با آن که مطالعه پراکندگى بيمارى و علل آن کانون توجه اپيدميولوژى است ولى فنون اپيدميولوژى کاربرد بسيار وسيعترى دارند و بسيارى از زمينههاى مهم را که نهتنها مرتبط با بيمارى باشند، بلکه در ارتباط با خدمات بهداشتى را هم، دربرمىگيرد. با اصطلاح کاربردىتر اپيدميولوژى چنين تعرف مىشود:
|
|
وسيله آموختن يا طرح پرسش... و گرفتن پاسخهايى که خود منجر به پرسشهاى بعدى شود. و در اين رابطه Morris هفت مورد استفاده مشخص براى اپيدميولوژى شناسايى نموده که در پنج مورد همهگيرى شناسى فراتر از پژوهش درباره علل بيمارى مىباشد و بهنظرات روزمره پزشکى نوين نزديکتر مىشود. اين هفت زمينه عبارتند از:
|
|
|
| مطالعه تاريخى افزايش و کاهش بيمارىها در جمعيت
|
|
بهگفته وينستون چرچيل: اگر گذشته را ببينيد مىتوانيد آينده را هم مشاهده کنيد. نخستين کاربرد همهگيرى شناسايى با اين نظريه ارتباط دارد، يعنى سابقه بيمارىها در جمعيت انسانى را مطالعه مىکند. اين نکته کاملاً دانسته شده است که الگوى سلامتى و بيمارى در جامعه هرگز ثابت نيست و هم در درازمدت و هم در کوتاهمدت نوساناتى در الگوى بيمارىها وجود دارد. مثلاً نخستينبار که اپيدميولوژى در بررسىهاى مربوط به بيماريظهاى عروق قلبى سهيم شد از آن نظر بود که يک بيمارى همهگير شده بود.
|
|
بعدها بيمارىهاى بسيارى مانند حوادث، سرطانها و ديابت هم بصورت همهگير شناخته شدند. بتدريج که بيمارىهاى قديمى (مانند آبله) مغلوب بشر مىشوند، بيمارىهاى جديد (مانند بيمارى لژيونرها، تب لاسا و ايدز) شناسايى مىشوند، و در اين کار هم همهگيرى شناسى نقش اصلى را ايفا مىکند.
|
|
اپيدميولوژى وسيلهاى است براى بررسى نماى بيمارى و روند زمانى آن در جمعيت بشري. با مطالعه روند بيمارىها مىتوان پيشبينهاى مفيدى درباره آينده بهعمل آورد و ظهور مشکلات بهداشتى و وابستههاى آن را شناسايى نمود.
|
|
|
يکى از موارد استفاده اپيدميولوژى تشخيص اجتماعى است. اين عنوان بطور معمول به شناسايى و تعيين اندازهٔ دشوارىهاى بهداشتى در جامعه از نظر ميزانها و نسبتهاى ابتلا و ميرايى و شناسايى پيوندهاى آنها بمنظور تعيين عوامل خطر گروهها يا افراد يا کسانى که نياز به مراقبتهاى بهداشتى دارند اطلاق مىشود. با تعيين اندازهٔ مشکلات بهداشتي، اولويتهاى مربوط به مبارزه با بيمارىها و پيشگيرى از آنها برقرار مىشود. ديگر آنکه با اندازهگيرى ابتلا و ميرايى مىتوان آنها را به بعنوان مبنايى براى ارزشيابى طرز کار خدمات بهداشتى در آينده بکار گرفت و سوم آنکه اندازهگيرى مشکلات بهداشتى مىتواند منبع دانش جديد دربارهٔ توزيع، علت، و پيشگيرى از بيمارى باشد.
|
|
تشخيص اجتماعى را مىتوان بنحو سودمندى فراتر از توزيع جمعيت و نماى بيمارى گسترش داد و شناخت. ويژگىهاى اجتماعي، فرهنگى و زيستمحيطى جامعه را هم مشمول آن نمود. و بنابراين اپيدميولوژى بعنوان يک ابزار تشخيص در پزشکى جامعه توصيف مىشود.
|
|
|
برنامهريزى بخش لازم براى تخصيص منطقى اعتبارات و منابع محدود است. مثلاً در کشورهاى رو به پيشرفت بيمارستانهاى خيلى زيادى ساخته و تجهيز شدهاند بدون آنکه دربارهٔ بيمارى خاصى که مشکل اجتماعى و بهداشتى آن جامعه را تشکيل مىدهد آگاهى داشته باشند. آگاهىهاى همهگيرى شناختى دربارهٔ چگونگى پراکندگى مشکلات بهداشتى در مکان و زمان پايهٔ اساسى برنامهريزى و تهيه خدمات بهداشتى مورد نياز و سنجش تأثير اين خدمات در برطرف کردن دشوارىهاى مردم را تأمين مىنمايد.
|
|
کاربرد اصول همهگيرى شناختى در برطرف کردن مشکلات مراقبتهاى بهداشتي: اپيدميولوژى نوين را تشکيل مىدهد.
|
|
مثالهاى مربوط به برنامهريزى عبارتند از: برنامهريزى تسهيلات لازم براى مراقبتهاى بهداشتى (مانند تعداد تختهاى بيمارستانى مورد نياز براى بيماران مبتلا به بيمارى خاص، برنامهريزى نيروى انسانى مورد نياز براى بهداشت)، برنامهريزى تسهيلات لازم براى مراقبتهاى پزشکى پيشگيرى (مانند برنامههاى غربالگري، بسيج، ايمنسازي، تدارک خدمات بهسازي)، و برنامهريزى پژوهشى ارزشيابى هم به همين اندازه موردنظر همهگيرىشناسى و مهم است. هر تدبيرى که براى مبارزه با بيمارى يا پيشگيرى از آن انجام شود بايد ارزشيابى شود تا معلوم گردد آيا تدبير بکار گرفته شده در کاستن از فراوانى بيمارى مؤثر بوده است يا نه. ارزشيابى يک روش مبارزه با بيمارى - مانند ايمنسازى عليه هپاتيت B - مستلزم چيزى بيش از کارسازى آن در کاستن از موارد بيمارى است و بايد هزينهٔ انجام ايمنسازى در مقياس وسيع - شامل بهاى واکسن، هزينههاى آموزش کارکنان انبارداري، حملونقل و عوامل ديگر - را هم در نظر گرفت.
|
|
ارزش انجام يک روش مبارزه در رابطه با روشهاى ديگر به وسيلهٔ مطالعات - هزينه - کارسازى سنجيده مىشود. اينک معلوم شده است که نه تنها واکسنها - بلکه در واقع همهٔ خدمات بهداشتى را بايد مورد ارزشيابى قرار داد.
|
|
گسترش روشهاى کارآزمايى اتفاقى شاهددار (RCT) امکان ارزشيابى انواع مختلف درمان را با يک پايه علمى ثابت فراهم آورده است. با انجام اين گونه کارآزمايىها ترديدهايى دربارهٔ غربالگرىهاى چند مرحلهاي، برخى روشهاى عمل جراحى (مانند لوزهبرداري، بيرون آوردن و قطع وريدهاى متسع شده) بسترى کردن درازمدت مبتلايان به سکته قلبى در بيمارستان و غيره ... بوجود آمده است.
|
|
بديهى است که آگاهى دربارهٔ فوايد بعضى برنامهها کفايت نمىکند و لازم است بدانيم فوايد هر روش به چه قيمت و با چه خطر بدست مىآيد.
|