|
|
خانواده واحد اجتماعى ديگرى است که بايد از خانوار تميز داده شود. خانواده براساس روابطى تعريف مىشود که - از عمل توالد و تناسل نشأت مىگيرد و قانون يا رسومى ناظر آن است. روابط اصلى خانواده رابطههائى است که بين زن و شوهر از يکسو و والدين و فرزندان از سوى ديگر برقرار مىشود.
|
|
در تعريف خانواده گفته مىشود که 'نخستين سلول يا واحد زندگى اجتماعى و يک از اساسىترين نهادهاى جامعه است مرکب از زن و مرد که ممکن است کودکانى هم داشته باشند. روابط زناشوئى و خويشاوندى معينى که مورد قبول جامعه است و حقوق و تکاليف افراد نسبت به يکديگر از ويژگىهاى خانواده شمرده مىشود' (تقوي، ۱۳۷۳؛ ۸).
|
|
|
- خانوار يک مفهوم جمعيت شناختى است در حالىکه خانواده مفهومى است جامعه شناختي.
|
|
- در تعريف خانوار شرط خويشاوندى وجود ندارد اما اساسىترين عنصر تعريف خانواده وجود گونهاى خويشاوندى ميان اعضاى آن است.
|
|
- يک نفر به تنهائى مىتواند بهعنوان خانوار مستقل در نظر گرفته شود در صورتىکه صحبت از خانوادهٔ يک نفرى درست نيست ـ اگرچه در مطالعات جمعيتى مربوط به خانواده تسامحاً خانوار يک نفرى را بهجاى خانوادهٔ يک نفرى قرار مىدهند.
|
|
- هر خانوادهاى خانوار است اما هر خانوار نمىتواند الزاماً خانواده باشد زيرا خانوار مفهومى است اعم.
|
|
|
مطالعه در تاريخ تحول خانواده و انواع و اشکال آن در جوامع معاصر جهان، نشان مىدهد که خانواده از نظر کارکرد، ساخت، روابط اعضاى شيوهٔ معيشت و اقتدار، انواع مختلفى به خود ديده و به اشکال متنوعى درآمده است.
|
|
|
|
|
- از نظر کاربردى که در دانشهاى مختلف دارد، خانواده را به دو صورت 'زيستي' (گروه متشکل از پدر و مادر و فرزندان) و 'آماري' (افرادى که با هم در زير يک سقف زندگى مىکنند و دور يک سفره غذا مىخورند و اقتصاد مشترک دارند) تقسيم مىکنند.
|
|
- خانواده از ديدگاه کارکردى که برعهده دارد به دو شکل 'جهتيابي' (خانوادهاى که کودک در آن به دنيا مىآيد و بزرگ مىشود و گرايشها و سوگرىهاى خود را از آن کسب مىکند) و 'فرزندزائي' (خانوادهاى که زن و شوهر و فرزندان آنان تشکيل مىشود و کارکرد اصلى آن توليدمثل است) تقسيم مىگردد.
|
|
- از نظر شيوهٔ معيشت و نحوهٔ زندگي، خانواده به سه شکل 'شهري' ، 'روستائي' و 'عشايري' تقسيم مىشود که در عين وجود تشابهات فراوان بين اشکال متفاوت خانواده در اين سه قلمرو، از ديدگاههاى مختلف تمايزهائى نيز ميان آنها وجود دارد.
|
|
- از نظر ساخت خانواده و روابط افراد در درون آن، انواع چهارگانهٔ زير قابل تشخيص است:
|
|
۱. خانوادهٔ هستهاى (nuclear): خانوادهٔ هستهاى يا خانوادهٔ زن و شوهرى (conjugal)، خانوادهاى است مرکب از يک زن و يک مرد با تعدادى فرزندان ازدواج نکرده. در خانوادهٔ هستهاى حداکثر دو نسل وجود دارد و از نظر قدرت تصميمگيرى ممکن است مستقل، نيمه مستقل و وابسته به شبکهٔ خويشاوندى و خانوادهٔ گسترده باشد.
|
|
۲. خانوادهٔ گسترده (extended): خانوادهٔ گسترده يا خانوادهٔ توسعه يافته، خانوادهاى است که از يک زن و مرد اصلي، فرزندان ازدواج کرده و نکردهٔ آنان، همسر و کودکان فرزندان ازدواج کرده و خويشاوندان و وابستگان ديگر تشکيل مىشود. خانوادهٔ گسترده معمولاً شامل دو يا چند هستهٔ زناشوئى است و در آن بيش از دو نسل زندگى مىکنند. خانوادهٔ گسترده انواع زيادى دارد که نمونهٔ رايج آن در ايران 'خانوادهٔ پدرى توسعه يافته' است.
|
|
۳. خانوادهٔ بامحلقات: گونهاى از خانوادهٔ هستهاى است که يک يا چند نفر از خويشاوندان زن يا شوهر با اعضاى آن زندگى مىکنند. از نظر اقتدار داخل خانواده و ادارهٔ امور آن، اعضاى خانواده تابع خانوادهٔ اصلى (هستهاي) و رئيس آن هستند و همين نکته است که تمايز آن را با خانوادهٔ گسترده نشان مىدهد.
|
|
۴. خانوادهٔ ناقص: خانوادهاى است که بنا بهدلايلي، يکى از عناصر اصلى و ارکان خانواده (مرد، زن و کودک) را نداشته باشد. از خانوادههاى ناقص مىتوان به 'خانوادهٔ نخستين' (زن و شوهرى جوان نوپيوند و بدون فرزند)، 'خانوادهٔ سومين' (خانوادهٔ زن و شوهر سالخورده که فرزند آنها پس از ازدواج خانواده را ترک کردهاند)، 'خانوادهٔ بىفرزند' (خانوادهاى که بهعلت عقيم بودن مرد و نازائى زن فرزندى ندارد) و 'خانوادهٔ گسسته' يا از هم گسيخته (خانوادهاى که بهعلت مرگ يکى از زوجين يا طلاق يا ترک و يا طرد خانواده و مهاجرت و غيره، زن يا شوهر را نداشته باشد) اشاره کرد.
|
|
نمودار دياگرام خانوادههاى هستهاى و گستردهٔ پدر - پسرى
|
|
|
|