|
بدون اينکه مقابلهٔ سبک زندگى اجتماعى و توسعهٔ شهرنشينى را بيش از اين ادامه دهيم يادآور مىشويم که اين دو صورت زندگى شهرى بهدلايل بىشمارى به يک نحو تحول نمىيابد. بايد دانست که در حالى که در عصر جديد صور زندگى آرام آرام و بالنسبه کند دگرگونى مىپذيرد (گرچه برخى جنبههاى سطحى آن، با سرعت بيشترى تحول مىيابد)، رشد شهرى و توسعهٔ شهرنشينى در ارتباط با نيروهاى اقتصادى، جمعيتى و سياسى با سرعت حقيقتاً چشمگيرى پيشرفت مىکند.
|
|
در آخرين تحليل اين حقيقت تأئيد مىشود که توسعهٔ شهرنشينى و شهرسازى همانند سبک زندگى شهرى بهوسيلهٔ کل جامعه تعيين مىشود وليکن ديدگاهى که از آن مسئله را مورد بررسى قرار مىدهيم تعادل و توازن مناطق و تغييرات به نسبت سريع عوامل توليد مىتواند تحولات آن را تندتر يا کندتر سازد.
|
|
| پژوهش در کشورهاى سرمايهدارى صنعتى
|
|
پژوهش در کشورهاى سرمايهدارى صنعتى؛ در کليهٔ اين ممالک (اروپائى، آمريکاى شمالى و ژاپن) توسعه و تراکم شهرنشينى نتيجهٔ مستقيم توسعهٔ صنعتى است و اگرچه وجود شهرهائى قبل از ظهور صنعت جديد را نمىتوان ناديده انگاشت و علىرغم کاهش تدريجى اهميت نقش صنعت بهعنوان موتور رشد شهرنشينى از ده سال قبل تاکنون با اين همه هنوز هم سازمان شهر عمدتاً با مقتضيات توسعهٔ صنعتى قابل انطباق است و هنگامى که صور زندگى را مورد بررسى قرار مىدهيم اين واقعيت به خوبى آشکار مىشود:
|
|
بهعنوان مثال اکثر مردم در اين ممالک مىخواهند در شهرهاى زنده، متنوع و تقريباً پر سر و صدا زندگى کنند و در عين حال خانهٔ شخصى آنها کاملاً آرام و در انزوا باشد. اينگونه تضادهاى ظاهرى در جهت جستجوى تعادلهاى تازهاى در زمينهٔ روابط زندگى عمومى و زندگى خصوصى است و اين جستجو يک قسمت متشکل صور زندگى کنونى را تشکيل مىدهد.
|
|
بهطور کلى صور مختلف شهرسازى و توسعهٔ شهرنشينى با هر يک از اين مقتضيات دوگانه وسيع، کمتر سازگارى دارد. زيرا از يک سو بهخاطر عدم تجهيزات کافى در شهرها استفاده از اتومبيل و سرگرمىهاى شهرى و سازمان فراغت و همچنين توسل به خدمات جمعى (بهخصوص در مورد نگهدارى اطفال) و بالأخره کليه امورى که با صور جديد سبک زندگى تطبيق مىکند بسيار محدود است. از طرف ديگر بهخاطر اينکه پاسخهاى معماران و شهرسازان به تقاضاهاى زندگى خصوصى يا بسيار ضعيف يا بهطور خوسرانهاى متوجه آينده است.
|
|
غرض آنکه ارتباط مناسب ميان زندگى عمومى جامعه و زندگى خصوصى افراد نه در شهرهاى کاملاً کهن و قديمى جائى دارد و نه در شهرهاى نوساز که براساس روشهاى بوروکرات منشانه طرحريزى شده است.
|
|
بهطور کلى دخالت در سبک شهرسازى، آسانتر از دخالت در تحول سبک زندگى است که از آن نتايج بالنسبه متفاوتى حاصل مىشود.
|
|
به نظر لوکوربوزيه اجراء قواعد و مقررات جديد شهرسازى بار ديگر شهر را با شهرنشين آشتى خواهد داد. فىالمثل در بند ۷۶ منشور آتن (۱) چنين آمده است: 'قواعد محکم شهرسازى براى ساکنين شهرها رفاه در مسکن، سهولت در کار، استفادهٔ شايسته از ساعات فراغت را به خوبى تأمين خواهد کرد. نقشه و طرح روشن شهرسازى به زندگى شهرى روح مىبخشد و آن را زنده مىسازد' .
|
|
(۱) . منشور آتن، منشورى است که کنگرهٔ آتن از سوى معماران معروف جهان براى حفظ و نگهدارى، شهرها نوشته و امضاء شد.
|
|
به نظر ممفرد هدف نهائى اين است که حالات تعادل و هماهنگى بيشترى در زندگى شهرى بهوجود آيد بهطورى که با وضع شهر آتن در قرن پنجم يا وضع شهر و نيز در قرن شانزدهم مشابه باشد. مىبينيم چگونه شهرسازان براى ايجاد تعادل در زندگى شهرى گاهى به گذشته فرار مىکنند و گاهى به آينده روى مىآورند و ما بيش از آنکه بخواهيم خلاء و فاصلهٔ بين شهرسازى و سبک زندگى را زير عنوان تأخير يا پيشرفت بيان کنيم محتواى آن را فهرستوار ارائه مىکنيم. طرح اين فهرست در عين حال مستلزم قبول فرضياتى چندان است، در مورد کشورهاى سرمايهدارى صنعتى تنها مىتوان پذيرفت که شهرها يا بسيار کهنه و قديمى هستند يا نسبت به سبک زندگى جديد تأخر دارند.
|
|
براى قبول چنين نظريهاى بايد بدواً بپذيريم که سبک زندگى از عناصرى تشکيل مىشود که به کندى تغيير مىيابند و از اين لحاظ شهرسازى نسبت به صور زندگى شهرى همواره در تأخر است.
|
|
| کشورهاى صنعتى اروپاى شرقى يا در حال صنعتى شدن
|
|
کشورهاى صنعتى اروپاى شرقى يا در حال صنعتى شدن؛ در اتحاد جماهير شوروى سابق و در اروپاى شرقى شهرهاى جديدالتأسيسى که در چند دههٔ قبل گسترش يافتهاند و شهرهائى که از گذشته در اين مناطق وجود داشتهاند در کنار يکديگر به چشم مىخورند (مانند شهرهاى مناطق بوهم ساکن و منطقه مسکو). در گروه اول توسعهٔ سريع صنعت رشد شهرنشينى و گسترش مناطق شهرى را به دنبال خود کشيده است. اينگونه توسعهٔ شهرها مبتنى برنامهريزىهائى بوده است است که هدف آن طرح و ساختمان يک نمونهٔ شهرى مجهز با همهٔ گونه تأسيسات و براى پذيريش يک زندگى سوسياليستى که مصارف جمعى در مرتبهٔ اول اهميت قرار داد آمادگى داشته است.
|
|
منشاء رشد جمعيتى اين شهرها عمدتاً مهاجرانى است که از مناطق روستائى به شهر روى آورده و بخش مهمى از شهرنشينان نوظهور را تشکيل دادهاند. با اين همه در فرآيند شهرنشينى و توسعهٔ صنعتى سهم مصرف انفرادى بسيار کاهش يافته و نتيجتاً برخورد و کشمکش ميان زندگى خصوصى و زندگى عمومى آنطور که قبلاً مطرح شد از ميان رفته است.
|
|
سکونت مردمان روستائى در شهر موجب شده است که در مصرف تأسيسات شهرى با در نظر گرفتن ميزان جمعيت شهرنشين کاهش همراه با تغيير حاصل شود. بهعبارت صحيحتر، استفاده از امکانات و تجهيزات شهر بهطرف نوع مصارفى که در اصل براى آن ساخته نشدهاند ولى با عرف و عادات روستائى تازهوارد با سهولت سازگارى و مطابقت پيدا مىکند انحراف حاصل شود. براى تعريف اين انحراف فرمول 'تأخير سبک زندگى نسبت به توسعهٔ شهرسازى' انتخاب شده است زيرا مشخصات دستگاههاى توليدى در ممالک سوسياليستى سابق نوع زندگى را به سمت سوسياليزه شدن روزافزونى که سبکهاى شهرسازى آماده پذيرفتن آن است سوق مىدهد ولى عکس اين حالت صادق نيست.
|
|
در مورد مناطقى که شهرنشينى در گذشته توسعه يافته (مانند منطقهٔ مسکو) يا برخى کشورهاى سوسياليستى که مصرف به سرعت افزايش يافته است (مانند مجارستان) بايد يادآورى کنيم که رابطهٔ ميان سبک زندگى و توسعهٔ شهرى بسيار پيچيدهتر شده است. زيرا ساخت و چارچوب اين نوع شهرها قبل از استقرار نظام سوسياليستى در اين کشورها رشد کرده است. لذا تأسيسات جديدى که بهخاطر استفادههاى جمعى طرحريزى شده براى درخواستها و مصارف انفرادى را که در حال افزايش سريع است گنجايش کافى ندارد. بهخصوص در سالهاى اخير که زندگى خصوصى به سرعت توسعه يافته است.
|
|
|
فرضيهٔ عمومى در مورد کشورهاى در حال توسعه اين است که در زندگى شهرى دو نوع خلأ ايجاد شده است:
|
|
۱. توسعهٔ شهرسازى بر توسعهٔ صنعتى پيشى گرفته است.
|
|
۲. در سبک زندگى نسبت به شهرسازى گامهاى سريعتر برداشته شده است. بهعنوان مثال در آفريقا، آمريکاى لاتين و در آسياى جنوبشرقي، شهرسازى خيلى سريعتر از توسعهٔ صنعتى پيش مىرود و رشد صنعت به هيچوجه موتور رشد شهرنشينى نيست. علت آن هرچه باشد، مسلم است که وضع ممالک در حال توسعه با حالت ممالک صنعتى بسيار متفاوت است و شهر منعکس کنندهٔ رشد صفت نيست. بلکه بحرانهائى که در درون مناطق روستائى رخ مىدهد و جمعيت زائد آن رو بهفزونى مىرود توسعهٔ فعاليتهائى بخش سه اقتصادى (خدمات) که کم و بيش جنبهٔ زائد و انگل داشته خود وابسته به سرمايهدارى بينالمللى است و بالأخره استقرار بورژوازى تجارى مالى وابسته به سرمايهدارى در شهرهاى کشورهاى در حال رشد موجب رشد شهرنشينى و توسعهٔ شهرى شده است.
|
|
عمدهترين عدم تعادل در اين نوع توسعهٔ شهرى بدون صنعت، ناهماهنگى و نابرابرى در وضع شغلى ساکنين اين شهرها است. تازهواردين که بخش مهم جمعيت شهرنشين اين کشورها را تشکيل مىدهند بهخاطر بهدست آوردن شغل در جامعهٔ شهرى ادغام نشدهاند بلکه از راه مشارکت کم و بيش غيرفعال و دو را دور و با قبول الگوهاى مصرفى که منشأ آن توليدات جوامع صنعتى است و تنها شعاعى از آن بر زندگى آنها تحميل شده است با جامعهٔ شهرنشين مرتبط شدهاند.
|
|
بهعلاوه الگوهاى مصرف شهرى در روستاهاى دور و نزديک نيز به اندازهٔ کافى رخنه کرده موجب برهم زدن جامعهٔ سنتى و سبک زندگى قديمى شده است.
|
|
اما روستازادگانى که به شهر روى مىآورند يک سلسله آداب و رسوم و اعتقادات و رفتارهاى فرهنگى و عادات اجتماعى خاصى به همراه خود به شهر مىآورند که از طريق همبستگىهاى خانوادگى و قبيلهاى روستانشينان دوام پيدا مىکند و در تمام شهرهاى بزرگ جهان سوم بهخصوص در آفريقا و آمريکاى جنوبى مشاهده مىشود. بهعلاوه مهاجرت به شهر در بسيارى از موارد جنبهٔ موقت داشته و رشتههاى روابط روستازادگان با محيط اوليهٔ خود به ندرت گسيخته مىشود. معهذا زندگى شهرنشينان کشورهاى جهان سوم هميشه براى اساس سازمان نمىيابد و در صورتى که يک اقتصاد صنعتى و اشتغال حقيقى بهوجود آيد شهرنشين آمادگى کامل دارد که در صورت لزوم از خانوادهٔ خود به کلى جدا گردد و در حالى که امکانات کافى بهدست آورده باشد الگوهاى مصرف شهرى را بپذيرد و به نظام اقتصاد کارمزدى بپيوندد. اين آمادگى غمانگيز ناشى از يک سبک زندگى خاصى است که در محيط شهرى بالقوه وجود دارد ليکن براى به تحقق پيوستن آن از قوه به فعل کافى نيست.
|
|
اين عدم تعادل فشارهاى دائمى را که در زندگى شهرنشينان امروز وجود دارد توجيه مىکند.
|