|
|
جدول زير جهت سهولت به ترتيب حروف الفبائى تنظيم گشته است و هيچگونه اولويتى در آن به کار نرفته است. اين جدول راهنمائى منختصرى در خصوص نظريهپردازان معروفى که به درک کنونى ما از بازى کمک کردهاند، ارائه مىدهد. هدف از آن ارائه ليست بلند بالائى از اسامى نظريهپردازان نبوده و در عين حال مؤلفن برترى نظريهاى را به نظريهٔ ديگرى توصيه نمىکنند.
|
|
نام نظريه پرداز
|
|
تاريخ تولد و وفات
|
|
نظريه عمده
|
نظريهٔ کريس آتى (Chris Athey)
|
قرن ۲۰
|
آتى در نظريهٔ خود مفهوم طرح کلى را شکل داد (نمونهاى از رفتار تکرارپذير که در آن تجارب با يکديگر سازگار هستند). نظريهٔ آتى در بررسىهاى ما در خصوص کودکان و برنامهريزى آموزشى آنان مؤثر بوده است.
|
نظريهٔ جروم برونر (Jerome Bruner)
|
- ۱۹۱۵
|
برونر معتقد بود که کودکان، جهت شکلگيرى عقايد و قدرت تعقل نيازمند فعاليت فيزيکى و تجارب ناب هستند. بازي، بسيارى از اين فرصتها را فراهم مىآورد.
|
اريک هـ. اريکسون (Erik H. Erikson)
|
۱۹۰۲-۱۹۷۹
|
اريکسون نظريات فرويد مبنى بر شخصيت و افکار را تکامل بخشيد. او به ارتباط ميان بازى تخيّلى و احساسات اهميت مىداد. وى همچنين در نظريهٔ خود، بازى بزرگسالان و کودکان را مورد مقايسه قرار داد.
|
نظريهٔ فردريک فروبل (Friedrich Froebel)
|
۱۷۸۲-۱۸۵۲
|
فروبل خود بنيانگذار نهضت کودکستان بود، تئورىهاى او در خصوص مراقبتها و آموزشهاى سالهاى نخستين همچنان در اذهان باقى است. فروبل معتقد بود که يادگيرى کودک از راه بازىهاى فعال ميسر است و هنگامى که يادگيرى با بازىهاى تخيّلى که نيازمند تفکر بسيار هستند همراه باشد مؤثرتر است. او ارزش زيادى را در بازىهاى فضاى باز، که کودک را به حرکات آزادانه تشويق کرده و او را به کشف محيط درگير مىسازد ملاحظه کرده بود. او همچنين با فعاليتهائى خلاقانه چون نقاشي، کاردستي، موسيقى و کتاب موافق بود.
|
نظريهٔ ماريا مونتسورى (Maria Montessori)
|
۱۸۷۰-۱۹۵۲
|
ماريا مونتسورى پزشکى بود که با کودکان ناتوان در يادگيرى کار مىکرد. وى بيشتر به يادگيرى از راه بازىهاى سازمانيافته توجه داشت تا بازىهاى خودبهخود. زيربناى ايدهٔ او اين بود که کودکان، نوآموزانى فعال هستند. وى اين نظريه که کودکان در مراحل مختلف تکامل اوليه بهوفور پذيراى انواع گوناگونى يادگيرى هستند را بسط داد، اما باور نداشت که کودکان بدون انجام فعاليتهاى سازمانيافته قادر به بروز خلاّقيت باشند.
|
لوِ وايگوتسکى (Lev Vygotsky)
|
۱۸۹۶-۱۹۳۴
|
وايگوتسکى معتقد بود که بازي، کودکان را از دنياى واقعى آنها جدا مىسازد و به آنها اجازه مىدهد تا از اعمالى مثل به پرواز درآوردن يک هواپيما لذت ببرند. کارهاى او همچنين تأکيد فراوان بر اهميت نقش بزرگسالان در ارتقاء تفکر و ايدههاى کودکان دارد.
|
د.و. وينيکت (D.W. Winnicott)
|
۱۸۹۶-۱۹۷۴
|
وينيکت معتقد بود که بازى لازمهٔ تکامل اجتماعى و عاطفى کودک است و بهعبارتي، بازى و يادگيرى لازم و ملزوم يکديگر هستند. او همچنين بر درک ما در مورد نقش مهم اسباببازىها (مثل خرس عروسکي) بر کودکان، تأثير گذاشت. وى اسباببازىها را اشياء بينابينى ناميد.
|
|
|
|
نظريهپردازانى چون پياژه و برونر (Bruner) تشخيص دادند که کودکان در يادگيرى خود فعال هستند، بهعبارت ديگر آنها با عمل کردن مىآموزند. بازى اغلب بازسازى تجربهٔ کودک به شيوهٔ مخصوص به خود است که از افکار و خلاّقيت او منشاء مىگيرد، و همچنين تلفيق اين تجربه با قواعد اجتماعى پذيرفته شده از سوى او است. اين تجارب الهام گرفته از قوهٔ تخيّل و خلاّقيت کودک هستند، مثلاً کودک ممکن است با تعدادى از اسباببازىها فيلمنامهاى را خلق کند که در آن، يک اسباببازى بهعنوان مادر و اسباببازى ديگر بهعنوان کودک انتخاب مىشود. اين در پارهاى از موارد اشاره به همان 'نظريهٔ سازندهٔ اجتماعى - Social Constructivist Theory' است.
|
|
| نظريهٔ فرويد (Sigmond Freud)
|
|
فرويد در مورد بازى به مانند نظريات او در ساير زمينهها، براى نيل به لذت و حل مشکل توجه زيادى داشته است بنابراين وى بازى را شيوهٔ حل مشکل يا وسيلهٔ کسب لذت مىداند، بهعبارتى ديگر فرويد در بازى به مسائل عاطفى و آنچه در درون شخص (Interaperson) مىگذرد توجه دارد. فرويد در بازى با بررسى نظامهاى تنشى (Tension) موجود در درون شخص به بررسى چگونگى برخورد با اين تنشها مىپردازد.
|
|
نظريهٔ فرويد در مورد بازى مانند نظر پياژه جزء نظريات پوياى (Dynamic) بازى است که در آن به محتواى بازى بيش از دلايل بازى کردن اهميت داده مىشود، محتواى عاطفى قوى يکى از مسائل مورد توجه فرويد در بازى مىباشد.
|
|
توجه به اهميت مسائل عاطفى در درمان به ايجاد شاخهٔ جديد 'کودککاوي' يا 'تحليل روانى کودک - Child analysis' منجر گرديد. هرچند که در ابتدا نواقصى متوجه آن بود ولى اکثر پيشرفتهاى اوليه در بهکارگيرى روشهاى روانکاوى با کودکان، ناشى از مشاهدات غيرمستقيم به همراه تفسير آن بر اساس معيارهاى بزرگسالان بود، از جمله نواقص روانکاوى کودک اين بود که کودک نمىتوانست براساس جريان تداعى آزاد (Free association) اطلاعات بيشترى در اختيار درمانگر قرار بدهد و لذا بازى مىتواند بهعنوان پلى جهت ايجاد ارتباط کلامى در رفع اين نقيصه مورد استفاده قرار گيرد.
|
|
در نظريهٔ فرويد در مورد بازي، اصلى بهنام 'تکرار - Repetation' وجود دارد که توسط 'گروس' نيز مطرح شده است. بر اساس اصل تکرار کودک از تکرار بازى لذت مىبرد، فرويد تکرار را لذتى مىداند که از کشف دوباره و شناخت يک کار آشنا بهدست مىآيد، در بازىهاى نمادين يا بازىهائى که خود کودکان مبدع آنها هستند اصل تکرار اهميت بيشترى به خود مىگيرد، کودک با تکرار يک بازى فعالانه بر آن موقعيت تسلط پيدا مىکند مثلاً؛ بهجاى شنيدن يک قصهٔ جديد اصرار بر دوباره شنيدن داستان قبلى دارد، اين تکرار به اندازهاى مهم است که کودکان تجارب ناخوشايند و آسيبزا را نيز تکرار مىنمايند.
|
|
کودکان با تکرار حوادث آسيبزائى که قبلاً بهصورت غيرفعال آنها را تجربه کردهاند نقش فعال به خود مىگيرند تا به تسلط برسند و اين چيزى 'وراى اصل لذت - Beyond The Pleasure principle' است. فرويد تکرار در بازى را به وسواسهاى عملى و تکرارى تشبيه مىکند ولى انگيزههائى چون انتقامجوئى را در تکرار بازى دخيل مىداند.
|
|
نظريهٔ بازى فرويد با نظريهٔ انرژى مازاد بازى شباهتهائى دارد از جمله اينکه مفهوم تصعيد فرويد اين مفهوم را مىرساند که نيروئى اضافى در درون آدمى وجود دارد که عدم هدايت صحيح آن عوارضى ايجاد مىنمايد و اين هم نوعى تخليهٔ انرژى مازاد مىباشد.
|
|
| نظريهٔ پويائى دوران کودکى
|
|
'بوى تانديک - Buytendijk, F' روانشناس شهير هلندي، معتقد است که بازى جزء فعاليتهاى خاص دوران کودکى است و اين کُنش نوعى پويائى دوران کودکى است، يعنى تحرک و تکاپوئى در سازمان روانى فرد وجود دارد و تظاهرات آن به شکل بازى جلوگر مىشوند. گرچه اين نظريه مترقى است، معذالک مشکل در اين است که بسيارى از جنبههائى که بهعنوان تظاهرات پويشى کودک توسط 'بوى تانديک' عنوان مىشود، جزء شرايط اساسى تحول و گسترش روانى هستند، يعنى کم و بيش هر انسانى در جريان تحول در تمام زمينهها از همين خصوصيات برخوردار مىشود.
|