و استعداد کودک براى درک برخى مسائل ساده بهکار گرفته مىشود. ترانههاى برشمردنى و ترانههائى از نوع اوستابدوش، زن اوستاندوش، از اين دسته هستند، که در آنها اعداد و تسلسل و رابطهٔ بسيار سادهٔ آنها، نامهاى حيوانات و آواز، حرکت آنها، مضمون ترانه را تشکيل مىدهند. در گونهاى از اين ترانهها نيز، کودکان در خواندن ترانهها شرکت مىکنند و ترانه بهصورت مناظره يا پرسش و پاسخ بين کودکان و خوانندهٔ ترانه اجراء مىشود. مرغ همسايه، گرگم و گلّه مىبرم و بخشى از اتل متل از اين دسته هستند. (ترانه و ترانهسرائى در ايران)
|
|
از ديگر ويژگىهاى جالب در ترانههاى کودکان، تعميم رابطهٔ ديرين انسان با حيوان است. صادق هدايت اشاره مىکند که:
|
|
'در ترانههاى کودکان، بيشتر جانوران دستاندرکار هستند: حرف مىزنند، کار آدمها را مىکنند، بازى درمىآورند ولى همهٔ آنها با قيافه و حرکات خندهدار هستند.... . اين ترانهها طورى ساخته شده که بچه با روح جانوران مأنوس مىشود و همهٔ آنها را دوست دارد.' (نوشتههاى پراکنده)
|
|
| نمونهٔ ترانههاى بازى کودک
|
|
- در تهران، دستهاى بچه را مىگيرند و به جلو و عقب مىبرند و مىگويند:
|
مشکى، دوغى . هراتى
|
يه من کر و نباتى
|
ببريم بازار بفروشيم
|
پيرهن نو بپوشيم
|
|
|
(نوشتههاى پراکنده)
|
|
- اشتر اشترم:
|
لب اشترم
|
اشتر کجاس؟
|
مازندرون
|
چى چى مىخوره؟
|
بلگ خزون
|
چى چى مىبره؟
|
قند و شکر
|
راه گذرش از ين طرف ازون طرف...
|
|
|
(نوشتههاى پراکنده)
|
|
- بچهها پاهاى يکديگر را مىگيرند و اوسا مىگويد:
|
يه دبه و دو دبه
|
سه دبه و سه دبه
|
سه سبد سيب رنگين
|
سه انار ترش و شيرين
|
آهو به چرا
|
برده بچه را
|
اى مادر گلندون
|
آمدى قر بدى افتادى تو قندون
|
هلالى زمزمه کشک و بادمجون
|
به قربون سرت يه خورده بجنبون
|
|
|
(نوشتههاى پراکنده)
|
|
- بچهها مشت خود را گره کرده روى هم مىگذارند و اوسا مىگويد:
|
جمجمک بلگ خزون
|
مادرم سيمين خاتون
|
گيس داره قد کمون
|
از کمون بلندتره
|
از شبق مشکىتره
|
گيس او شونه مىخواد
|
شونهٔ فيروزه مىخواد
|
حمومِ هر روزه مىخواد
|
|
|
(نوشتههاى پراکنده)
|
|
اين کوچول کوچوله
|
اين ننه موچوله
|
اين عبا بلنده
|
اين قبا بلنده
|
اين کفشدوز کنده [کن و سولقان]
|
اين گف بريم به صحرا
|
اين گف چى بياريم
|
اين گف گَوَن بياريم
|
اين گف گرگه اونجاست
|
اين کله گنده گفتا
|
هستم شمارا همرا
|
از کى ديگر مىترسين؟
|
|
|
(نوشتههاى پراکنده)
|
|
- ترانهٔ 'اتل متل' :
|
اين ترانهٔ بسيار قديمى و مشهور، که هنوز رونق و اشتهار خود را حفظ کرده، داراى روايات فراوانى در شهرهاى ايران است. چگونگى بازى، بنا بر توضيحى که احمد شاملو داده، چنين است:
|
|
'بچهها دايرهوار مىنشينند و پاهاى خود را به طرف مرکز دايره دراز مىکنند. اوستا، همچنانکه ترانهٔ بازى را مىخواند، با هر ضرب آن به يکى از پاها دست مىزند. يک ضرب براى يک پا، يعنى دو ضرب براى هر بازيکن. پائى که با آخرين ضرب ترانه لمس شود، سوخته است و از دور بازى خارج مىشود؛ بدين معنى که بازيکن آن پا را زير خود جمع مىکند و هرگاه هر دو پاى او سوخت موقتاً از دور بازى کنار مىنشيند و بازى با تکرار ترانه روى پاهاى باقىمانده، تکرار مىشود، تا جائىکه تنها يک پا باقى بماند. آنگاه اوستا تصميم خواهد گرفت که صاحب آخرين پا، براى تفريح و سرگرم شدن ديگران چه کارى انجام بدهد. ممکن است اين شخص با دستيارى اوستا (که در اينصورت وزير خواهد شد) به بازى 'شاه وزيري' بپردازد، و براى هريک از بازيکنان وظيفهاى معين کند و وزير، هر کس را به اجراء وظيفهاى که براى او تعيين شده است وا دارد.'
|
|
(کتاب کوچه، ج ۱، ص ۱۰۷۲)
|
|
- روايت تهرانى:
|
اتل، متل، توتوله |
|
atal matal، tutuleh |
گاب حسن چه جوره |
|
gabe hasan če jūreh |
نه شير داره نه پستون |
|
na ir dareh na pestun |
گابشو بُردن هِندسِتون |
|
o bordan hendestun ـ e ـ gab |
يک زن کردى بستون |
|
[yek zan] e kordi bestun |
اسمشو بزار عَمْ قِزى |
|
qezi ـam [esmeo bezar] |
دور کُلاش قرمزى |
|
qermezi ـ dowre kola |
ـ بگُمى کجاس؟ ـ تو باغچه |
|
bagomi ... |
ـ چى چى مىچينه؟ ـ آلوچه |
|
|
آلوچهٔ سِهِ گردوُ |
|
ye se gerdo ـ aluče |
خبر بُردن به اُردو |
|
xabar bordan be ordu |
اُردو قلندر شدِه |
|
ordu qalandar ode |
کفش بگم تر شدِه |
|
e bagom tar ode ـ kaf |
بگم بگم حيا کن |
|
bagom bagom haya kon |
از سولاخ در نِگا کن |
|
e dar nega kon ـaz sulax |
ها جستم و واجستم |
|
hajestam o vajestam |
تو حوض نقره جستم |
|
e noqre jestam ـ tu howz |
نقره نمکدونم شد |
|
am od ـ noqre namakdun |
بگمى به قربونم شد |
|
bagomi be qorbunam od |
هاچين و واچين |
|
hačin o vačin |
يه پاتو ورچين |
|
ye pato varčin |
|
|
(کتاب کوچه، ج ۱، صص ۱۰۹ ـ ۱۱۰)
|