|
|
|
در بيشتر موارد گرچه استثناهائى وجود دارد، نخستين مسئوليت زنان سازماندهى امور خانه و انجام کارهاى خانه است، صرفنظر از اينکه آنان شغل با دستمزد داشته باشند يا نه (اوکلى (Oakley; (۱۹۷۲،۱۹۸۴. برخلاف استخدام با دستمزد، اينگونه کارهاى خانه حد و مرز مشخصى ندارد. ديم (Deem; (۱۹۸۲ استدلال مىکند که مسئوليتهاى خانگى به گونهاى است که تنظيم وقت و مشخص کردن مرز کار، از اوقات فراغت را دشوار مىسازد بنابراين باعث تکهتکه شدن کار و اوقات فراغت مىگردد. براى نمونه ترکيب شدن کار و اوقات فراغت زنان در فعاليتهائى نظير اتو کشيدن... تماشاى تلويزيون، يا بافتن لباس و مطالعه را در نظر بگيريد. در پرورش کودکان نخستين نقش برعهدهٔ زنان است و کارهاى ضرورى بچهدارى را نمىتوان بهطور دقيق در ساعات مشخصى از روز انجام داد. افزون بر اين، زنان غالباً در تدارک اوقات فراغت کودکان نقش پشتيبانى عمدهاى بر عهده دارند. (تالبوت ۱۹۷۹، ۱۹۸۰).
|
|
تعريف اوقات فراغت بهعنوان زمان فراغت از وظايف کارى در مواردى که کار از لحاظ زمان و فضا کرانههاى معينى دارد تا اندازهاى معتبر است. ليکن براى بيشتر زنان ترسيم چنين مرزهائى به آسانى ميسر نيست به همين دليل است که مىگويند کار زن هيچگاه تمامشدنى نيست. بنابر استدلال مککاپ (Mc Cabe; (۱۹۸۱، اصطلاح اوقات فراغت بهعنوان وقت آزاد، ذهنيتى با گرايش مردانه از اوقات فراغت است که با تجربهٔ بيشتر زنان بيگانه است.
|
|
|
درست به همان شکل که جداسازى کار و اوقات فراغت از لحاظ بُعد زمانى دشوار است، بسيارى از زنان از فضاهاى يکسانى براى کار و اوقات فراغت بهره مىگيرند که اين موضوع بهويژه شامل خانه مىشود. بنابراين، برخلاف مردان، بيشتر اوقات فراغت زنان، بهويژه در مواردى که زن کودکان خردسال (وابسته) دارد، داراى حالت 'خصوصي' است. همچنين شمار مؤسسات يا فضاهاى عمومى که زنان احساس کنند مىتوانند آزادانه به آن مراکز مراجعه نمايند بسيار کمتر است. هم استانلى (۱۹۸۰) و هم گرگورى (۱۹۸۲) به نشان ننگ بالقوهٔ اجتماعى و نيز خطر واقعى فيزيکى يا ترس از مورد آزاد جنسى قرار گرفتن اشاره مىکنند که فضاهاى مورد استفادهٔ اوقات فراغت زنان را با محدوديت مواجه مىسازد. براى نمونه کابارهها براى زنان بدون همراه به شکل مؤثر محلهاى 'ممنوعه' بهشمار مىآيد و بسيارى از زنان راجع به ساير فضاهاى عمومى مانند مراکز ورزشى مشابهى دارند. آيا زنان از لحاظ دسترسى به فضا براى فعاليتهاى اوقات فراغت دامنهٔ انتخاب يکسانى دارند؟ همچنين بهنظر مىرسد که زنان از بابت دسترسى به وسايل حمل و نقل خصوصى با محدوديتهاى مرتبط با فضا روبهرو هستند. همچنين توجه داشته باشيد که فضاهاى اوقات فراغت مانند مراکز ورزشى و تفريحى بهطور شاخص تحت نظارت و مديريت مردان قرار دارد. وايت و براکنريدج (Whith and Bracken ridge; (۱۹۸۵ همچنين به اين نکته اشاره مىکنند که ادارهٔ ساختارهاى ملى ورزشى و هنر بهطور عمده در اختيار مردان است.
|
|
محدوديتهاى فضائى - زمانى در مورد اوقات فراغت زنان به باريک شدن طيف گزينش فعاليتهاى اوقات فراغت منجر مىگردد. به اين عوامل بايد عامل مادى درآمد را افزود. زنان بدون درآمد شخصى از لحاظ درآمد 'قابلمصرف' به درآمد شوهرانشان وابستهاند که اين وراى بودجهٔ جارى خانواده است. ولى در عين حال توجه داشته باشيد که در بريتانيا بيشتر کارهاى نيمه وقت يا با درآمد پائين را زنان انجام مىدهند. بنابراين بررسىهاى ديم (۱۹۸۶) و چمبرز (۱۹۸۶) و کميسيون فرصتهاى برابر نشان مىدهد که موقعيت زنان در بازار کار نيز باعث محدوديت گزينش اوقات فراغت مىگردد.
|
|
|
دادههاى آمارى در مورد ميزان مشارکت در اوقات فراغت در نشريات بررسىکلى خانوارها، گرايشهاى اجتماعى شوراى هنر و شوراى ورزش عرضه شده است. فعاليتهائى مانند رفتن به سينما، تئاتر، موسيقى غيرحرفهاى و دراما، شرکت در کلاسهاى اوقات فراغت، رفتن به روستا يا پارک و کنار دريا اختلاف جنسى اندکى نشان مىدهد. برعکس، بيشتر ورزشهاى بررسى شده به استثناى کلاسهاى تناسب اندام، يوگا و نرمشهاى هوازي، تحت تسلط مردان قرار دارد. در بريتانيا در مقايسه با کشورهاى داراى وضعيت اقتصادى مشابه بهجز ايتاليا، ميزان مشارکت زنان در ورزش از هر کشور ديگر کمتر است. محدوديتهاى فضائى - زمانى تا اندازهاى موضوع را توجيه مىکند، ولى چيزى که مهمتر است همانا انگارش خود زنان از ورزش است. شواهد انکارناپذيرى وجود دارد که نشان مىدهد که تصميمگيرى در مورد شرکت يا عدم شرکت در ورزش و گزينش نوع ورزش به انگارش زنان از رفتار مناسب 'زنانه' ارتباط دارد (اسکريتن Scraton; ۱۹۸۶، هارگريو Hargreaves; ۱۹۹۲، به همانسان که گزينش مردان نيز تحت تأثير انگارشهاى رفتار مناسب مردانه قرار دارد. يکى از نمونههاى کاملاً ملموس نفوذ جنسيت هر فعاليت اوقات فراغت، در مشارکت در ورزش به چشم مىخورد.
|