|
|
کودک از گذاشتن و برداشتن اشياء از درون ظروف لذت مىبرد.
|
|
|
|
|
|
بدون کمک کاملاً مىايستد. اگر يک دست او را بگيرند از پلهها بالا مىآيد. جعبههاى کوچک و بزرگ را باز مىکند.
|
|
کودک روى زمين خم شده و به کتاب مصور نگاه مىکند و چند صفحه از آن را ورق مىزند.
|
|
|
|
|
حدوداً در اين سن، کودک از نقش برس و شانه آگاهى دارد و قادر است که به شکل قابل فهمى از کلمات استفاده کند.
|
|
|
|
|
|
هنگام نشستن از تعادل خوبى برخوردار است. بدون اتکاء به چيزى مىنشيند. مىتواند بدون اشکال از صندلىهاى بلند بالا برود، بچرخد و روى آن بنشيند. هنگام نشستن روى صندلىهاى بلند، اگر دست خود را براى گرفتن چيزى دراز کند، دست ديگر خود را براى حفظ تعادل روى ميز مقابل صندلى مىگذارد. روى هر دو پا مىايستد. به اين طرف و آن طرف مىرود، اما نمىتواند به خوبى به دور خود بچرخد. خودبهخود به سمت اجسام نزديک مىرود. اجسام کوچک را در حالى مىگيرد که دست او براى گرفتن بهطور کامل باز مىشود. مىتواند کشوها را باز کند. به روى صندلى و تختخواب مىرود. مىتواند توپ پرتاب بکند. در صورت درخواست به دنبال اسباببازى مىرود و آن را مىآرود، مىتواند خود غذا بخورد. مىکوشد خود لباس بپوشد اما نمىتواند.
|
|
در اين سن کنترل کودک بر روى اسباب بازىهاى کشيدنى و هل دادنى به وضوح نمود پيدا مىکند.
|
|
|
|
|
چند هفته بعد او مىتواند به عقب يا به جوانب قدم زند و کالسکهٔ کوچک اسباببازى خود را به عقب يا جلو هدايت کند.
|
|
|
|
|
|
اين کودک خيلى سريع و به حالت سينهخيز از پلهها بالا مىرود و ترتيب معمول حرکات دست راست، پاى چپ و سپس دست چپ، پاى راست را به معرض نمايش مىگذارد.
|
|
|
|
|
|
با کمک ديگرى روى يک پا مىايستد.
|
|
در اين سن کودک بهطور همزمان از ديدن، شنيدن و دقت در چکش زدن به اشياء لذت مىبرد.
|
|
|
|
|
|
دويدن را آغاز مىکند. مىتواند تا سه پله خود به تنهائى بالا برود. به توپهاى بزرگ با پا ضربه مىزند. بىهدف روى کاغذ خط مىکشد.
|
|
|
چيزها را از روى زمين برمىدارد. آنها را نمىاندازد و در دست نگه مىدارد. ممکن است براى نشستن از صندلى بالا برود و روى آن بنشيند. اگر عجله نداشته باشد، استوار راه مىرود. مىتواند از ديگران تقليد کند و دست بزند، دست خود را بالاى سرش بگذارد، آنها را بچرخاند. بهتدريج مىتواند ماژيک را با انگشتان خود بگيرد. مىتواند کتاب و دفتر را به تنهائى ورق بزند.
|
|
او بهراحتى از کفشهائى که در دسترسش است براى بازى کردن استفاده مىکند و لذت مىبرد.
|
|
|
|
|
اين پسر بچه سرگرم بازى خيالى است که بعدها بازى او به بازى خيالى و اکتشافى تبديل مىشود.
|
|
|
|