انتقال غيرمستقيم دربرگيرنده سازوکارهاى گوناگون ازجمله 5F سنتى (شامل؛ مگس Fly، انگشت Finger، لوازم Fomite، غذا Food و مايعات Fluid) است. در انتقال غيرمستقيم ضرورت اصلى آن است که عامل بيمارىزا بتواند در خارج از انسان ميزبان و در محيط خارج زنده بماند و ويژگىهاى شدّت بيمارىزايى (Pathogenicity) و حدّت بيمارىزايى (Virulence) خود را هم تا زمان يافتن ميزبان جديد نگاهدارى نمايد، اين کار به ويژگىهاى عامل بيمارىزا، لوازم بىجان و اثر عوامل زيستمحيطى مانند گرما و رطوبت بستگى دارد.
|
|
اگر عامل بيمارىزا مقاومت دارويى پيدا نمايد انتشار آن آسانتر مىشود. انتقال غيرمستقيم در مجموعه شرايط گوناگونى روى مىدهد.
|
|
|
| از طريق يک حملکننده (Vehicle Borne)
|
|
اين حالت حاکى از انتقال عامل بيمارىزا از طريق آب، غذا (ازجمله سبزىهاى خام، ميوه، شير و فرآوردههاى آن)، يخ، خون، سرم، پلاسما يا فرآوردههاى زيستشناختى ديگر مانند بافتها و اندامها - است. ازبين اين وسايل آب و غذا بيش از همه بهعنوان وسيله انتقال بهکار مىروند زيرا همهکس از آنها استفاده مىکند. عامل بيمارىزا در وسيله انتقال ممکن است تکثير يا تکامل پيدا نمايد (مانند استافيلوکوک طلايى در غذا) و يا آن که فقط بصورت انفعالى از طريق وسيله منتقل شود (مانند ويروس هپاتيت A در آب). بيمارىهاى منتقله بهوسيله آب و موادغذايى عمدتاً شامل عفونتهاى دستگاه گوارش هستند، مانند: اسهال حاد، حصبه، وبا، فلج اطفال، هپاتيت A، مسموميت غذايى و انگلهاى رودهاي. آن دسته از بيمارىهايى که بهوسيله خون منتقل مىشوند عبارتند از: هپاتيت B، مالاريا، سيفليس، تب مالت، تريپانوزومياز آمريکاى جنوبى (بيمارى شاگاس)، منونوکلئور عفونى و آلودگى به سيتومگالوويروس. پيوند اندام هم مىتواند سبب ورود عوامل بيمارىزا شود مانند ورود سيتومگالوويروس در رابطه با پيوند کليه.
|
|
اشکال اپيدميولوژيک انتقال با وسيله عبارتند از:
|
|
- اگر مقدار مادهٔ آلودهکننده زياد باشد ممکن است طغيان بيمارى بصورت انفجارى باشد مانند همهگيرىهاى وبا و هپاتيت A.
|
|
- در بعضى عفونتها موارد بيمارى منحصر به کسانى است که در معرض وسيلهٔ آلوده بودهاند.
|
|
- هرگاه موارد ثانوى بروز نمايد ممکن است موارد اوليه ازنظر پنهان بمانند.
|
|
- ممکن است مسافت طىشده بهوسيله عامل بيمارىزا زياد باشد مانند همهگيرى مسموميتهاى غذايي.
|
|
- همواره نمىتوان عامل بيمارىزا را از وسيلهٔ مظنون جدا کرد مانند باسيل حصبه در آب آلوده.
|
|
- پس از مبارزه يا قطع وسيله انتقال همهگيرى فروش مىکنند مانند همهگيرى وبا.
|
|
- غالباً منبع مشترک آلودگى را مىتوان رديابى کرد.
|
|
| از طريق ناقل جاندار (Vector-Borne)
|
|
در همهگيرى شناسى بيمارىهاى عفونى عبارتست از: بندپا يا هر موجود زندهاى (مانند حلزون) که يک عامل بيمارىزاى آلودهکننده را به افراد حساس برساند. انتقال بهوسيله ناقل ممکن است بصورت مکانيک يا زيستشناختى (بيولوژيک) باشد و در حالت اخير عامل بيمارى در بدن ناقل چرخه تکاملى و يا تکثير خود را طى مىکند.
|
|
- طبقهبند اپيدميولوژيک بيمارىهاى ناقل برد:
|
|
۱. برحسب ناقل:
|
|
الف - بىمهرگان، بندپايان ناقل در هفت گروه بزرگ طبقهبندى مىشوند:
|
|
۱. مانند مگسها و پشهها.
|
۲. سيفوناپتراها مانند کک.
|
۳. ارتوپترا مانند سوسکها.
|
۴. آنوپلورا مانند شپش.
|
۵. همىپترا مانند ساس و ازجمله Kissing-bug.
|
۶. آکارينا مانند کنهها و هيرهها.
|
۷. Copepoda مانند سختپوستان.
|
|
ب - مهرهداران - مانند موش، خفاش و جوندگان.
|
|
۲. برحسب زنجيره انتقال: بيمارىهاى ناقل برد در يک زنجيره نامتجانس طبقهبندى مىشوند و شامل سه الگوى اصلى هستند:
|
|
الف - از انسان به ميزبان بىمهره:
|
|
۱.انسان - بندپا - انسان، مانند مالاريا
|
|
۲. انسان - حلزون - انسان، مانند شيستوزومياز
|
|
ب - از انسان به ميزبان مهرهدار و يک ميزبان بىمهره:
|
|
۱.پستاندار - بندپا - انسان، مانند طاعون
|
|
۲. پرنده - بندپا - انسان، مانند انسفاليت
|
|
ج - از انسان و دو ميزبان واسطه:
|
|
۱. انسان - سختپوست - ماهى - انسان (مانند کرم نوارى ماهي)
|
|
۲. انسان - حلزون - ماهى - انسان (مانند کلونورکيس سىننسيس)
|
|
۳.انسان - حلزون - خرچنگ - انسان (مانند پاراگونيميازيس)
|
|
۳. برحسب روش انتقال عامل بيمارىزا:
|
|
الف - گزيدن
|
ب - استفراغ کردن
|
ج - خراشاندن مدفوع آلودهکننده
|
د - آلودهشدن ميزبان به مايعات بدن ناقل
|
|
۴. برحسب روش انتقال و تکثير عامل بيمارىزا:
|
|
الف - انتقال مکانيکى: در اين روش عامل بيمارىزا بهوسيله مگس يا بندپاى خزنده از طريق خاک آلوده به پا و يا خرطوم او منتقل مىشود و يا از دستگاه گوارش او عبورکرده و بصورت غيرفعال دفع مىشود و در بدن ناقل هيچگونه تکثير يا تکامل عامل بيمارىزا روى نمىدهد.
|
|
ب - انتقال زيست شناختى: در اين روش عامل بيمارىزا در بدن ناقل يا تکثير يا تکامل و يا هم تکثير و هم تکامل مىيابد و اين موضوع مستلزم آن است که پيش از انتقال ناقل در بدن ناقل يک دوره پنهانى طى شود. بنابراين انتقال زيستشناختى بر سه نوع است، يکى تکثير که عامل بيمارىزا در بدن ناقل فقط تکثير مىيابد ولى هيچ تغييرشکل نمىيابد، مانند: باسيل طاعون در بدن کک. نوع دوم جرقه تکثير و تکامل - که عامل بيمارىزا هم ازنظر شکل و هم ازنظر تعداد تغيير مىکند. مانند انگل مالاريا در بدن آنوفل، نوع سوم چرخه تکاملى که عامل بيمارى فقط تکامل مىيابد ولى زياد نمىشود مانند ميکروفيلر در پشه.
|
|
هنگامى که عامل بيمارىزاى عفونى بصورت عمودى از پشه ماده آلوده به اولاد او انتقال يابد بعنوان انتقال Transovarial يا از راه تخمدانى ناميده مىشود. انتقال عامل بيمارى از يک مرحله چرخه زندگى به مرحله ديگر - مثلاً نمف به بالغ - را بهعنوان انتقال Transtadial مىنامند.
|
|
عوامل مؤثر بر قدرت ناقل در انتقال بيمارى (Vectorial Capacity) عبارتند از:
|
|
۱. نوع تغذيه ترجيحى از ميزبان.
|
۲. قابليت آلودهکنندگى يعنى قابليت انتقال عامل بيمارىزا.
|
۳. حساسيت که عبارت از توانايى آلودهشدن.
|
۴. ميزان بقاى ناقل در محيط زيست.
|
۵. درجهٔ اهلىبودن.
يعنى ميزان ارتباط آن با انسان.
|
۶. عوامل مساعد محيط زيست.
|
|
بروز فصلى بعضى بيمارىها (مانند مالاريا) را مىتوان با تخمريزى شديد و بهدنبال آن وفور زياد حشره ناقل در دورههاى معين سال مرتبط دانست.
|