|
|
|
مردمشناسى در ايران دوره اسلامى
|
|
اطلاعات مربوط به مردمشناسى ايران در دوره اسلامى را از مطالعه کتب و آثار مهمى که از نويسندگان، مورخين و شعرا بهجاى مانده است مىتوان بهدست آورد.
|
|
اطلاعات اساسى در مورد شيوه زندگى ايرانيان در نخستين دهههاى عصر اسلامى از سيرهها و شرححالهائى که در مورد پيامبر (ص) و جنگهاى او نوشته شده است به دست مىآيد. محتويات اين نوشتهها بعدها مورد استفاده بعضى از تاريخنويسان، چون طبرى (سده سوم هجري)، قرار گرفته و در اثر خود از آنها ياد کردهاند.
|
|
بسيارى از اطلاعات مربوط به مردمشناسى ايران از کتب و آثار تاريخى مورخانى مانند ناصر خسرو، يعقوبي، مسعودي، دينورى و مقدسى بهدست مىآيد.
|
|
گروهى ديگر، که بهراستى چونان مردمشناسان امروزى به سير و سفر و مشاهده و پژوهش عينى پرداختهاند، و کتابهاى آنها قسمت بسيار مهمى از ميراث فرهنگى اسلامى ايرانى را تشکيل مىدهد، جغرافيدانان و جغرافىنويسان بهنامى بودند مانند اين خردادبه واصظحرى نويسندگان کتابهاى المسالک و الممالک، مقدسي، مردمشناس ايرانگرد (سده پنجم هجري)، نويسندهٔ احسنالتقاسيم فى معرفةالاقاليم، که داراى ديدگاهى عميق و انتقادى و همه سونگر در مردمنگارى بوده، ابنفضلان، که سفرنامه خود را از بغداد تا صقلاب (روسيه امروزي) به نگارش درآورده است، و ياقوت حموى نگارنده دايرةالمعارف جغرافيائى عظيم به نام معجمالبلدان. اين محققان منابع سرشار و غنى براى مطالعه جنبههاى گوناگون فرهنگ و انسانشناسى دوره تاريخى ايران عهد اسلامى و هم بيش از اسلام را فرآورى ما نهادهاند (خليعي، محمود، مجله مردمشناسى و فرهنگ عامه ايران، شمارهٔ اول، تابستان ۱۳۵۳، ص ۹).
|
|
ابوريحان بيرونى (۴۴۰-۳۶۲ هـ) مؤثرترين و بنامترين جغرافيدان و مورخ و سياح ايرانى دوره اسلامى است و مىتوان او را استاد مسلم مردمشناسى ناميد. وى پيشواى دانش مردمشناسي، به مفهوم علمى و امروزى است. بيرونى نخستين کسى است که روشى تکامل يافته براى پژوهش در علوم انسانى ارائه داده و با ديدى عقلانى و استدلالى به مسائل فرهنگى و اجتماعى پرداخته است. کتاب تحقيق ماللهنداو پژوهشى کامل و جامع درباره جامعه هند است. وى بارها به آن سرزمين سفر کرده و چندين سال در آنجا زندگى کرده است.
|
|
ابوالفضل بيهقى و خواجه رشيدالدين فضلالله از جمله کسانى هستند که آثار آنها در مطالعات مردمشناسى تاريخى ايران ارزشمند است. بهويژه جامعالتواريخ خواجه رشيدالدين فضلالله کتابى جامع و کامل و يگانه در مورد اوضاع اجتماع، اقتصادي، آداب و رسوم عصر او است.
|
|
يکى از سياحان بهنام غيرايراني، که در دورهٔ صفويه در مورد ايران اطلاعات فرهنگى ثبت و نشر ساختهاند، مارکوپولو (۶۵۲-۷۳۴ هـ.ق) است که سفرنامه او مورد استفاده قومشناسان است.
|
|
ابنبطوطه (۷۰۳-۷۷۹ هـ.ق) جهانگرد و مردمشناس معروف اسلامي، در سفر از شمال آفريقا تا هند و چين از ايران هم عبور کرده و آنچه را که از دربار ايران ديده به تحرير درآورده است. کار او از نظر مردمشناسى ارزشمند است.
|
|
ابنخلدون (۷۳۲-۸۰۸ هـ.ق) متفکر آفريقائى است که در مقدمه مشهورترين به مسائل جامعهشناسى تاريخى و مردمشناسى فرهنگى ايران اشاره کرده است.
|
|
علاوه بر سياحان و متفکرين مذکور جهانگردان، باستانشناسان و مردمشناسان اروپائى نيز، از دوره صفويه تا عصر قاجاريه، به ايران آمدند که هرکدام آثارى در مورد تاريخ و فرهنگ ايران به رشته تحرير درآوردهاند؛ مانند تاورنيه و شاردن (دوره صفويه) و کرژن و سايکس (در دوره قاجار).
|
|
از مردمشناسان غيرايرانى که در دوره معاصر به ايران آمده و به مردمشناسى جسمانى ايران پرداختهاند هنرى فيلد نام بردنى است. وى در سالهاى قبل از شهريور ۱۳۲۰ به ايران آمده و به قومشناسى و قومنگارى تطبيقى ميان مردمان گوناگون پرداخته است. اين کتاب نيز به فارسى ترجمه شده است.
|
|
اين کتاب تحت عنوان مردمشناسى ايران توسط آقاى دکتر عبدالله فريار ترجمه و بهوسيله انتشارات ابنسينا در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر شده است.
|
|
در قرن کنونى و از اواخر دوره قاجاريه متفکران و نويسندگان ايرانى در زمينه شناخت و بررسى خصوصيات زندگى قومى مناطق گوناگون ايران به مطالعه پرداخته و تکنگارىهائى کردهاند. بعضى مانند علىاکبر دهخدا و صادق هدايت با انتشار حاصل مطالعات خود به گسترش تحقيقات مردمشناسى يارى کردهاند.
|
|
در سال ۱۳۱۶ نخستين طرح مؤسسه مردمشناسى ايران به کوشش جمعى از علاقهمندان و صاحبنظران آماده و نخستين اقدام آن تأسيس موزه بود در سال ۱۳۳۷ خورشيدى اداره فرهنگ عامه در وزارت فرهنگ تشکيل شد و به تحقيقات در روستاها و ايلات پرداخت.
|
|
اعضاء کميسيونى که اين طرح را آماده کردند عبارت بود از: فروغي، دکتر غني، رشيد ياسمي، دکتر شفق، سعيد نفيسي، على هانيبال، مسعود کيهان و خواجه نوري.
|
|
پابهپاى فعاليتهائى که علاقهمندان مطالعه و تحقيق مسائل مردمشناسى فرهنگى در ايران، در سازمانهاى گوناگون انجام مىدادند مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران به تحقيقات منظم علمى در زمينه ايلى و روستائى ايران پرداخت و پژوهش متخصصين بهصورت نشريات و تکنگارىهاى مختلفى نشر گرديد.
|
|
بدين ترتيب زمينه براى تأسيس رشته اختصاصى انسانشناسى در دانشگاه و گسترش تحقيقات مردمشناسى فراهم گرديد. اما اين رشته با همه اهميتى که دارد هنوز هم از عنايت لازم برخوردار نيست.
|
|
|
|
|
آنچه که درباره مردمشناسى دوره پيش از اسلام در ايران، از مورخين و سياحان غيرايرانى بهجاى مانده، بيشتر مربوط به يونانىها و رومىها است. هرودوت (۴۵۱ تا ۴۸۴ق.م) شرح مبسوطى درباره اقوام ايرانى مادها، پارسها سکاها و ملل تابع امپراطورى ايران نگاشته و در آن از خصوصيات اخلاقي، اعتقادات و آداب و رسوم خاص آنان و همچنين نهادها و سازمانهاى اجتماعى ياد کرده است.
|
|
مورخين ديگر مانند گزنفون (۴۳۰ تا ۳۵۲ ق.م) کتزياس، توسيديد (۳۵۹-۴۶۰ ق.م) پلوتارک (۱۲۰-۵۰ ميلادي) و آريان و غيره در کتب و آثار خود فصولى را به خصوصيات اجتماعى و اقتصادي، سياسى و نظامى ايران اختصاص دادهاند. از جمله گزنفون راجع به ايران سه کتاب نوشته است (مراجعه شود به: پيرنيا، محسن، ايران باستان، تاريخ شرق قديم، کتاب اول) يکى درباره سفر جنگى کوروش، دوم درباره عقبنشينى ده هزار نفر که مربوط به ايران در زمان اردشير دوم هخامنشى است و دو کتاب درباره اقتصاد و تربيت جوانان و کشور داري.
|
|
در عهد ساسانى عدهاى از سياحان و جغرافيدانان رومي، ارمنى و مسيحى دربارهٔ تاريخ و جغرافياى ايران مطالبى نگاشتهاند که برخى از مطالب آنان در کتب مختلفى که در مورد ايران قبل از اسلام تأليف گرديده آورده شده است.
|
|
|
امپراطوران ايران، از آن رو که به جهانگشائى و گسترش قلمرو حکومت خود مىپرداختهاند، بهگونهاى به انسانشناسى و قومشناسى آشنا بودهاند. بنابراين مىتوان گفت که از زمان هخامنشيان، که امپراطورى وسيعى در ايران تشکيل گرديده، بىگمان به مردمشناسى اقوام و ملل گوناگون توجه شده است.
|
|
پيوستگى باستانشناسى و مردمشناسى تاريخى و آگاهى از آداب و رسوم ايرانيان باستان و اجتماعات آن روزگار بهاندازهاى است که مىتوان گفت مطالعات باستانشناسى همان مطالعه مردمشناسى تاريخى ايران است. بنابراين بررسىهاى باستانشناسى همان مطالعه مردمشناسى تاريخى ايران است. بنابراين بررسىهاى باستانشناسى و پيامدهاى آن، در مناطق مختلف ايران، به مردمشناسى فرهنگى يا اجتماعى ايران مربوط مىشود، از اينرو هر ابزار يا سنگ يا وسيله زندگى يا ساختمانى که از گذشته اين سرزمين بهدست آيد و مورد بررسى قرار گيرد شناسنامه قومى و ملى خواهد بود.
|
|
متون دينى مزدک و روايات و داستانهاى منظوم و منثورى که در دوره اسلامى عدهاى از ايرانيان گردآوردهاند، ارزشمندترين منابع مربوط به ايران پيش از اسلام است. حتى قديمىترين بخش آن، آگاهىهائى درباره آداب و رسوم و شيوه زندگى اقوام ايرانى دوره زرتشت بهدست مىدهد.
|